eitaa logo
کانال تنهامسیری های مازندران
1.1هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
5هزار ویدیو
61 فایل
جهت انتقاد پیشنهاد و ارائه ی مطلب با ادمین ارتباط برقرار کنید.👇👇👇 @Yaa_ss در این کانال مباحث کاربردی و تربیتی موسسه تنهامسیر آرامش ارائه خواهدشد🌟
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸حاج آقا پناهیان میگفتن الآن یکی از مهمترین امر به معروف ها تبلیغ چهره به چهره فرزند آوری هست باید تک تک با اونایی که قصد ندارن بچه بیارن صحبت کنیم و تشویق کنیم به فرزند آوری.. 🔸حاج آقا پناهیان میگفتن با پیامبر(ص) کسایی مخالفت کردن که نتونستن مناسبات زندگی شون رو با اسلام هماهنگ کنن،میگفتن داریم زندگی مون رو میکنیم،هجرت چیه؟ امام حسین رو کسایی تنها گذاشتن و کسایی شهید کردن که نمیخواستند مناسبات زندگی شون رو تغییر بدن یکی اومد به امام حسین گفت نرو خطر داره کشته میشی امام حسین گفت بیا باهم بریم طرف گفت من میگم خطر داره نرو، شما میگی منم بیام! 🔸حاج آقا پناهیان گفتن، عمر سعد از فرزندان رزمنده های اسلام بود طوری کارش عجیب بود که حضرت زینب سلام الله علیها بهش گفتن عمر سعد، تو اینجا هستی و دارن حسین رو شهید میکنن! 🔸حاج آقا پناهیان میگفتن الآنم آقای ما(امام خامنه ای ) دستور کار تولید دادن؛ کدوم ما شغلمون رو تغییر دادیم رفتیم سراغ کار تولیدی؟! دستور فرزند آوری دادن، کدوم ما مناسبات زندگی مون رو تغییر دادیم و فرزند آوری رو بیشتر کردیم؟! 💜علامه تهرانی(ره) توی صحبتاشون میگفتن الآن اولویت فرزند آوری انقدر زیاده که حتی میشه شیر دهی تا دوسال رو انجام نداد و بارداری های نزدیک بهم داشت تا بتونیم تعداد بیشتری بچه بیاریم. یه بار از حاج آقا پناهیان هم همین سؤال رو پرسیدن، 🔸حاج آقا پناهیان گفتن تنها دوره ای از تاریخ که فرزند آوری برای حفظ اسلام اینقدر اهمیت داره، این دوره ست که ولی فرمان داده؛پس توی تغذیه فرزند و شیردهی و تربیت فرزند اینقدر وسواس به خرج ندید که خدا خودش به خانواده های چند فرزندی برکت میده و بچه هاشون بهتر تربیت میشن إن شاءالله و بچه هایی که بخاطر دستور ولی أمر مسلمین به دنیا بیان بچه های خاصی میشن إن شاءالله ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎ @Mazan_tanhamasir ┈‌┈•❣💐❣•┈┈
به عشق سردار... من مادر دختر هفت ساله ای هستم که ۱۹ اسفند تولدش بود و ما با چند روز تاخیر تصمیم گرفتیم به کافی شاپ مجتمع پاژ مشهد برویم و آنجا شگفت زده اش کنیم. موقع رفتن دخترم بدون اینکه به من بگوید چادر مشکی اش را سر کرده بود. وقتی داخل پاساژ شدیم دیدم دو طرف چادرش را با پیکسل حاج قاسم به هم وصل کرده، خواستم بگویم آن را باز کند تا نکند کسی چیزی به او بگوید و احساسات پاک کودکانه اش خدشه بردارد، ولی دلم نیامد. رفتیم کافی شاپ سفارش دادیم و همسرم آرام در گوش گارسون گفتند، موقع آوردن سفارشات، آهنگ تولد پخش کنید. منتظر بودیم که آقایی آمد در گوش همسرم چیزی گفت و کاغذی گذاشت و رفت همسرم دوید پشت سرش صحبتهایی رد و بدل شد و دوباره برگشت. موقعی که سفارشات را آوردند و آهنگ پخش شد، دخترم حسابی ذوق زده و شگفت زده شد. بعد همسرم گفتند اون آقا میز ما را حساب کردند و گفتند دم حجاب دخترت گرم، من عاشق سردار هستم، به عشق سردار هزینه امشب تون رو من پرداخت می کنم. ما می‌خواستیم دخترمان را شگفت زده کنیم ولی دخترم با حجابش ما را شگفت زده کرد. ما می‌خواستیم او را مهمان کنیم ولی او با رفتار خالص کودکانه اش ما را مهمان کرد، به دخترم گفتم این هم هدیه حاج قاسم به تو بود که به واسطه آن آقای مهربان داده شد. نمی دانستم چه جوری پیام تشکر خود را به آن آقا برسانم، امیدوارم این متن به دستش برسد. ممنون آقای مهربان به خاطر شادی و شعفی که به دخترم به خاطر حجابش دادی، سپاس به خاطر اینکه پسرانم دیدن که در زمانه ای که عده‌ای چادر و روسری از سر برداشتند، خواهرشان برای چادرش تشویق می‌شود. ممنون که به ما یاد دادین که چقدر می‌توانیم برای امر به معروف حجاب، خلاق باشیم. تشکر به خاطر ثبت خاطر ه ی خوب و به یاد ماندنی برای همه خانواده... انشاالله عاقبت به خیر شوید و دعای سردار دلها روزیتان شود و شما را در روز قیامت شفاعت کند. 🌹 @Mazan_tanhamasir
یه خانومی تعریف میکرد: امروز با دخترم دندونپزشکی بودم. نشسته بودیم تو سالن رادیولوژی. منتظر بودیم اسممونو صدا کنند. فقط من و دخترم چادری بودیم و یک خانوم و دختر کوچولوش، بقیه ی خانوما اکثراً بی حجاب بودند و چند تا بدحجاب. یهو یه آقایی وارد شد با تیشرت و کلاهِ قرمز و شلوارِ جین؛ (تیپی که ظاهراً مذهبی نبود)، یه نگاهی به جمع انداخت و رفت سمتِ سوپر مارکتِ روبروی سالن خرید کرد و برگشت. اومد سمتِ دخترم و یه شکلاتِ تک تک بهش داد و با صدای بلندی که همه بشنون، گفت : بیا دخترِ خوب ! این بابتِ قشنگ و متانتت.😊 همین جمله رو به اون دختر هم گفت و شکلات داد و نشست. سالن، چند لحظه هنگ بود. دو سه نفر شالشونو کشیدن رو سرشون، بقیه سرشونو انداختن پایین. خیلی حرکت جالبی بود مخصوصاً برای آقایون که یه غیرِ مستقیم و دوستانه بود.👏 🌺قشنگتر از اون، حسِ افتخار و زیبا بودن و اعتماد به نفسی بود که این دو تا بچه با چادرِ مشکی (بین اون همه زنِ رنگارنگِ ظاهراً زیبا) به دست آوردند.🌺 ✍️ ریحان بانو🌱🇮🇷 🌹 @Mazan_tanhamasir
یه خانومی تعریف میکرد: امروز با دخترم دندونپزشکی بودم. نشسته بودیم تو سالن رادیولوژی. منتظر بودیم اسممونو صدا کنند. فقط من و دخترم چادری بودیم و یک خانوم و دختر کوچولوش، بقیه ی خانوما اکثراً بی حجاب بودند و چند تا بدحجاب. یهو یه آقایی وارد شد با تیشرت و کلاهِ قرمز و شلوارِ جین؛ (تیپی که ظاهراً مذهبی نبود)، یه نگاهی به جمع انداخت و رفت سمتِ سوپر مارکتِ روبروی سالن خرید کرد و برگشت. اومد سمتِ دخترم و یه شکلاتِ تک تک بهش داد و با صدای بلندی که همه بشنون، گفت : بیا دخترِ خوب ! این بابتِ قشنگ و متانتت.😊 همین جمله رو به اون دختر هم گفت و شکلات داد و نشست. سالن، چند لحظه هنگ بود. دو سه نفر شالشونو کشیدن رو سرشون، بقیه سرشونو انداختن پایین. خیلی حرکت جالبی بود مخصوصاً برای آقایون که یه غیرِ مستقیم و دوستانه بود.👏 🌺قشنگتر از اون، حسِ افتخار و زیبا بودن و اعتماد به نفسی بود که این دو تا بچه با چادرِ مشکی (بین اون همه زنِ رنگارنگِ ظاهراً زیبا) به دست آوردند.🌺 ✍️ ریحان بانو🌱🇮🇷 🌺 🌹 @Mazan_tanhamasir