پیام تسلیت
رحلت مرحوم حجةالاسلام، جناب حاجآقا سیدعلیاصغر شهیدی؛ امام جمعهٔ پیشین لامرد، را به خاندان محترم ایشان و لامردیان عزیز، تسلیت میگویم.
رحمت و مغفرت الاهی را برای آن مرحوم و صبوری و پاداش را برای خانوادهٔ ایشان، از خداوند رحیم و رحمان، میطلبم.
علیاکبر مظاهری
۲۰ بهمن ۱۴۰۱
قم مقدس
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
7.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 میلاد سه فرزند، در یک روز!
🌹 کتابهایمان، فرزندانماناند.
امروز (۲۰ بهمن ۱۴۰۱) جناب آقای علیرضا سبحانینسب؛ مدیر «نشر جمال»، خبری مسرتبخش دادند: «هر سه کتاب، از چاپ در آمد.» و فورا آنها را برایم فرستادند:
۱. برای دخترانمان.
۲. جنگ و صلح همسران.
۳. از زبان مشاور، نشر جدید.
این سه خواهر و برادر دردانه، برایم عزیزند. دوستشان دارم، مانند آن بیست خواهر و برادر دیگرشان.
خداوند را بر توفیق این نعمتها، شکرگزارم.
بر مدیر نشر جمال و همکارانشان، آفرین میگویم.
علیاکبر مظاهری
۲۱ بهمن ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 خبرگزاري مهر گزارش کرد:
🔹 کتاب «از زبان مشاور؛ ارکان پنجگانهٔ زندگی خانوادگی»، منتشر شد.
🔸 نویسنده: حجتالاسلام علیاکبر مظاهری
🔸 ناشر: نشر جمال
🌐 https://www.mehrnews.com/news/5707269/
✅ #خبرگزاری_مهر
🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir
✅ #علیاکبر_مظاهری_اصفهانی _ #پایگاه_اندیشوران_حوزه
🌐 http://mazaheriesfahani.ir
✅ #وبسایت_علیاکبر_مظاهری
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
✅ #رسانههای_علیاکبر_مظاهری
۲۳ بهمن ۱۴۰۱
🌹 خبرگزاري مهر گزارش کرد:
🔹 کتاب « جنگ و صلح همسران؛ چگونه به زندگی آرام برسیم؟»، منتشر شد.
🔸 نویسنده: حجتالاسلام علیاکبر مظاهری
🔸 ناشر: نشر جمال
🌐 https://www.mehrnews.com/news/5708300/
✅ #خبرگزاری_مهر
🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir
✅ #علیاکبر_مظاهری_اصفهانی _ #پایگاه_اندیشوران_حوزه
🌐 http://mazaheriesfahani.ir
✅ #وبسایت_علیاکبر_مظاهری
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
✅ #رسانههای_علیاکبر_مظاهری
۲۴ بهمن ۱۴۰۱
از زبان مشاور
🌹 دعای مستجاب پدر 🖌 #نویسنده: #علی_اکبر_مظاهری در آستانهٔ جوانی بودم. با پدر قدم میزدیم. تنهایی
🌹 مرد مردانهٔ من
🖌 #نویسنده: #علیاکبر_مظاهری
⭕️ (ادامهٔ دعای مستجاب پدر)
مرد مردانهٔ من، که محصول دعای مستجاب پدرم است، چنین است:
۱. مؤمن است
به خدایمان ایمان استوار دارد. ایمانش از مغزش گذشته و به قلبش رسیده است و از قلبش تراوش کرده، و یا بگو فَوَران زده، و همهٔ هستیاش را فرا گرفته است. گویی خدا را همیشه میبیند، همانسان که خدا همواره او را میبیند. این سخن خدا را با جان و دل چشیده است که:
«أَلَمۡ يَعۡلَم بِأَنَّ ٱللَّهَ يَرَىٰ»؛۱
مگر آدمی نمیداند که خدا میبیند؟!
این سخن امام خمینی را که: «عالَم، محضر خداست. در محضر خدا معصیت نکنید»، از بُن جان دوست دارد و ریشهٔ آن را در همین آیه میداند.
فرمانهای خدا را، تا پای جان، اطاعت میکند. از نهیهای خدا، تا پای جان، میپرهیزد.
من را امانت خدا و امانت پدر و مادرم میداند و این امانت را، با دل و جان، تکریم میکند.
هرگز از او گناه عمدی و ترک واجب عمدی، ندیدهام. مرد من، یار همراهی است که دست مرا، بهمهربانی، گرفته و داریم «پلهپله تا ملاقات خدا»، عروج میکنیم.
الاهی شکر.
۲. غیرتمند است
هم بر من غیرت میورزد، هم بر دیگران، هم بر خودش. به این سخن حضرت امیر، از سویدای قلب، باور دارد که:
«مَا زَنَى غَيُورٌ قَطُّ»؛۲
آدم غیرتمند، هرگز زنا نمیکند.
هر بیعفتی، کمعفتی، سستعفتی را مشمول این سخن حضرت میداند. چنان پاک است که گویا یوسف است.
غیرت را بر خودش و همسرش و دیگران، یکسان روا میدارد. من که غیرت مَردَم را میبینم، خودم را بیشتر مراقبت میکنم. حواسم را ششدانگ جمع میکنم تا گوشهٔ رِدای غیرت مرد غیورم، چروکیده نشود. هیچکداممان ذرهای از دلواپسیهایی را که برخی از همسران این روزگار دارند، نداریم.
الاهی شکر.
۳. شجاع است
هم شجاع است، به معنای جرأتمندی و مردانگی، هم شجاع است، به معنای توانمندی و عُرضهداری. وقتی شجاعت مردانهاش را میبینم، این سخن باشکوه پیامبرمان در جانم طنین میافکند که:
«المُؤمِنُ کَالجَبَلِ الرّاسِخِ لاتُحَرِّکُهُ العَواصِفُ»؛۳
مؤمن، چونان کوه استوار است که توفانها او را نمیلرزانند.
۴. صبور است
هم در ناملایمات زندگانی اینجهانی صبور است، هم بر تلخیهای دنیا، هم بر نامردمیهای برخی مردمان.
مَردَم را از مصداقهای این سخن امام صادق میبینم که:
«اَلْمُؤْمِنُ صَبُورٌ فِی اَلشَّدَائِدِ»؛۴
مؤمن، در سختیها، شکیباست.
اما صبوریهایش آنزمان چهرهٔ معصومانه میگیرد که بر بچگیهای گهگاهی من، شکیبایی میورزد. اینگاهها من بغض میکنم و در دامان شکیبانهٔ خودش پناه میگیرم.
۵. مهربان است
از بیان مهربانی و مهرورزی مَردِ مردانهام ناتوانم. همینقدر میگویم که اگر مهربانی، در قامت انسانی ظاهر شود، همو مردِ من است!
و هفتاد و هفت صفت نیکوی دیگر دارد که بیان آنها بماند برای وقتش! داریم اتوبیوگرافی (زندگینامهٔ خودنوشت) دونفره مینویسیم. آنجا میخوانید.
الاهی شکر.
۲۵ بهمن ۱۴۰۱
۱. سورهٔ علق، آیهٔ ۱۴
۲. نهجالبلاغه، حکمت ۳۰۵
۳. شرح اُصول الکافی، ج۹، ص ۱۸۱
۴. مستدرک الوسائل، جلد ۲، صفحه ۴۸۸
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
از زبان مشاور
🔥 طلاقهای ناروا (۷) 🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری 🔴 چوب حراج بر جان دختران نوع این جدای
🍂 طلاقهای ناروا (۸)
⭕️ (ادامهٔ چوب حراج بر جان دختران)
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
🔻 اشاره
این قلم، ذوق آن را دارد که همیشه در گلستان نیکوییها بگردد. شوق آن را دارد که پیوسته در بوستان خُرَّمیها سیاحت کند؛ از خجستگیهای حیات بنویسد. در قلبها قند آب کند. در ضمیرها عشق بیافریند. دلهای عشقناک را آفرین گوید. جوانان را به بالندگی تشویق کند. در جان همسران، شعلههای عشق را برافروزد. در دلهای مردمان، جوانهٔ امید برویاند.
صاحب این قلم، تمنای وصال دارد و معتقد است ما برای وصلکردن آمدهایم، نه برای فصلکردن.
اما و هزار اما که معلم، باید مراقب تلخیها نیز باشد و برای دردها مرهم آورد. معلمی که رهرو پیامبر است، باید چونان ایشان عمل کند. سخن حضرت امیر در وصف پیامبر (ص) را ببینید:
«طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ؛ قَدْ أَحْكَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ، يَضَعُ ذَلِكَ حَيْثُ الْحَاجَةُ إِلَيْهِ؛ مِنْ قُلُوبٍ عُمْيٍ وَ آذَانٍ صُمٍّ وَ أَلْسِنَةٍ بُكْمٍ. مُتَتَبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ وَ مَوَاطِنَ الْحَيْرَةِ»؛ ۱
آن حضرت، طبیبی بود سیّار و گردان؛ طبّش و کارافزار طبابت و حکمتش همراهش، و در جستوجوی بیماران، (نه چونان دیگر طبیبان، نشسته به انتظار بیماران!) داروها و مرهمهایش را مهیّا ساخته و ابزار جرّاحیاش را نیکو گداخته؛ تا بهگاه حاجت، عمل کند و هنگام نیاز، مرهم گذارد؛ بر دلهای کورشده و گوشهای کرشده و زبانهای لالشده! (آن طبیب حکیم)، با داروهایش، در پی یافتن غافلان بود و غفلتکدهها و حیرانان و حيرتكدهها.
هم «مرهم»، هم «میسم». و البته که ایشان، هم «بشیر» بود؛ بشارتدهنده. هم «نذیر» بود؛ هشداردهنده.
باری؛ ناگواریهای جامعه، گاهی نوک قلم را در جام زهر فرو میبرد و بر صفحهٔ کاغذ، زهر میافشاند و زهرناک مینویسد، اما رسالت فربهتر قلم آن است که در جوهر زعفران فرو رود و بر صفحههای دیوان مردمان، گل نگارد. ما امر به معروف را مقدم بر نهی از منکر میدانیم؛ همیشه و همیشه.
آری؛ بنابر ضرورت، گهگاهی قلم را به تلخیها میآلاییم و اندکی - مثلا - از طلاقهای ناروا و ریشههای طلاق مینویسیم.
الاهی که این «ضرورت»، هرگز نباشد و اگر هست، اندک باشد؛ کوچک، درمانپذیر.
🔻 اما حکایت چوب حراج بر دخترانمان!
بسیاری از تراوشهای این قلم، ریشه در مشاورههایمان دارد؛ مشاورههای حضوری، تلفنی، مجازی.
بیست روز قبل، که «چوب حراج بر جان دختران» را نوشتم، دختر و پسری نزدم آمده بودند که «عقد موقت ناروا» کرده بودند؛ هنگام خواستگاری، پیش از گذراندن فرایند خواستگاری، بدون هیچ ضرورتی.
پسر، بر اثر بیماریهای درونیاش، پشیمان شده بود. هیچ حسی به دختر نداشت. قصد انصراف داشت، اما شهامت بیانش را نداشت. اینگاه بود که به دامن مشاور پناه آورد؛ نه برای درمان، بلکه برای بیان سخن خود، از زبان مشاور.
عقد موقت نابهجایشان را بهشدت مذمت کردم. سپس راهکارهایی یکهفتهای دادم که شاید پسر، علاقهمند شود. میدانستم که نمیشود، اما احتیاط کردم و یک هفته فرصت دادم.
پس از یک هفته، هیچ اتفاقی نیفتاد و جدا شدند! افسوس!
دختر، شکسته شد؛ به معنای واقعی شکستهشدن، و پسر، رها شد؛ به معنای بد رهاشدن.
اکنون برای دختر خواستگار دیگری آمده است. دختر، با اضطراب و نگرانی، از من پرسید: «عقد موقت را به خواستگارم بگویم یا نه؟»
شما جای من باشید، به این دختر نگران، چه میگویید؟
بیایید برای سعادت فرزندانمان، بیپروایی نکنیم.
چنین بر جانشان چوب حراج نزنیم!
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
۱. نهجالبلاغه، خطبه ۱۰۸
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
مشاورهٔ صوتی 1.ogg
459.9K
📞 #مشاورهٔ_صوتی
⭕️ همتایی در خواستگاری
🔹 از زبان مشاور
🔸 مشاورهٔ ازدواج
📳 مادری پرسیده است:
۱. برای دخترم خواستگار آمده. آنها ترکزبانند و ما فارسزبانیم. آیا تفاوت زبانی میان دختر و پسر، باعث اختلاف میشود؟
۲. دربارهٔ مردانی که میگویند: «من خودم، مطالعه دارم و با فنون مشاوره آشنا هستم»، و در زمان خواستگاری، با مشاورهٔ پیش از ازدواج مخالفت میکنند، نظرتان چیست؟
🎧 پاسخ استاد علیاکبر مظاهری؛ نویسنده و مشاور، را میشنویم.
۲۷ بهمن ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 خبرگزاري مهر گزارش کرد:
🔹 کتاب «برای دخترانمان»، منتشر شد.
🔸 نویسنده: حجتالاسلام علیاکبر مظاهری
🔸 ناشر: نشر جمال
🙏 از برادر ارجمندمان، جناب آقای محمد آسیابانی؛ خبرنگار خبرگزاری مهر، سپاسگزاریم.
🌐
https://www.mehrnews.com/news/5709244/برای-دختران-مان-منتشر-شد
✅ #خبرگزاری_مهر
🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir
✅ #علیاکبر_مظاهری_اصفهانی _ #پایگاه_اندیشوران_حوزه
🌐 http://mazaheriesfahani.ir
✅ #وبسایت_علیاکبر_مظاهری
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
✅ #رسانههای_علیاکبر_مظاهری
۲۷ بهمن ۱۴۰۱
از زبان مشاور
🍂 طلاقهای ناروا (۸) ⭕️ (ادامهٔ چوب حراج بر جان دختران) 🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری 🔻 ا
🌹 بازتابِ چوبِ حراج
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
از زمانی که مطلب «چوب حراج بر جان دخترانمان» را منتشر کردهایم، بازتابهای فراوانی از خوانندگانمان دیدهایم. و همچنان ادامه دارد.
اینها، از یک منظر، دو دستهاند:
۱. درد دلها
این درد دلها، بیشتر از ناحیهٔ کسانی است که دردی مشابه دارند؛ کسانی که خود، این چوب حراج را خوردهاند.
با ایشان همدلی کردیم و به صبوریشان دعوت کردیم و امیدشان دادیم و راهکارهایی برای عبور از این «بحران روحی»، بیان کردیم.
برخی از مربّیان جامعه و نیکخواهان نیز نالیدند، همدردی کردند، تٱیید کردند.
۲. پرسشها
کسانی نیز پرسیدهاند:
«این که نوشتهاید: "شما اگر جای من باشید، به این دختر نگران، چه میگویید؟"، نمیدانیم چه بگوییم. شما به او چه گفتید؟ خودتان این سوال را جواب دهید.»
🔻 پاسخ ما
۱. بله. حتماً بگویید. آن خواستگاری و عقد موقت شما، آشکار شده است. پنهانکاری، نه ممکن است، نه مطلوب. اما در همان آغاز خواستگاری جدید، نگویید. بگذارید یکی دو گام برداشته شود. اگر قرار بر ادامهٔ خواستگاری شد. آنوقت بگویید؛ به خود پسر بگویید. او اگر خواست، به خانوادهاش میگوید. و اگر خواست، نزد خودش نگه میدارد؛ به عنوان یک راز.
🔹 اگر نگویید، پیامدهایی دارد:
الف. او بعدا میفهمد. آنگاه مسئله فرق میکند. شما را خائن میپندارد. گمانهای بد میکند «کِرم سوءِظن»، در مغزش میافتد که: آیا تا کجاها پیش رفتهاند؟!
ب. شما و خانوادهتان نگران باخبرشدن او میمانید. این نگرانی، پردوام است.
ج. پیامدهای ناگوار دیگری نیز دارد که تا مرز طلاق، پیش میرود.
این نمونه را ببینید:
⭕️ هووگری زنعمو!
🔹 از زبان مشاور
🔸 مشاورهٔ ازدواج
دختری، دوبار این تجربهٔ تلخ را داشت. یکی طولانی شد. آشکار شد. همه فهمیدند. دومی کوتاه بود. فقط خانواده میدانستند و عمو و زنعمو. خواستگار سوم که آمد، از من پرسیدند چه کنیم؟ گفتم هر دو را بگویید. اما آنان اولی را گفتند. چون بههیچشکل قابل پنهانکردن نبود. خواستگار پذیرفت. دومی را نگفتند. قابل پنهانکردن میدانستند. میپنداشتند غیر از خودمان و عمو و زنعمو، کسی نمیداند. لازم نیست بگوییم.
ازدواج کردند. زمانی گذشت. زنعمو و مادر دختر، نمیدانم بر سر چه موضوعی، دعوایشان شد. زنعمو، با جاریاش، هووگری کرد. عقد موقت دوم دختر را به شوهر او رساند.
شوهر گریه میکرد و میگفت: «من که اولی را، که درشتتر بود، پذیرفتم. چرا دومی را، که کوچکتر بود، نگفتید؟!»
او درست میگفت.
📌 نکتهای مهم
آنچه تا اکنون گفتهایم، مواردی بود که آمیزشی نبود و دختر، دوشیزه مانده بود. اما اگر آمیزش شده باشد، موضوع بزرگتر میشود. حق پسر مطرح میشود؛ حق شرعی، قانونی، وجدانی، عرفی. دیگر کتمان آن، بههیچرو، روا نیست.
🌸 بیایید برای آرامش خود و فرزندانمان، عاقلتر باشیم!
۲۸ بهمن ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 سود یا ضرر/ والدین دنبال چه هستند؟
✅ #مصاحبه_با_خبرگزاری_رسا؛ #استاد_علی_اکبر_مظاهری
🌐 https://rasanews.ir/0033na
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
۳۰ بهمن ۱۴۰۱
🌹 چوب حراج بر جان دختران/دوران خواستگاری، نیازی به محرمشدن ندارد.
✅ #مصاحبه_با_خبرگزاری_مهر؛ #استاد_علی_اکبر_مظاهری
🌐 https://www.mehrnews.com/news/5713338/%DA%86%D9%88%D8%A8-%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D8%AC-%D8%A8%D8%B1-%D8%AC%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%AD%D8%B1%D9%85-%D8%B4%D8%AF%D9%86-%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
۱ اسفند ۱۴۰۱
🌹 ایمانِ مذهبی
(بالاترین دارایی جهان)
🖌 #نویسنده: #علیاکبر_مظاهری
امروز با یکی از خویشاوندان کهنسالمان صِلهٔ اَرحام تلفنی کردم. گفتوشنود خوبی بود.
او همهٔ کارهای اینجهانیاش را انجام داده است؛ فرزندانش را سامان داده، کامهایش را از این جهان گرفته، کارهایش را به فرجام رسانده. دیگر نه کاری دارد که انجام دهد، نه غریزهای دارد که از آن لذت ببرد. نه ثروتی نیاز دارد که برای به دستآوردنش تلاش کند. نه هدفی دارد که برای رسیدن به آن بکوشد. دیگر هیچ کاری، هیچ نیازی، هیچ انگیزهای، هیچ هدفی، هیچ دلخوشکُنَکی ندارد.
اما دیدم شاداب است، شادان است. امیدوار است خوشدل است. چرا؟
کاویدم. تنها یک عامل او را چنین سرزنده نگه داشته است، و آن «ایمانِ مذهبی» است. فقط دلش به خدا گرم است. اگر این دلگرمی را نداشت، هم غمگین میبود، هم دلمُرده میشد، هم افسرده. پیوند قلبیاش با خدا، او را برپا داشته است.
🔹 خاطرهای خوشخاطر
حدود ۲۵ سال پیش، (اکنون در سال ۱۴۰۱ هستیم)، مرحوم آیتالله محیالدین حائری شیرازی، در حرم حضرت معصومه - سلاماللهعلیها - بر منبر، سخن میگفت. جمع انبوهی در آن محفل بودند. ایشان گفت:
«هرکس میداند قبر پدربزرگ پدرش کجاست، دست بلند کند.»
هیچکس دست بلند نکرد. ایشان گفت:
«معنای این سخن و این امتحان، این است که بعد از ۱۵۰ سال دیگر، هیچکس قبر ما را هم نمیداند کجاست. آنوقت تنها ما میمانیم و خدا.»
آری؛ ما میمانیم و خدا. آنکس که پس از هرکس برایمان میماند، خداست.
🔸 سرمایهٔ کهنسالی
ما، همگیمان، در دوران کهنسالی، همهچیز و همهکس را دیگر نداریم؛ فرزندان، رفتهاند. غریزههای لذتدار، خُفتهاند. یارای بهرهگیری از داراییها را نداریم. دیگر ثروت به کارمان نمیآید. شهرت، یا رفته است یا دل و ذهن و توان بهرهجویی از آن را نداریم. چرب و شیرینها دیگر طعم و حلاوتی ندارند. تنها لذتی که باقی میماند، «اُنس با خدا»ست.
من نام این لذّت را گذاشتهام «حسّ خُجَسته».
🔻 حسّ خُجَسته
«حسّ خُجَسته»، چیست؟
همان «لذّت اُنس» است. در این مَقال، در مجال بعد، سخن میگوییم.
انشاالله.
۸ اسفند ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1