eitaa logo
کانال تنهامسیری های مازندران
1.1هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
5هزار ویدیو
61 فایل
جهت انتقاد پیشنهاد و ارائه ی مطلب با ادمین ارتباط برقرار کنید.👇👇👇 @Yaa_ss در این کانال مباحث کاربردی و تربیتی موسسه تنهامسیر آرامش ارائه خواهدشد🌟
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 جرم اصلی طبری‌ها گناه طبری و امثال او، رشوه و فساد مالی نیست. جرم اصلی طبری‌ها ناامید کردن مردم از حکومت دینی و ایجاد تنفر نسبت به جمهوری اسلامی است. زشت‌ترین تخلف طبری، هدر دادن خون شهداست، هرچه شهدا با خون‌شان برای اسلام و نظام آبرو و اعتبار آفریدند، طبری و امثال طبری به باد دادند. اگر قرار است عدالت اجرا شود، صدور سنگین‌ترین حکم و اشد مجازات، حداقل کاری است که می‌تواند بخشی از اعتماد خدشه‌دار شده مردم به نظام و انقلاب اسلامی را باز گرداند. اعتمادی که طبری‌ها در نابودی آن سهمی اساسی داشتند. "دکتر کوشکی" 🔊@Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
؛ فرمودن وقتی که تشییع جنازه‌ای شد حتماً توی تشییع جنازه شرکت کنید. (در روایت هست) خیلی سفارش شده ثواب‌های عجیب و غریبی داره نمی‌دونم چرا !؟ شاید یه علّتش همین روایت باشه. می‌فرماید: هر وقت رفتی تشییع جنازه شرکت کردی، خودت‌ رو بذار جای اون کسی که رفته بگو الآن دارن من رو می‌برن توی تابوت. آقا این خیال پردازیه؟! ائمه‌ی هدی این خیال‌پردازی ‌رو سفارش کردن! الهی که همه‌ی خیال‌پردازی‌ها این‌قدر انسان رو به واقع‌بینی نزدیک کنه! 👌 خودت ‌رو بذار جای اون تابوت که دارن می‌برنش. بعد وقتی که رسوندن برای دفن، یا اون هفت قدم، یا مقداری که باهاش رفتی، هی تمنّا کن خدایا من رو برگردون... 😭 بذار عمر دوباره کنم... خدایا من رو برگردون برنامه‌ریزیم ‌رو تغییر میدم، زمانم‌ رو استفاده می‌کنم... اونوقت بعد از تشییع جنازه بگو خدا بهت مهلت داد یه چند روز دیگه‌ای زندگی کنی🗓 برگرد، درست زندگی کن... برگرد، دیگه از عمرت استفاده کن... برگرد، دیگه دقت و وسواس به خرج بده! -------------🌷🌷------------- @Mazan_tanhamasir -------------🌷🌷-------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥پیکر پاک شهید علی جمشیدی بعد از تفحص در معراج شهدای تهران ... در انتظار تشییع باشکوه @Mazan_tanhamasir ‍─═इई🌿✨🌺✨🌿ईइ═─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال تنهامسیری های مازندران
ـ🌸º°¨¨°º🌸🏡🏡🌸º°¨¨°º🌸 🌸 #داستان_زندگی_احسان 🌸 قسمت4⃣1⃣ 🍃🍃احسان در رو محکم بست. کيفشو پرت کرد گوشه ا
ـ🌸º°¨¨°º🌸🏡🏡🌸º°¨¨°º🌸 🌸 🌸 قسمت5⃣1⃣ 🍃🍃فضاي اتاق تاريک بود. فقط يه نور ضعيف از بيرون، باعث شده بود سايه سارا پيدا باشه و گرچه واضح نبود اما احسان فهميد که سارا لباسي نپوشيده...!!!!!! احساس کرد قلبش داره مي ايسته و بدنش کامل سست و سرد شد. وقت فکرکردن نداشت، اما نميدونست بايد چه عکس العملي نشون بده. باصداي سارا که خيلي آروم حرف ميزد، به خودش اومد. بيداري؟ نگاهش مجدد به سايه افتاد، احساس کرد سارا دستش رو دراز کرده تا پريز رو بزنه و چراغ رو روشن کنه. ديگه نتونست خودشو کنترل کنه. مثل برق از جاش پريد و به طرف سارا دويد. دستش رو به سمت قفسه سينه سارا جلو برد و با تمام توانش اونو به سمت بيرون اتاق پرت کرد. و سريع درب رو بست. اونقدر محکم که خودش هم بدنش لرزيد. به در اتاق تکيه زد و چون کليدي براي قفل کردن نبود، محکم با کمک پاهاش درب رو گرفت. سارا که انگار با پرتاب احسان، به نرده هاي طرف مقابل اتاق احسان خورده بود، ناله اي کرد و از جاش بلند شد. به طرف درب اتاق اومده بود و مدام دستگيره در رو فشار ميداد و فرياد ميزد، بازکن درو. بهت ميگم بازکن.... بعد از ده دقيقه اي که نااميد شده بود، که نه زورش به احسان ميرسيد و نه احسان در رو باز ميکرد و جواب هم نميداد...شروع کرد به ناسزا گفتن: ديوونه، رواني، بي لياقت.... احسان از پشت در ميشنيد و هيچ نميگفت. بعد از ده دقيقه اي سارا ساکت شده بود و به اتاقش رفته بود؛ اما احسان که هنوز قلبش آروم نشده بود، پشت درب نشسته و حدود يکساعتي همونجا موند. وقتي مطمئن شد سارا توي اتاقش خوابش برده. به سمت سجادش رفت. سرش رو روي مهر گذاشت و با ذکر الهي و ربي من لي غيرک شروع کرد. محبوب من گناه من چيه که بايد به همچين بلايي مبتلا بشم. خدايا فکر کردي اين بندت دل نداره که اينطور سخت ازش امتحان ميگيري. ميترسم کم بيارم. خيلي خستم. توانم تموم شده. خودت کمکم کن.... درددلهاي احسان تموم نميشد. سجادش از اشک چشمش خيس شده بود. يکساعتي توي همين حال بود تا کم کم حالش بهتر شد. ديگه تصميم نداشت نقشه ترک خونه رو عملي کنه. فکر کرد اين آخرين تير ترکش سارا بود که باز به هدف نخورد. لذا ديگه لازم نبود براي بيرون خونه موندن، خودش رو به زحمت بندازه. انگار احساسي تو قلبش ميگفت بايد کاري بکنه. فکري به ذهنش خطور کرد و براي عملي کردن فکرش تصميم گرفت فردا به مدرسه نره.... ❌❌ ادامه دارد... ❌❌ @Mazan_tanhamasir ‍─═इई🌿✨🌺✨🌿ईइ═─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال تنهامسیری های مازندران
#کنترل_ذهن برای تقرب 37 🔶 گفتیم که بهترین کارهای خوب و بدترین کارهای بد توسط ذهن شکل میگیره. مثلا
برای تقرب 38 گفتیم که یکی از مشکلاتی که عدم کنترل ذهن به وجود میاره ریا هست. ریا هم باعث نابودی اعمال انسان خواهد شد. هرچی عمل خوب انجام بدی همش پوچ میشه!!!😒 خب حالا یه گناهی هست که از ریا هم بدتره که به خاطر عدم کنترل ذهن به وجود میاد!!! 💢این گناه خیییلی زشت تر و داغون تر و نابودکننده تر هست...
⭕️اون گناه چیه؟ .... الهی بسوزه پدر عجب... الهی خونه خراب بشه!😒 عجب یعنی چی؟ یعنی توی ذهنت میگی: ولی ما خوبیم ها!!!😏 هییچی تموم شده! حبط عمل! ⛔️اعمالت نابود شد!
💢عُجب خیلی گناه عجیبیه! پیامبر اکرم در روایتی به این مضمون میفرماید: اگه شما یه گناهی میخواستی بکنی ولی نکردی اما عجب پیدا کردی، همون بهتر که گناه میکردی... 🔷یعنی اگه شما گناه بکنی بهتر از اینه که یه کار خوبی کنی و بعدش عجب پیدا کنی!!!
عجب یه اتفاقیه که در ذهن انسان می افته. 🔷اگه بخوایم دقیق تر عجب رو بررسی کنیم این میشه: عجب یعنی نیمه پر لیوان خودت در ارتباط با خدا رو ببینی ولی نیمه پر لیوان خدا رو در ارتباط با خودت نبینی! 💢یعنی نبینی که خدا چقدر بهت نعمت داده چقدر خدا شایسته عبادته. 💢تو اگه این عمل خوب رو انجام دادی، از اول زندگیت تا حالا خدا هی بهت رسونده و هی تو رو پرورش داده تا توفیق پیدا کردی که این کار خوب رو انجام بدی.... ⭕️تو واقعا فکر کردی اگه خدا بهت اجازه نمیداد میتونستی ذره ای کار خوب کنی؟
⭕️حالا کی دچار نیست؟! والا چی بگم! اینجا که حرف میرسه قلم میشکنه! بنده ی حقیر و بیچاره اول از همه اعتراف میکنم که روسیاه تر از همه ام....😓