eitaa logo
کانال تنهامسیری های مازندران
1.1هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
5هزار ویدیو
61 فایل
جهت انتقاد پیشنهاد و ارائه ی مطلب با ادمین ارتباط برقرار کنید.👇👇👇 @Yaa_ss در این کانال مباحث کاربردی و تربیتی موسسه تنهامسیر آرامش ارائه خواهدشد🌟
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌اگر ۱۳ آبان را به دانش‌آموز یاد بدهیم بی‌دینی وجود نخواهد داشت 👈 و دعوت به راهپیمایی ۱۳ آبان دانش‌آموزان 🌹 @Mazan_tanhamasir
📣📣📣 🔹تولیدی قطعات خودرو🔹 💁‍♂نیروآقا💁‍♂ 💸حقوق از۱۲الی ۱۵میلیون 💸 ✅شرایط سنی:از20الی 27سال 🔹تولیدی قطعات خودرو🔹 ⏰ساعت کاری: 8 صبح الی 15:00⏰اضافه کاری با حقوق 💵 🎁 پاداش کاری 🎁 🛌خوابگاه 🛌 🍱وعده‌های غذایی مناسب 🍱 📈بیمه تامین اجتماعی 📈 عبدی ۰۹۰۵۳۱۱۴۰۳۱📱 شرایط کاری: ✅میزان تحصیلات:سیکل به بالا ✅مشتاق به یادگیری ✅سلامت جسمانی ✅ قابلیت انجام کارهای تیمی ✅ متواضع و بدون حاشیه ✅اعتیاد نداشته باشد ✅بیماری خاص نداشته باشد برای هماهنگی بیشتر تماس گرفته شود. 🌹 @Mazan_tanhamasir
لایحه جدید در سنای فرانسه: توهین به اسراییل دو سال زندان و ۷۵ هزار یورو جریمه نقدی در پی دارد! 🌹 @Mazan_tanhamasir
📳 چرا غزه نمیرید !! ☑️ برعندازانی که میگن چرا نمیرید عارضیم به خدمتتون به دو دلیل: اولا غزه محاصره است نمیشه رفت ثانیا زمانی میتونیم بریم که فرمانده‌مون اجازه جنگ رو بدن , ما مثل شما بی‌صاحب نیستیم ⁉️ حالا یه سوال شما چرا اوکراین نمیرید؟ هم مرزش بازه هم نیرو میخواد اجازه هم دارید🤔 ☑️ سرداران مقاومت در جبهه بر اجسام و ابدان کثیف مرادتان اسرائیل می‌تازند و ما در این جبهه به افکار پلید و اذهان پلشت مریدانشان شلیک می‌کنیم. ما تو جنگیم با امثال شما داریم میجنگیم اون روزی که لازم بود سوریه رفتیم، راهی باز بشه غزه هم میریم. ☑️ اینا دقیقا همونایی هستن که به شیربچه‌های مدافع حرم که با داعش جنگیدن می‌گفتن: «مدافعان اسد که واسه پول رفتن!» الآنم همینه اگه بریم می‌گن مدافعان حماس و واسه پول رفتید!!! میریم سوریه میگید چرا رفتین؟ نرفتیم غزه میگید چرا نمیرید؟ تکلیف ما رو مشخص کنید تناقض از سرتاپاشون می‌باره بدبختا! ☑️ غزه طوری محاصره شده که یه سوزن هم نمیذارن بهش نزدیک بشه و اگه غیر این بود، تا حالا صدبار مثل سوریه کلی بسیجی اونجا رفته بودن. ☑️ اینا خودشون تاحالا شده برای یه آرمانی جایی برن؟! جنگ با صدام رو که امثال ماها رفتیم، سوریه و عراق و لبنان و بوسنی و آذربایجان هم همینطور. اینا غیر از خودخواهی و تن‌پروری و مفت‌خوری و زبون درازی فقط بلدن برن ارمنستان برای واکسن خیابون‌خوابی کنن! ☑️ میلیون‌ها نفر تو ۶ قاره جهان در حال محکوم کردن جنایات عجیب غریب اسراییل هستن و تمام پاسخی که حامیان این وحوش دارن اینه که؛ چرا نمیرید غزه؟ ☑️ دیروز: چرا به سوریه و عراق کمک می‌کنید چرا رفتید اونجا و با داعش جنگیدید؟ چرا به روسیه پهپاد فروختید؟ امروز همون آدما: چرا نرفتید توی افغانستان با طالبان بجنگید؟ چرا نمی‌رید مستقیماً توی غزه با اسرائیل بجنگید؟ ☑️ دیروز: سوریه:سربازان بشار اسدی، به شما چه، پول میگیرید برید عراق: اونا ۸سال مارو کشتن حالا چرا میرید کمکشون؟ یمن: جنگ اعراب به ماچه، اینهمه خودمون گشنه داریم ☑️ امروز: غزه؛چرا نمیرید با موشک بزنید؟ پ.ن : واقعاً با این حجم از تناقض چیکار می‌کنید؟ 🌹 @Mazan_tanhamasir
👆این را بکنید توی چشم روحانی خبیث و اذناب اصلاح طلبش تا بفهمند کار برای مردم یعنی چه؟؟؟ 🌹 @Mazan_tanhamasir
❗️: در جلسه ای که در عربستان برگزار شد؛ وزیر خارجه آمریکا و رئیس سازمان سیا سخنرانی کردند!! در آنجا بن سلمان به پمپئو گفت: شما به ایران حمله کنید؛ ما تمام هزینه های شما را می پردازیم؛ آنجا پمپئو درجواب گفت: شما و ما و اسرائیل شش سال است که نتوانستیم باتمام قوا از پس یمن برآییم؛ آنوقت می خواهید که به ایران حمله کنید؟ ‌ الان دیگر نه جنگ و نه تحریم ‌ها نتوانست رژیم تهران را پای میز مذاکره بکشاند!! تنها راه باقیمانده فضای مجازی و تبلیغات 24 ساعت و دیوانه کننده شبکه های ماهواره بر علیه ملت ایران است؛ باید با تبلیغات کاری کنیم که ایرانی از ایرانی بودن و بالاخص مسلمان بودن خودش شرمنده شود؛ تنها راه همین است!!! به حمله نظامی فکر نکنید؛ که اگر گلوله ای بر علیه ایران شلیک شود؛ ایران اسرائیل، امارات، بحرین، قطر و کویت را با خاک یکسان خواهد کرد؛ و شما هم به یک ویرانه تبدیل خواهید شد؛ نفت بشکه ای هزار دلار می شود، اقتصاد دنیا به هم می ریزد، و از ماهم کاری بر نخواهد آمد،، دیدید که با ما در عین الاسد چه کردند؛ ‌ و ما نتوانستیم حتی یک گلوله به طرف ایران شلیک کنیم؛ در حالیکه یک پایگاه نظامی مارا زدند؛ و ما حق دادن جواب را از منظر شورای امنیت داشتیم؛ اما توان پاسخگویی را واقعا نداشتیم!!! پس عاقلانه رفتار کنید احساسی برخورد نکنید!! تنها راه باقیمانده تبلیغات 24 ساعته شبکه های ماهواره ای، فضای مجازی و اینترنت است؛ تا جایی که می‌توانید شایعات عجیب و غریب بسازید؛ و اذهان ایرانی ها را بمباران تبلیغاتی کنید؛ و کاری کنید که ایرانی نتواند سیاه و سفید را شناسایی کند؛ روحانیت، مذهب و این پیامبر و موعودی که به آن اعتقاد دارند را نشانه بگیرید!! ایران را فقط توسط خود ایرانی ها باید به نابودی بکشید! حماقت عوام فوق‌العاده است! و آنوقت مطمئن باشید که جواب میگیریم. ((الکی نیست که مقام معظم رهبری فرمودند: اگر رهبر نبودم، مسئول فضای مجازی کشور میشدم)) 🌍 🍃 🌹 @Mazan_tanhamasir
♥ سلام زیباترین آرزوی من تو چقدر معطری که نامت دهانم را پر از بوی نرگس می کند و یادت قلبم را سرشار از شمیم یاس می سازد و مهرت جانم را مملو از عطر رازقی می کند ... 🌤 🌹 @Mazan_tanhamasir
1_1110879038
9.74M
📜 قرائت 🎊 تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... ره: اگر هر روز خواندی ، مقدراتت عوض می‌شود...⚡️ ✅ امروز محکم‌تر سربازی و یاریم را تمدید می‌کنم. 🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤 التماس دعا ....🌷 ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎ 🌹 @Mazan_tanhamasir
⁉️ چقدر به فکر عاقبت به خیری، فرزندان مون هستیم؟! موقع ازدواج، آقای نبی لو ۲۳ سال داشت، من ۱۹ سال. همیشه می گفت، ما دیر ازدواج کردیم. خانم حیف نبود؟ این زندگی، به این خوبی رو، ما چهار سال زودتر می تونستیم شروع کنیم. چرا دیر ازدواج کردیم؟! همیشه می گفتن وقتی انسان می تونه زندگی خوبی داشته باشه، چرا دیر؟! بعد شاید باورتون نشه، دخترم مون که ۱۴ سالش بود، خود آقای نبی لو واسطه ازدواج دامادم با دخترم شدن ... اصغر آقا یه طلبه ساده، از روستا های استان همدان بودن و پسر دایی بنده، که در قم در حال تحصیل بودن، یه روز در حرم، همسرم به ایشون گفته بودن، چرا شما ازدواج نمی کنی؟! گفته ‌بود، من شرایط ازدواج ندارم... گفته بودن، حالا اگر من یه خانواده ای رو پیدا کنم که حاضر باشن با شرایطی که داری به شما دختر بدن، شما چکار می کنی؟! ایشون گفته بود، اصلا محاله یه همچین چیزی... من یه طلبه ساده ام... هیچی ندارم... پدرم خوب یه کشاورزه... محاله کسی به من دختر بده... گفته ‌بودن، نه من یه خانواده ای رو می شناسم که شما رو می شناسن، من شما رو بهشون معرفی کردم... برای من خیلی سخت بود. چون فامیل هم بودیم.. گفتم برای من وجهه خوبی نداره، بری و پیشنهاد بدی... آقای نبی لو می گفتن، نه روی شناختی که من از این جوون دارم، دوست ندارم همچین پسری رو از دست بدیم. بعد من می گفتم، اصلا، مگه دختر ما چقدر سن داره، که ما خودمون بخوایم اقدام کنیم برا ازدواجش؟! خلاصه ایشون تونست منو قانع کنه برای این کار ... شهید نبی لو به دامادم گفته بود، من با خانواده این دختر صحبت می کنم. اونها هم با دخترشون مطرح کنن، اگر بتونم موافقت همه شون رو بگیرم، حتما میام بهت میگم. حالا من مونده بودم، چطوری این موضوع رو با دخترم مطرح کنیم. به همسرم گفتم، حالا چطور می خوای به طیبه بگی؟! گفت خانم، اونم راهش رو بلدم. من خودم یه جوری میگم. ایشون نشستن شروع کردن به صحبت کردن با دخترم، که چقدر ازدواج خوبی داره، و چقدر باعث دوری از گناه میشه و اینکه اگر پسر مومن با تقوایی باشه و ... اینها رو توضیح داد برای دخترم، خیلی با بچه ها راحت بود. بعد گفت حالا اگر من به عنوان پدرت، یه پسری رو معرفی کنم که تمامی این خصوصیاتی که گفتم، داشته باشه، تو چکار میکنی؟ نظرت چیه؟! دخترم بنده خدا همین جور مونده بود... همسرم به دخترم گفت: نه حالا نمی خوام جواب بدی، خوب فکرات رو بکن، بعد جواب بده... من به عنوان پدر تو، خوشبختی تو رو می خوام. اگر یه روزی چنین پیشنهادی بدم، نظرم رو می پذیری؟! بعد از مدتی مجدد موضوع رو با دخترم مطرح کردیم و دخترم هم موافقت کرد. وقتی مجدد با پسر داییم مطرح کرده بودن، ایشون گفته بودن، من حتما باید این خانواده رو ببینم، پدرش رو ببینم، مادرش رو ببینم، رو چه حسابی با این شرایط من، حاضرن به من دختر بدن؟! گفته بودن باشه من هماهنگ می کنم، بیا حرم، بگم پدرش هم بیاد، با هم صحبت کنید. می گفت رفتیم نشستیم، اصغر آقا هم هی نگاه می کرد، با یه حالت نگرانی می گفتن نیومدن، نمی خواید یه تماس بگیرین، ببینید چرا نیومدن؟! گفته بودن: الان من پدر اون دختر، چی می خوای بهش بگی؟! خندید گفت: نه حالا بیان، من بهشون میگم. گفته بودن، اومدن دیگه... من الان پدر اون دختری هستم که گفتم، من طیبه رو برای شما در نظر گرفتم. دامادم تعریف می کنه که وقتی بابا این حرف رو زد، از یه طرف واقعا تو دلم یه همچین چیزی رو می خواستم و دوست داشتم چنین ازدواجی انجام بشه، همیشه می گفتم، کاش این دختر سه چهار سال بزرگ تر بود، من جراتش رو داشتم، که مطرح کنم. از اون طرف می گفتم، کاش زمین دهن باز می کرد من می رفتم داخلش، چقدر راحت بابا گفت، من پدر اون دخترم... خلاصه با هم صحبت کرده بودن و آقای نبی لو گفته بودن از نظر من مسئله ای نیست. به لحاظ مالی هم حاضرم از حقوق خودم، یه کمکی به شما بکنم، ولی راستش رو بخواید، نمی خوام پسری مثل شما رو از دست بدم. من با خانواده هم صحبت کردم و هماهنگ هستند. الحمدالله دختر من ۱۴ سالگی ازدواج کرده... تا به امروز، حتی یکبار هم نگفتم، کاش دوسال دیرتر این ازدواج انجام می شد. الحمدالله هم خودش تونسته عاقلانه با این موضوع برخورد کنه، هم خدا رو شکر، انتخابی که همسرم کرده بود، مناسب و شایسته بود. و تا به امروز هم واقعا خیلی راضی هستیم. دخترم الان یه وقتایی که در فراق پدرش گریه می کنه، میگه، بابا دستت درد نکنه، واقعا عاقبت به خیری منو می خواستی... 🔹خاطره همسر شهید مدافع حرم از واسطه گری برای ازدواج دختر ۱۴ ساله اش در مصاحبه با رادیو معارف 🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ویدیو رو حتما ببینید ! عکسی که خیلی زود فراموش شد...🧐 ❌️تصاویر ورود پناهجویان یهودی به فلسطین که سال ۱۹۴۷، بعد از جنگ جهانی دوم با کشتی Theodor Herzl به بندر حیفا رسیدند. 👈🏻روی کشتی بنری نصب شده که گویای همه چیز هست... 🌹 @Mazan_tanhamasir
🔺هرجایی گفتند پزشکی ربطی به سیاست نداره این خبر رو بزنید بر دهانش! مرگ بر سفیدپوشان قاتل صهیونیستی... 📌1000 پزشک اسرائیلی از ارتش اشغالگر خواستند بیمارستان های غزه را بمباران کنند/ وستانیوز 🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نمایی از جمعیت مردم آمریکا در واشنگتن دی‌سی 🔹تخمین زده شده که در این تظاهرات بیش از ۳۰۰هزار نفر شرکت کرده‌اند. این تجمع بزرگترین رویداد تاریخی آمریکا بعد از جنبش BLM است. 🔸تجمع‌کنندگان خواستار قطع کمک مالی به رژیم صهیونیستی شده‌اند 🌹 @Mazan_tanhamasir
موساد در پی شکست غیرقابل ترمیم ، شکست سهمگین دیگری را تجربه کرد. ۳ مأمور موساد در عملیات مشترک وزارت اطلاعات ج.ا.ایران و افغانستان در مناطق کوهستانی بین دو کشور در حالیکه قصد داشتند پهپادهای انتحاری را به سمت اهدافی در ایران پرتاب کنند دستگیر شدند. ✍ رضا حاتمی 🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فکر کن برعنداز باشی، بعد پاشی از ایران بری فرانسه، بعد اونجا وسط شهر پرچم ایران رو ببینی، بعدشم وقتی اعتراض کردی خود فرانسوی ها بزنن تو دهنت😆😄😂 ناله کننننن عجوزه.... 🌹 @Mazan_tanhamasir
نظر جالب شهید آوینی درباره آزادی در ایران! 🌹 @Mazan_tanhamasir
❤️ تا بہ ڪے هجر وغریبے وفراق وانتظار جلوہ ڪن برآشنایت یا اباصالح بیا ڪے رسدلطف پیامت برهمہ خلق جہان ڪے رسد بانگ ندایت یااباصالح بیا سلام حضرت عشق✋ 🌹 @Mazan_tanhamasir
1_1110879038
9.74M
📜 قرائت 🎊 تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... ره: اگر هر روز خواندی ، مقدراتت عوض می‌شود...⚡️ ✅ امروز محکم‌تر سربازی و یاریم را تمدید می‌کنم. 🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤 التماس دعا ....🌷 ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎ 🌹 @Mazan_tanhamasir
•┄❁بِـسْـم‌‌ِاللّٰه‌ِالࢪَّحمن‌ِالࢪَّحیمْ❁┄• ســــــلام‌ و‌ ادب‌ و‌ احترام سروران عزیز☺️🌸 لحظات قشنگتــون شـاد و سلامت و روزتون بهتــرین با نگاه حضرت دوست ❣مهر و محبت نشان لبخند خدا در زندگی‌ست ان شاءالله نگاهش ، توجهش و لبخندش و برکت بی پایانش همیشه شامل حالتون بشه. الحمدلله که همراهمون هستین🤲☺️ 🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نماز صبح را خوانده ام، هنوز خواب از سرم پر نکشیده🥱 دلم میخواهد کنار همین سجاده، خودم را میهمان چرت کوتاهی کنم. میترسم خواب بمانم و صبحانه ی بچه ها از دست برود. نگاهی به ساعت میکنم؛ یک ساعتی وقت هست. ترجیح میدهم خودم را مشغول مهیا کردن میز صبحانه ای چشم نواز کنم.🤗 صدای غل غل سماور را دوست دارم. مرا در آغوش کودکی هایم می اندازد، یاد عطر نفس های مادر...😢 میدانم محمدم اگر چه همه چیز میخورد و بهانه ای نمیگیرد ولی همین نجابت و سکوتش نمیگذارد مطابق سلیقه دلش، پنیر و گردو سر سفره نیاورم، ظرف کره و عسل را به عشقِ با ذوق و شوق خوردن علی کوچولو از یخچال بیرون می آورم و برای فاطمه بانو یک تخم مرغ رسمی خوش رنگ در ماهیتابه می اندازم. دوست داشتم همسر جان هم شریک این صبح های دل انگیزمان باشد ولی خب باید بلافاصله بعد اذان صبح برود. خدا پشت و پناهش. محمد مهدی ۱۴ساله ی ما معمولا بعد خواندن نماز صبح کمی میخوابد ولی حواسش جمع است، همان حوالی ۶ و ربع بیدار شود. تنهایی غذا خوردن را دوست ندارد، سینی چای دونفره مان را می آورم و درکنار گپ و گفتی مادر_پسری چایمان را شیرین میکنیم😊 لقمه گذاشتن برای زنگ تفریحشان از شیرین ترین مادرانگی هایم شده، لابه لای گذاشتن گردو میان سفیدی پنیر، به کودکی ام میروم و آن گوشه ی دنج حیاط که چه حس لذت بخشی داشت گاز زدن به لقمه ی دست پیچ مادر که پر از حس زندگی بود😍 محمدم که راهی میشود، باید سراغ خان هفتم و بیدار کردن شازده کوچولوی کلاس اولی ام بروم که میانه ی خوبی با این دم صبح بیدار شدن ها ندارد.🥴 علی آقای خانه ی ما قلق های خاص خودش را دارد و کلا با خواهرها و برادرش متفاوت است🙃😵‍💫 با توکل برخدا و کلی توسل بالاخره بیدار میشود😮‍💨 فاطمه بانوی ۱۱ساله اما... هرچند برای نماز صبح کمی سخت بیدار میشود ولی باهمان صدای اولی که خانم طلا میگویم چشمان رنگی اش را به رویم میگشاید😊 در میز صبحانه کنارشان مینشینم و بازهم گپ و گفت هایمان را میپاشم روی لقمه های کوچکشان تا خواب از سر شان حسابی برود و به صبح سلام کنند☺️ این شیوه ی مادرانه ی مادرم (که کنار تک تک مان مینشست و صبحانه خوردن را برایمان لذت بخش میکرد) در مادرانگی های من نیز خوب جواب داده است. الحمدلله.☺️ انگار خداوند انرژی خاصی را در بقچه ی مهربانی مادرها ریخته تا هر صبح کنار همین بساط صبحانه مُشتی از آن بردارند و بر سر و روی اهالی خانه بپاشند و راهی شان کنند. بچه ها با بدرقه ی کوتاهی که با ذکر آیه الکرسی و به سلامت عزیزانم عجین شده است، راهی مدرسه میشوند. به خانه برمیگردم به همین پناهگاه امنی که قرار است با دستان من با استعدادهای من با مهربانی های خدادادی ام، امن ترین جای جهانش کنم.☺️😌 به کوچولویی که تازه چند هفته میشود میهمان وجودم شده است؛ صبح بخیر میگویم و حواسم هست بخشی از مادرانگی هایم را خرج او باید بکنم😊 کارهای امروز را لیست میکنم. صدقه، قرآن، صلوات ها، ورزش، پختن نهار و شام، نظافت خانه، شستن لباس ها مطالعه درس های آزمون دکترا، پخت کیک... هنوز زینب کوچولو خواب است. میدانم اگر بیدار شود روی خوشی به ورزش کردنم نشان نمیدهد.🥴 کفش هایم ر امیپوشم و سعی میکنم بدون سرو صدا ورزش کنم. برای شارژ روحی هر روزم روی قرآن خواندن، صلوات و ورزش حساب ویژه ای باز کرده ام😉☺️ نماز ظهر را لابه لای از سرو کول بالا رفتن های زینب خانم وروجک خوانده ام و نیم ساعت باقیمانده تا آمدن بچه ها را برای قرائت قرآن و ذکر ۱۰۰صلوات امروز خالی میکنم. اعتقاد دارم همین اذکار نورانی برکت خاصی به وقتم میدهند.👌 بچه ها که میرسند واااای خانه پر از حس زندگی و نشاط میشود😍☺️😊😃 زینب خانم نمیداند چگونه به سمت آغوش خواهر برادرهایش پرواز کند. ذوق خاصی دارد و واقعا این لحظه خییلی در خانه ی ما دیدنی است.😍 بچه ها هنوز لباسهایشان را در نیاورده اند، بو کشان به سراغ آشپزخانه میروند و آخ جون گویان، بدو بدو لباسهایشان را به چوب لباسی آویزان میکنند و باعجله به سمت سفره روانه میشوند.😄😋 در برنامه ی عصرهای ما متاسفانه از خواب عصرگاهی خبری نیست.🤪 فاطمه و محمد مهدی خودشان پیگیر درسهایشان هستند و من میمانم و وروجک کلاس اولی ام که شیطنت بازی های زینب کوچولو نمیگذارد همین چهار تا خط را هم ایشان بنویسد🤦‍♀😫 یک ساعت به اذان مغرب درسها تمام میشوند و هرکسی سراغ مسئولیت خودش میرود. ادامه 👇 🌹 @Mazan_tanhamasir
محمد مهدی راهی نانوایی و خریدهای خانه میشود و البته بعد از آن، یکی از کارهایی که طی قرعه کشی، قرعه اش به نامش زده شده نیز به اتمام میرساند.🙂 فاطمه بانو هم که معمولا بر اساس جثه ی کوچکش سعی میکنم کارهای سبک به نامش بیفتد مشغول تمیزی قسمتی از خانه میشود و مامان هم به سراغ آشپزخانه و شام میرود.😊 تا قبل از آمدن پدر، سعیمان ایم است خانه تمیز تمیز برق بزند👌✨بوی شام در فضا بپیچد و مامان بانو و بچه ها تمیز و مرتب بعد خواندن نماز منتظر آمدن پدر جان، لحظات را بشمارند.😊 ساعت حضور پدر خانواده معمولا ۸و نیم گاهی هم ۹ شب است. لحظه ای که صدای ماشین پدر به گوش بچه ها میرسد چنان ۴ نفری سمت در میدوند و از سرو کول ایشان آویزان میشوند که واقعا خنده دار است😂 گاهی با اشاره به بچه ها میگویند: شرمنده خانم جان این وروجک ها آغوش مرا خالی نمیگذارند. جلو می آید و پیشانی ام را میبوسد. این بوسیدن پیشانی همدیگر رسم بدرقه و استقبال هر روزمان است و تکراری نمیشود.😊 همسرجان باوجود خستگی بسیار که فقط من از قرمزی چشمانش متوجه میشوم، بدون کوچکترین غرو لندی، مشغول بازی با بچه ها میشود و رسما از بدو بدوهایشان خانه را تبدیل به میدان جنگ میکنند گاهی آنقدر بالا و پایین میپرند(منزل ما همکف است) که از آشپزخانه سرک میکشم و تذکر مادرانه میدهم 😂 شام که خورده میشود. اگر جلسه گفتگوی خانوادگی نداشته باشیم(معمولا ماهی دوسه بار این جلسه را داریم که باوجود پدرجان پر از خنده ها و شوخی های خاص ایشان است) با یه کیک مامان پز یا میوه ، دورهمی کوچکی داریم و بعدش هم قبل از ساعت ۱۰ یا ده و نیم خاموشی اعلام میکنیم.🥱 نکته جالب ساعات خواب، اتاق بچه ها است. معمولا(نه همیشه😉 گاهی هم کار به دعوا ختم میشود🤪)تا خوابشان ببرد ماجراهای روزشان را برای یکدیگر تعریف می‌کنند یا بازی حروف اول کلمات را انجام میدهند و ناگهان صدایشان به سکوت می‌رسد و خوابی آرام را تجربه میکنند.(البته که پروژه ی آب خوردن علی کوچولو و دستشویی رفتن های مکرر هم معمولا دردسر ساز است😉) جمعه های ما خیلی خاصه با وجود اینکه همسر جان سه روز در هفته بعلت شغلشون منزل نیستند ولی مقیدند حتما حتما حتما جمعه ها فقط در خدمت خانواده باشند.😍 اصرار دارند یه مسافرت کوچک در حد رفتن به جایی اطراف شهر یا امامزاده ای یا پارک و بوستانی،جمعه ها روزی متفاوت باشه و الحق و الانصاف ابتکار پدرجان در رقم زدن جمعه های ویژه عالیه عالی👌 دیگه همه ی افراد فامیل میدونن ما باوجود ۴ تا بچه مارکوپولو هستیم و کلی از جاهای دیدنی اطراف شهر خودمون و کشور رو گشتیم الحمدلله. مسافرت خییلی در بالابردن تاب آوری و صبر و مسئولیت پذیری و نشاط بچه ها نقش داره. طوری که الان برای فرشته های ما راحت ترین و زیباترین مسافرت شده سفر اربعین که شاید برای برخی سفر پر از چالشی باشه. الحمدلله. من خوشبخت ترین بانوی جهانم چون حس خوشبختی من میان همین بدرقه ها استقبال ها، کیک پختن ها، لباس شستن ها، اتو کردن ها، منتظر شدن ها، نگران بودن ها، دعا کردن ها، لبخندها، غم و شادی ها، سرو صداهای بچه ها کامل شده و میشود و واقعا وصف شدنی نیست. چندتا نکته... 👇😊 ✔️ قطعا هر روز ما دقیقا این مدلی نیست. پیش میاد روزهایی که من خسته هستم، عصبانی میشم، بچه ها مریض میشن یا مشکلی گریبان گیرمون میشه که فضای خونه مون رو چالش دار میکنه و نظم و برنامه ریزی خونه رو بهم میریزه ولی مهم اینه که تلاشمون اینه تعداد روزهای قشنگ باهم بودنمون خییییلی بیشتر از روزهای سختی باشه و اگر هم مشکلی پیش میاد با توکل به خدا و توسل به اهل بیت ع و با همراهی کل خانواده حلش میکنیم و دوباره برمیگردیم به همین روزهای پر از حس زندگی ✔️ تو خونه ی ماهم مثل تمام خونه های چند فرزندی یکی از تکراری ترین صحنه ها، دعوا و درگیری وروجک هاست که جز لاینفک روزمرگی هامونه و بنظرم برای رشد اجتماعی بچه ها لازم و ضروریه 😊 ✔️یکی از راههای ایجاد آرامش و نشاط که یکی از اساتیدم پیشنهاد داده بودند انجام یک فعالیت یا کار هنری مفرح بخش در هفته است . سعی میکنم دوشنبه ها رو به خیاطی یا نویسندگی اختصاص بدم. البته که برای من پخت نان خانگی🥐🍞🥯 و کیک 🥮🥧هم بسیییار لذت بخشه😊 و آرامش خاصی داره. ✔️مادری با افتخار بزرگترین تلاش من برای موثر بودن در ظهور مولا امام زمان عج هست و تک تک لحظات مادرانگی ام رو به نیت تعجیل در فرج مولا عج و با قصد قربه الی الله انجام میدم.☺️ ✔️ مادرانگی و زنانگی رو مادر خدا بیامرزم به ما آموخت. الحق که همسر و مادری نمونه بود👌 شادی روح تمام مادران آسمانی . 🌹 @Mazan_tanhamasir