ماوی
- @Mava_a !🥀'
با خودم فکر می کنم اصلا چرا باید رباب، با آب هم قافیه باشد؟
روضه خوانها زیادی شلوغش میکنند...
حرمله آنقدرها هم که میگویند تیر انداز ماهری نبود! هدفهای روشنی داشت!
چشم عباس؛ گلویِ تو؛ سینهٔ حسین!
تنها تو بودی که خوب فهمیدی استخوانی که در گلوی علی بود سه شعبه داشت! شش ماه علی بودن را طاقت آوردی؛ خونِ تو جاذبهٔ زمین را بی عتبار کرد!
حالا پدرت، یک قدم سوی خیمه میرود و برمیگردد؛ میرود؛ برمیگردد؛ میرود...
با غلاف شمشیر برایت از خاک گهوارهای بسازد تا دیگر صدای سم اسبهای وحشی از خواب بیدارت نکند!
رباب می رسد از راه؛ با نگاه؛ با یک جملهٔ کوتاه؛
آقا خودتان که سالمید انشاالله؟!
- #سیدحمیدرضا_برقعی
#غریق
- @Mava_a !🥀'
غریبیِ پدر را می زدی فریاد با گریه
گلویت غرق خون شد تا نماند هیچ ابهامی!
گلویت از زبانت زودتر واشد، نمیبینم
سرآغازی از این بهتر! از این بهتر سرانجامی!
تو در شش بیت، حق مطلب خود را ادا کردی!
چه لبخند پر از وحیی چه اشک غرق الهامی!
علی را استخوانی در گلو بود و تورا تیری
چه تضمینی! چه تلمیحی! چه ایجازی! چه ایهامی!
- #سیدحمیدرضا_برقعی
#غریق
- @Mava_a !🥀'
ماوی
- @Mava_a !🥀'
روضه یعنی؛
پدر، پسر، گریه
روضه یعنی؛
پدر، پسر، اغوش
روضه یعنی؛
کنار جسم پسر
پدر از فرط گریه
رفته ز هوش
- #امیر_علوی
[شب هشتم⁸]
- @Mava_a !🥀'
ماوی
- @Mava_a !🥀'
پدر آرامش دنیا، پدر فرزند أعطینا
پدر خون خدا اما، پسر مجنون پسر لیلا
به کم قانع نبود اکبر، لبالب گشت از دلبر
به یکدیگر رسید آخر، لب رود و لب دریا
پسر دور از پدر میشد، مهیّای خطر میشد
پدر هی پیرتر میشد، پسر میبُرد دلها را
در این آشوب طوفانی، مسلمانان مسلمانی!
مبادا اینکه قرآنی بیفتد زیر دست و پا
پسر زخمی، پدر افتاد، پسر در خون، پدر جان داد
پسر ناله، پدر فریاد، میان هلهله، غوغا
پسر از زخم آکنده، پسر هر سو پراکنده
پدر چون مرغ پرکنده، از این صحرا به آن صحرا
که دیده اینچنین گیسو چنین زخمی شود پهلو؟
و خاکآلودهتر از او به غیر از چادر زهرا
#شاخه_نبآت
- @Mava_a !🥀'
ماوی
- @Mava_a !🥀'
گفت در چشمان من غرق تماشایی چقدر
گفتم آری، خود نمیدانی که زیبایی چقدر!
در میان دوستداران تا غریبم دید گفت:
دورهگرد آشنا! دور و بر مایی چقدر!
ای دل عاشق که پای انتظارش سوختی
هیچکس در انتظارت نیست، تنهایی چقدر
عاشقی از داغ غیرت مرد و با خونش نوشت
دل نمیبندی ولی محبوب دلهایی چقدر
آتش دوری مرا سوزاند، ای روز وصال
بیش از این طاقت ندارم، دیر میآیی چقدر...
- #سجاد_سامانی
#شاخه_نبآت
- @Mava_a !🌿'
ماوی
- @Mava_a !🥀'
عجبا این همه غیرت! عجبا این همه مستی!
تو که هستی که چنین مستی و شمشیر به دستی؟
نه شرابی، نه سرابی، نه لبی خورده به آبی
از کجا آمده در عین عطش این همه مستی؟
تو سبوی ملکوتی که ملک مست شد از او
که فلک مست شد، افتادی از دست و شکستی
تو که شوری و شراری، تو رجز خواندهای، آری
که رمیدند سواران، تو که بر اسب نشستی
تو علی بن حسین بن علی زادهٔ عشقی
تو الست بن الست بن الست بن الستی!
این منِ شاعر ناشی چه بگوید که تو باشی!؟
این همه هستی و این ها همهات نیست... که هستی!؟
- #علی_فردوسی
#غریق
- @Mava_a !🌿'