eitaa logo
کانال تنهامسیری های مازندران
1.1هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
5هزار ویدیو
61 فایل
جهت انتقاد پیشنهاد و ارائه ی مطلب با ادمین ارتباط برقرار کنید.👇👇👇 @Yaa_ss در این کانال مباحث کاربردی و تربیتی موسسه تنهامسیر آرامش ارائه خواهدشد🌟
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸پدرِ دختر کاپشن‌صورتی: قلبمان از حملهٔ موشکی سپاه به تروریست‌ها آرام شد پیمان سلطانی‌نژاد، پدر شهید یک‌سالهٔ حادثهٔ تروریستیِ کرمان ضمن تشکر از حملهٔ سپاه به مقرهای موساد و داعش گفت: امروز که اخبار را دیدم خیلی خوشحال شدم. این کار قوت قلبی برای ما و خانواده‌های داغ‌دار استان کرمان بود. من از عزیزان سپاه نهایت تشکر را دارم و دستشان را می‌بوسم. ✍موشک‌های سپاه دیشب با هشتگ کاپشن ‌صورتی شلیک شدند... 🌹 @Mazan_tanhamasir
🔰اینکه دنبال آسودگی باشیم، دنیاطلبی نیست! 💎 چگونه آسوده‌تر زندگی کنیم؟ (ج۳) 🔸این تصور، اشتباه است که «هر کسی در رنجِ بیشتری زندگی کرد، به خدا مقرب‌تر است و هرکسی دنبال آسودگی بود، دنیاطلب است!» 🔸اصلی‌ترین و مهم‌ترین آسودگی، آسودگی روح است. 🔸اسلام برای رسیدن به یک زندگی آسوده، شیک و پرنشاط، تکنیک‌های بسیاری به ما یاد می‌دهد. 🔸یکی از آن راه‌ها این است که رنج نابجا مثل رنج حسادت نبریم، و یک راه دیگر این است که با تفکر فلسفه‌ی رنج‌های لازم و رشد دهنده را بفهمیم تا کمتر رنج بکشیم. 👤 🚩 حسینیۀ آیت‌الله حق‌شناس(ره) 👈🏻 متن کامل 🌹 @Mazan_tanhamasir
! من ز خود هیچ ندارم ڪہ بدان فخر ڪنم هر چہ دارم همہ از نوڪرے خانہ توست جز در خانہ تو هیچ ڪجا خیرے نیست هرچہ خیر است آقاجان بہ در خانہ توست. روزت بخیر همہ ے دنیاے من❤️ 🌹 @Mazan_tanhamasir
1_1110879038
9.74M
📜 قرائت 🎊 تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... ره: اگر هر روز خواندی ، مقدراتت عوض می‌شود...⚡️ ✅ امروز محکم‌تر سربازی و یاریم را تمدید می‌کنم. 🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤 التماس دعا ....🌷 ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎ 🌹 @Mazan_tanhamasir
•┄✮بِـسْـم‌‌ِاللّٰه‌ِالࢪَّحمن‌ِالࢪَّحیمْ✮┄• به ما یک زندگی خوب یا یک زندگی بد داده نشده به ما فقط یک زندگی داده شده این ماست که چگونه آنرا به یک زندگی خوب یا بد کنیم 🌿🌿🌸🌿🌿 🌱 سلام ، همراه با یه ابدیت عشق، به رفقای ما...✋ روز قشنگ زمستونی همگی پُر از حالِ خوب؛ إن شاءالله ✨خوشحالیم از داشتنِ دوباره تون.😍 ✏️مومن که به بهشت داخل میشود؛ فرشته ها با این جمله خوش آمدش می گویند؛ ❣سلام علیکم بما صبرتم ❣ سلام برشما؛ صبر شما..به بهشت رسانیدتان. 👈تمرین کنیم؛ صبور باشیم. 🌹 @Mazan_tanhamasir
🔸 رحمت حق.... آدم، گاهى رنج‏ هايى را مى‏بيند ولى همين رنج ‏ها حامل عنايت و محبت خدا هستند؛ براى انصراف من، توجه دادن به من، شستشو كردن من است! تعبيرى است در دعا: «الهى ترحم من تشاء بما تشاء كيف تشاء»؛ وقتى مى‏ خواهى به كسى محبت كنى، آن طور كه خودت مى ‏خواهى و با آن چه كه مى‏ خواهى با او مهربانى مى‏ كنى؛ حتى با رنج‏ ها و زمين زدن ‏ها. دوستان انسان، سلام نكرده‏ اند؛ بر سرش هم زده‏ اند، فحش هم داده‏ اند، كتك خورده، تحقير شده، نزديكترين كسان او هم، به او توجه نكرده ‏اند، اين‏ها عين رحمت اوست. وقتى ظرف تو مى ‏افتد و مى ‏شكند، يك وقت مى‏ گويى: ديدى شكست؟! يا اينكه مى‏گويى: ديدى! شكستنى بود؟! اين نگاه دوم است كه تو را به رحمت حق، گره مى ‏زند و مست و مدهوشت مى‏ كند. با اين نگاه و درك مستمر از عنايت‏ هاى حق، مگر تو مى ‏توانى ضعف اعصاب بگيرى؟! ديگران هر چه مى‏ خواهند اذيت كنند؛ ولى تو بهره‏ مند مى ‏شوى و قبل از بلاء، عافيت را يافته ‏اى و قبل از ضلال و سردرگمى، به رشد رسيده‏ ای. اين‏ها رحمت حق است كه ظهور و بروز دارد و اين مهربانى و انس اوست كه تو را رها نمى‏ كند. 📚 خورشید در خاک نشسته 🌹 @Mazan_tanhamasir
۱۶ ساله بودم که به اصرار خواستگار، ازدواج کردم اما این ازدواج اول تمام سختی هام بود، همسرم از همون ماه های اول خیلی اذیتم کرد، یک سال و ۸ماه بعدش به خواست خودم و بخشش مهریه جدا شدم. بعد از پنج سال در سن ۲۲ سالگی عید سال ۹۷، همسایه ۱۷ سال پیشمون پدر رو میبینن و قرار میذارن بیان عید دیدنی، اون روز میخواستم برم مهمونی خونه دوستم همه چی دست به دست هم داد که من بعد از اومدن مهمون ها برم. زنگ در خورد و همسایه ۱۷ سال پیش با خانوادشون اول پسرشون اومد بالا پرده تکون خورد من دیدم یک آقا با لباس روحانیت از پله میاد بالا، باورم نمیشد محمد طلبه شده باشه. وقتی نشستن من گفتم آقا محمد الان اینقدر با وقار شدین، من یک عکس از بچگیمون دارم با لباس تو خونه ای، ادا خشایار در آوردین و این حرف من خاطرات دوران کودکی رو برای محمد آقا زنده کرد. ۱۳ بدر شد من رفتم سر مزار شهید مدافع حرم که دوست پدرم بود، نشسته بودم و کتاب شهید هادی رو میخوندم. آقایی اومد و رو به رو من نشست سرمو بالا کردم دیدم آقا محمده، بعد احوال پرسی گفتن اینجا چه می‌کنید؟ منم مفصل توضیح دادم که شهید هادی دوست منه من هر پنج شنبه میام سر این مزار شهید که دوست پدرمه و نامه برای شهید هادی می‌نویسم لبخندی از رو تایید زدن و یک تسبیح شرف شمس که تو دستشون بود، هدیه دادن بهم... چند وقت بعد قرار بود خانواده آقا محمد گویا برای من خواستگاری بفرستن اما نگو دل خودش گیر کرده بود و میترسید من به طلبه جواب منفی بدم. محمد قبلاً مهندس بوده با حقوق بالا اما بخاطر علاقش به طلبگی وارد حوزه میشه و بخاطر همین همسر سابقش ازش جدا میشه و هرچی داشته و نداشته رو ازش میگیره خلاصه من و محمد زندگی خودمون از زیر صفر شروع کردیم اما عاشق هم بودیم. مهریه من برداشتن یک فرزند یا چند فرزند به فرزند خواندگی بود، همون ماه اول عقد خدا توفیق داد و من باردار شدم و با مخالفت ها سخت خانواده ها مواجه شدم برای نگهداری از فرزندم، وقتی همه میگفتن باید سقط بشه تا برات عروسی بگیریم. انقدر تحت فشار بودم برای سقط که بی خبر رفتم مشهد، سه روز دنبالم میگشتن و من تو حرم به امام رضا گفتم خودت فرزند منو نگهدار و در رکاب خودتون پرورش بده و همه رو راضی کن. پدر فهمیده ای داشتم با وجود همه ی اذیت ها پدرم پشتم بود و منو با خرید جهاز کامل فرستاد خونه ی بخت... خانواده همسرم به شدت مخالف نگه داشتن بچه ام بودن و چون من گفتم نگهش میدارم، منو از همه چی محروم کردن در بدترین شرایط مالی همسرم... فاطمه خانوم فرشته کوچولو من خرداد ۹۸ دنیا اومد، در سه ماهگی فاطمه، ما بخاطر تحصیل همسرم راهی مشهد شدیم با اندکی رهن و اجاره که واقعا واقعا کم بود، دوباره رفتم پیش امام رضا گفتم آقا در شهر شما یک خونه کوچیکم نیست برای ما فقیر درگاه شما؟ که خیلی معجزه وار یک خونه نزدیک حرم برامون پیدا شد، اینقدر اوضاع مالی بد بود که حتی پول خرید نان هم نداشتیم و هیچ کسی کمک حال ما نبود. تو این اوضاع پدر همسرم یهو گذاشت و برای همیشه از پیش خانواده رفت از طرفی همسر من بخاطر ورشکستگی پدرش، همه وام ها رو بنام خودش برداشته بود، پدرش رفت و ما موندیم یک عالمه قسط و بدهی... از طرفی هر چند ماه یکبار، باید مهریه می‌دادیم به خانوم سابقش، گذشت خیلی روزا بدی بود بخاطر همسرم خیلی از تیکه های جهیزیه رو فروختم. ر این بین شرایطی پیش آمد، همسرم آزمایشی داد که متوجه شدیم اسپرم صفر شده، دکترا میگفتن از استرس هست. همسرم واقعا پیر شده بود تو این مشکلات مونده بودم چکار کنم؟ چطور همسرم رو از این شرایط سخت نجات بدم، آخه خیلی خودش باخته بود و افسرده شده بود. با خدا و امام زمان معامله کردم. گفتم با همین اوضاع مالی میرم بهزیستی تقاضا بچه میدم. خیلی رفتم بارها بارها بدترین برخورد ها باهام شد. اون موقع دخترم ۲ ساله بود. صاحب خونه گفت باید بلند شید. ماهم مونده بودیم چطور با این رهن و اجاره که داریم خونه پیدا کنیم، سختی خیلی کشیدیم خیییییلی ها... تمام دکترا رو رفتیم، می گفتن فقط باید استرس کم بشه و درمان نداره... دوبار رفتم پیش امام رضا آقا نذار طلبه شما پیش زن و بچش خجالت بکشه، آقا ما جایی جز شما نداریم. فردا شد از حوزه زنگ زدن خونه هست با این شرایط برید ببینید، رفتیم اینقدر نزدیک آقا که پیاده میشه رفت حرم... خیلی دوندگی کردم که بتونم از بهزیستی بچه بگیرم، هربار نمیشد و نمی‌دادند. ماه رمضون شبها احیا گفتم خدایا شرط من برای ازدواج با روحانی بچه بوده، میخواستم شیعه ها زیاد بشن و من حداقل سهمی داشته باشم. خدایا نه دیگه می‌تونم خودم بچه بیارم نه بهم بچه های یتیم رو میدن، کمکم کن. ادامه 👇 🌹 @Mazan_tanhamasir
بعد از احیا یک پیامک اومد برام که بهزیستی با شرایط ویژه ای بچه میده، اسم این بچه ها فرزند میهمان هست یعنی امکانش هست تا دوسال پدر و مادرش پیدا بشن و بگیرنش ازت اما من به همین هم قانع بودم چون می‌گفتم یک روز پرستاری از این بچه یتیم آینده و آخرت منو می‌سازه و اینکه حداقل اون بچه دوسال می‌دونه مادر داشته خیلی چیزا رو درک می‌کنه، محبت، عشق، مادر، پدر، خانواده... وقتی هم که خانوادش بیان قطعا از من براش خیلی بهترن، هرچی باشه پدر و مادرشن دل به دریا زدم و رفتم موسسه چند جلسه مشاوره، بازدید از خونه که می‌ترسیدم رد بشه چون خونه ما ۶۵ متره و طبقه چهارم و اجاره است، ‌درآمد همسرم خیلی پایین تر از خط فقره... اما با دل و جرات و بخاطر هدفی که داشتم جلو می‌رفتم، همسرم بخاطر مهریه من دینی به گردن خودش میدونست از طرفی هم اینکار رو دوست داشت و می‌گفت کسی که به یتیم خدمت کنه، همنشین پیامبر، من حتی میگفتم بچه تحت درمان هم راضی ام نگه دارم اونام دل دارن عیبی ندارد من اذیت شم. یکسری کار اداری انجام شد و گفت باید برید تو نوبت، چند روز طول کشید شهادت امام صادق تلفنم زنگ خورد یک پسر ۱/۵ ساله، سالم پدر و مادرش دچار اعتیاد بودن این بچه حتی شناسنامه نداشت با سوختگی بردنش بهزیستی در ۸ ماهگی، رو بدنش رد آزار اذیت خانوادش هست. دو دل بودم برم ببینمش یا نه اصلا پسر دوساله میتونم نگه دارم یا نه؟ گفتم میرم حتما حکمتی داره چون میگفتن به من فقط دختر میدن بخاطر که بچه زیستی من دختر بود، چی شد زنگ زدن برای پسر؟ حتما حکمتی داشت. بعد که فکر محرمیت رو کردیم، رفتیم دیدنش، تو سالن انتظار نشسته بود. صدای کفش جیغ جیغی میومد یک پسر بچه از در اتاق اومد داخل، چهره ملیح و دلنشینی داشت. همینکه منو دید خندید بغلش کردم و بهش خوراکی دادم. گفتم به همسرم بریم که کاراش بکنیم و ببریمش خونه... وقتی داشتم از در اتاق می‌رفتم دستشو از من جدا نمی‌کرد و دنبالم گریه افتاد فقط خدا می‌دونه من چقدر گریه کردم، چقدر غصه خوردم به مظلومیت این بچه ها... برای محرمیت، از طرف من به مادر بزرگم که بدون همسر هستن، محرم شد که اینطوری به من و خواهر و مادرم و همسرم محرم میشه و از طرف همسرم به دختر خواهر شوهرم، که به مادر همسرم و خواهرشون و مادربزرگشان محرم شد. اسمشو گذاشتم محمد صادق و گفتم برام مهم نیست میخواد دائمی بشه در آینده یعنی مال خودمون بشه یا نه مهمان باشه و بیان ببرنش، من این لحظه های که باهمیم، خوش هستیم. محمد صادق خیلی منو اذیت کرد، خیلی شیطون بود و خیلی خیلی بی کله کارای خطرناک می‌کرد، طوری که از وقتی اومد تا ۶ماه که گذشت من ۱۰ کیلو کم کردم اما قدمش برای من خیر بود. دخترم حالش خیلی بهتر بود و دیگ هی نمی‌گفت داداش و آبجی می خوام. قرض های همسرم داده شد، مهریه خانوم سابق به لطف خدا داده شد، همسرم کار خوبی پیدا کرد و طلبگی رو ادامه می‌داد و زندگی ما جوری شد که ما اصلا نمی‌فهمیدم این همه برکت از کجا میاد! با عقل جور در نمیاد واقعا، با درآمد ۸ میلیونی، ۱۵ میلیون قسط، خرج خونه، خرج بچه ها، اجاره خونه، خرج مادر همسرم، که همسرم می‌داد و اون بار اولین و آخرین باری بود که حساب کتاب کردیم چون بهتره که ندونیم عقل ما قد نمیده به لطف کرم خدا (ما چیزی به نام محمد صادق نکردیم، نداشتیم که بکنیم فقط با یک تعهد نامه به لطف خدا حل شد ) الان محمد صادق ۲/۵ و کنار ما داره زندگی می‌کنه باور کنید این بچه وقتی اومد میوه نمیدونست چیه، بغل نمی‌دونست، بوس نمی‌دونست، مامان و بابا نمیدونست چیه و اینها قلب منو به درد می‌آورد که چرا میگیم بچه خودم باشه، چرا میگیم بچه خودِ آدم چه گلی به سرت میزنه که این بزنه و.... اینام آدمن، حق زندگی دارن، حق دارن مادر و پدر داشته باشن، گناهی ندارن که پدر ومادرشون آدم های با صلاحیتی نبودن حالا محمد صادق یک پسر معمولیه و روزی چند بار به من میگه مامانی دوستت دارم ❤️ چند روز پیش دخترم آرزو میکرد که خواهر دار بشه اونم دوقلو منم ته دلم میخندیدم آخه چه جوری؟ دیگه به ما نمیدن بچه خودمم که با وضع بیماری همسرم بچه نمیتونم بیارم. رفتیم موسسه که ببینم آقا محمد صادق تکلیفش چی میشه. آخه ۶ماه که دادگاه گفته بود تموم شده بود، گفتن ان شالله دائمی میشه. ادامه 👇 🌹 @Mazan_tanhamasir
من و همسرم گفتیم نمیشه یک بچه دیگه هم بهمون بدین؟ اونا پرسیدند که چرا می‌خواین؟ گفتم دختر من خواهر میخواد، خوب وقتی میشه اینجوری هم ثواب کنی، هم یک بچه بی سرپرست مادر دار بشه ،چی بهتر از این (از طرفی که بهزیستی پوشک و شیرخشک این بچه ها رو تامین می‌کنه یعنی محمد صادق تا ۲ سالگی پوشکش رو میدادن) و صادق برای ما برکت زیاد داشته، دوست دارم تمام بچه های اینجا رو ببرم خونه، از طرفی مهریه ام همینه... گفتن دختر یا پسر؟ گفتم نوزاد دختر می‌خوام یا دوقلو دختر یا دوقلو دختر و پسر... گفتن پس باید برید تو صف، گفتم اشکالی نداره ولی من خیلی مشتاقم اگر میشه زودتر به نوبت ما رسیدگی کنید (هر ماه یک بار برای بازدید از بچه میان منزل از طرف بهزیستی) از طرفی که سابقه ما خوب بود و صادق پیشرفت چشم گیری داشت گفتن دوقلو میخواین؟ گفتن اررره چی از این بهتر، دوتا برکت و رحمت... گفتن برید شیر خوارگاه دیدن بچه ها تا اگر بشه همین امروز کاراشو بکنیم. بدو بدو رفتیم باز هم اون اتاق انتظار و اسم ۳۰۰تا بچه بی سرپرست که رو تخته بود، منو داغون کرد. یهو با صدای نوزاد به خودم اومدم، وقتی قل اول رو گذاشتن بغلم، اشک تو چشام جمع شد و دوباره گریه امانم نداد. اینقدر اینا ناز بودن و خنده رو، عجله ای رفتم کاراشون کردم. بنده خدا مسئول شیرخوارگاه رو تا بعد از ساعت کاری نگه داشتم تا بچه ها رو تحویل گرفتم و اسمشون گذاشتم معصومه و زینب... همه بهم میگن سختته، دور از خانواده دست تنها، ۴تا بچه اما انگار من انرژی مضاعفی دارم و همسرم بی نهایت خوشحاله راستی اصلا از برخوردها نترسید، وقتی محمد صادق گرفتم تا دوهفته خانواده ها باهامون دعوا داشتن اما به محض که دیدنش عاشقش شدن و الان عزیز دل همه است و صدر نوه ها... لطفا لطفا کمی به سرنوشت من فکر کنید من الان غرق در خوشبختی ام، با اینکه خونه اجاره ای دارم ولی می‌دونم این بچه ها منو خانه دار می‌کنن چون بی نهایت برکت دارن بلافاصله بعد از آوردن دخترا، همسرم تو یک آزمون استخدامی قبول شد و ان شالله بهمن میخواد بره مصاحبه امیدوارم هر خانواده ای فقط یکی از اون بچه ها رو بیاره تا دیگه هیچ شیر خوارگاه وجود نداشته باشه الهی آمین ❤️ 🌹 @Mazan_tanhamasir
🇮🇷 ایران در گذر زمان ‏ایران۱۳۰۲: کشوری آشفته، پر از هرج و مرج، همچنان درگیر عوارض قحطی و وبای پس از جنگ‌ جهانی، بدون اثرگذاری در نظم منطقه ای ایران۱۳۵۲: در اوج درآمد نفتی، خریدار میلیاردها دلار تسلیحات نظامی از امریکا، ظاهرا دارای ارتش قوی اما حتی یک موشک هم ندارد ایران۱۴۰۲: قدرت بلامنازع منطقه، صادرکننده پهپاد به ابرقدرتهای دنیا، جزو چند کشور تعیین کننده نظم منطقه و بخشهایی از جهان، دارای پیشرفته ترین موشکهای دنیا. 🌹 @Mazan_tanhamasir
🎥دقت اصابت موشک‌ های نقطه زن سپاه پاسداران ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌به این تصویر خوب نگاه کنید 🔹 دقت اصابت موشک‌ های نقطه زن سپاه پاسداران به حدی حیرت انگیز است که یک نقطه اضافه را در آن سوی مرزها هدف قرار نداده درست هدف را زده ،حتی خانه سرایدار سالم مانده ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌ 🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴امام خامنه ای : اولین جرقه انگیزش انقلابی اسلامی به وسیله نواب در من بوجود آمد و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را در دل ما نواب روشن کرد ۱۳ دی ۸۸ 🔹ناگفته‌هایی از شجاعت و همراهی همسر شهید نواب صفوی که شهادتش نقطه عطف شکل گیری روحیه مبارزه در جوانان بود 🔻خانم نیره سادات احتشام که پیوسته پا به پای سید مجتبی سختی‌ها را به جان می‌خرید، در بخشی از کتاب خاطرات خود در خصوص حمایتش از نواب صفوی آورده است: «من برای رهایی و نجات آقای نواب هر تلاشی که می توانستم، کردم. حتی به قم مسافرت کردم. در قم با مادر آقای نواب به منزل آقای گلپایگانی، شریعتمداری و آیت الله بروجردی رفتیم. در بیت ایشان تحت نظر بودیم. در این هنگام مادر آقای نواب که مضطرب و ملتهب بود، گفت: ما برای مسئله آقای نواب می‌خواهیم آقای بروجردی را ملاقات کنیم. یکی از آنان با اخم گفت: خانم بروید اینجا جای این حرف‌ها نیست؟ آقای بروجردی نمی‌توانند با شما ملاقات کنند. من از برخود آنان به شدت عصبانی شدم و گفتم که خفه شو معلوم است که شما سرسپرده رژیم پهلوی هستید. شما که کل وجودتان آلوده است نمی‌خواهید که نواب زنده بماند. اما ای دشمنان اسلام بدانید که نواب از مرگ استقبال کرده است و از آن هیچ هراسی ندارد. ...مادر آقای نواب نگران و دست پاچه گفت: خانم نیرالسادات! چیزی نگو اگر از اینجا برویم بیرون ما را دستگیر می‌کنند.» منبع: کافه تاریخ ✍عالیه سادات به مناسبت سالگرد شهادت نواب صفوی، مبارز قهرمانی که بدست رژیم جنایتکار پهلوی در ۲۷دی ماه سال ۱۳۳۴ به همراه دو تن دیگر تیرباران شدند.... شادی روحشان 🌹 @Mazan_tanhamasir
Panahian-Clip-VaseKhodaKhoshgelKarKon-64k.mp3
1.84M
🌱 واسه خدا خوشگل کار کن! 🔻خدا دوست داره اینجوری عبادت کنی.. 👈 متن 🌹 @Mazan_tanhamasir
! راهی‌ام کن به راهت ؛ که هر چه راه غیر مقصدت بروم بیراهه است .... "یابْنَ الصِّراطِ الْمُسْتَقيمِ" 🍃یا فارس الحجاز ادرکنی 🌹 @Mazan_tanhamasir
1_1110879038
9.74M
📜 قرائت 🎊 تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... ره: اگر هر روز خواندی ، مقدراتت عوض می‌شود...⚡️ ✅ امروز محکم‌تر سربازی و یاریم را تمدید می‌کنم. 🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤 التماس دعا ....🌷 ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎ 🌹 @Mazan_tanhamasir
•┄✮بِـسْـم‌‌ِاللّٰه‌ِالࢪَّحمن‌ِالࢪَّحیمْ✮┄• فرمود💌 وَاصْبرِْ لِحُکمْ‏ِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنَا...♡ در انجام دستور پروردگارت، باش! که تمام ذرات وجودت ، زیر نظر ماست ما کاملا مواظبتیم...☂ 📖طور| ۴۸   عرض سلام و ادب سروران گرامی 😊✋ روز زیباتون به لطافت لبخند خدا و لبریز از شادیهای بی پایان روز و روزگارتون پر از عطر خدا✨💕 خوب هستید؟ در مقابل پستی بلندیای زندگی صبور شدید یا نه؟☺️ ان شاءالله همیشه کاسه‌ی صبرتون وسیع باشه و ان شاالله محبوب خدا باشید❣ 🌹 @Mazan_tanhamasir
کانال تنهامسیری های مازندران
•┄✮بِـسْـم‌‌ِاللّٰه‌ِالࢪَّحمن‌ِالࢪَّحیمْ✮┄• فرمود💌 وَاصْبرِْ لِحُکمْ‏ِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعْیُن
( اولین شب جمعه ماه رجب) ✍ اینکه خداوند یک شب، در یکی از بزرگترین و مهم‌ترین رحم‌های زمانی را به عنوان لیلة الرغائب یا شب رغبت‌ها قرار داده است، نشان ازین دارد که تا چه حد می تواند در ساختار وجودی و سیر تکاملی نقش داشته باشد. اینکه؛ - چه چیزی را آرزو کنیم؟ - چطور آرزو کنیم؟ - آرزوهایمان را چطور اولویت بندی کنیم؟ نشان می دهد چقدر در راه رسیدن به انسانیت موفق بوده‌ایم! ان شاالله برای مهمانی ویژه لیله‌الرغائب آمادگی بیشتری پیدا کنیم. 🌹 @Mazan_tanhamasir
رمز مهم لیله الرغائب.mp3
11.23M
✘ اولین شب جمعه ماه رجب چرا شده شب(آرزوها) مهندسی رغبتها؟ ✘ چه رمزی توی این انتخاب هست؟ 🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹 @Mazan_tanhamasir
کانال تنهامسیری های مازندران
#لیله‌_الرغائب( اولین شب جمعه ماه رجب) ✍ اینکه خداوند یک شب، در یکی از بزرگترین و مهم‌ترین رحم‌های
☢ در مورد لیله الرغائب این نکته رو باید دقت کرد که نام این شب، شب آرزوها نیست بلکه شب رغبت هاست. ✅ اگه بخوایم به زبان تنهامسیری خودمون بگیم امشب شبی هست که ما باید از خدا بخوایم که علاقه به "عمیق ترین تمایلات" رو در وجود ما قرار بده. مشکل اصلی ما اینه که معمولا علاقه های عمیق خودمون رو نمیشناسیم یا اگه بشناسیم به اندازه کافی برای رسیدن بهشون انگیزه نداریم ⭕️ و اینا باعث میشه که معمولا جرات "عبور از علاقه های سطحی" رو نداشته باشیم.... اینطوری میشه یه مقدار به اهمیت این شب پی برد.... 🌹 @Mazan_tanhamasir
🔸 اعمال و آداب شب « » ✅ اولین شب جمعه ماه ، به نام «لیلةالرغائب» نام دارد که پیامبر(ص) سفارش کرده‌اند از آن نباید غافل شد. 🌹 @Mazan_tanhamasir
18.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 در دعا از خدا نشانه بخواهید! 🔹می‌دونستید میشه اینها رو به خدا گفت: 🔸خدایا علامتی که من آن را بشناسم به من نشان بده 🔸یا در بیداری اتفاق خوبی بیفتد یا خواب ببینم یا یک مشکلی برطرف بشود 🌹 @Mazan_tanhamasir
. زندگی دشوارترین امتحان است... 🌹 @Mazan_tanhamasir
­✨ خانم و آقای محترم❤️ بـه همسر زندگیـت بگـو: چقدر من خـوش شـانسـم که تو توی زندگی من هستی" این یه راه بسیار زیبا برای اینه که بهش نشون بدید تا چه اندازه براتون ارزشمنده.😉 ✔️این جمله رو میتونید در مواقعی که کار خوبی براتون انجام میده و یا وقتی در جمع هستید و حرف قشنگی در مورد شما میزنه بهش بگید ... یا وقتی در کنار هم خوش میگذرونید ...😇 فقط اینو بدونید شنیدن این جمله از کسی که عاشقـش هستید خیــلی حس خوبی داره، امتحانش کنید😍😍😍 با کلمات زیبا و تاثیرگذار به زندگی جـان ببخشید و از بازتاب اون بهرمند شوید👌👌👌 🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی_آنلاین_دلم_به_یاد_حرم_کریمی.mp3
4.64M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃دلم به یاد حرم تا کربلا راهیه 🍃میخونه تو قتلگاه زیارت ناحیه 🎙 🌙 🌷 ✋ 🌙 🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا