گفتمش شیرینترین آواز چیست؟!
چشم غمگینش به رویم خیره ماند
قطره قطره اشکش از مژگان چکید
لرزه افتادش به گیسوی بلند!
زیر لب غمناک خواند:
نالهٔ زنجیرها بر دست من!
گفتمش آنگه که از هم بگسلند؟
خنده تلخی به لب آورد و گفت:
آرزویی دلکش است؛ اما دریغ!
بخت شورم ره برین امید بست...
وان طلایی زورق خورشید را
صخرههای ساحل مغرب شکست!
من به خود لرزیدم از دردی که تلخ،
در دلِ من با دلِ او میگریست!
گفتمش فانوسِ ماه
میدهد از چشم بیداری نشان!
گفت: اما در شبی این گونه گنگ،
هیچ آوایی نمیآید به گوش...
گفتمش اما دل من میتپد (=
گوش کن اینک صدای پای دوست!
گفت ای افسوس در این دام مرگ؛
باز صید تازهای را میبرند!
این صدای پای اوست (:
گریهای افتاد در من بیامان
در میان اشکها پرسیدمش؛
خوشترین لبخند چیست؟
شعلهای در چشم تاریکش شکفت؛
جوش خون در گونهاش آتش فشاند؛
گفت لبخندی که عشقِ سربلند
وقت مردن بر لب مردان نشاند!
من ز جا برخاستم
بوسیدمش (:
- #ابتهاج
#غریق
🌿. @Mava_a
گیرم که شرط عقل به جز احتیاط نیست
ای خواجه احتیاط کجا؟ عاشقی کجا؟
#شاخه_نبآت
🌿. @Mava_a
ماوی
دردا که درد هست و دوا نیست....بگذریم #مجهول 🌿. @Mava_a
بیمار چشم اویم و آن سنگدل مرا
درمان که بگذریم، دعا هم نمیکند :)
#شاخه_نبآت
🌿. @Mava_a