فارغ از همه بحثهای فنی، همه تحلیلها، همه بردنها و باختنها، همه سکوها و مدالها، تو را برای "خودت" دوست دارم. نه برای مدالهایت.
که البته مدالهایت آنچنان پرتعداد هست که تا سالهای سال، ستارهای چون تو در آسمان کشتی ایران نخواهد آمد.
تو را برای افتادگی و پارگی ابروهایت، برای چشمان محجوب و لهجه مازندرانیات، برای دستی که بعد از برد روی سینه میگذاری، برای ستبری سینهات، تو را برای اینکه همه چیزت بویِ ایرانی بودن میدهد، دوست دارم.
تو را برای آن شرمندگی بعد از باختها، تو را برای خندههای شیرینت حین سلفیها، تو را برای مردانگی، برای مشتی بودن، برای خاکی بودنت، دوست دارم.
تو، برای من تجسم عینی یک انسانِ ایرانی هستی؛ اگر بخواهم در رؤیایم برای ایران، یک بدن تصور کنم، دوست دارم تو را تصور کنم. راه رفتن تو را، قد و قواره تو را، لحن تو را، نوع بودن تو در این زمانه را.
اگر هزار بار دیگر به تیلور ببازی، تو را برای هزاران دلیلِ غیرِ کشتی دوست دارم.
✍ از صفحه عبدالحسین جهانبخش
#ماشاءاللهبهپهلوانِایران
🌹 @Mazan_tanhamasir