30.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سایز_پست
بابا من راببخش اگر
لکنت زبان گرفتم
-شهادت حضرت رقیه علیها السلام بر امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف و همه محبین ایشان تسلیت باد.🏴
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع
🖤🖤عَنِ مولانا الامام الصّادِقِ عليه السلام:
🖤اِنَّ زَيْنَ الْعابِدينَ بَكى عَلى أَبيهِ أَرْبَعينَ سَنَةً، صائِما نَهارَهُ، قائِما لَيْلَهُ،
🖤فَاِذا حَضَرَ الاِْفْطارُ جاءَ غُلامُهُ بِطَعامِهِ وَشَرابِهِ فَيَضَعُهُ بَيْنَ يَدَيْهِ فَيَقُولُ: كُلْ يا مَوْلاىَ،
🖤فَيَقُولُ عليه السلام: قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللّه ِ عليه السلام جائِعا، قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللّه عليه السلام عَطْشانا،
🖤فَلايَزالُ يُكَرِّرُ ذلِكَ وَيَبْكى حَتّى يَبِلَّ طَعامُهُ بِدُمُوعِهِ، وَيَمْزِجُ شَرابُهُ بِدُمُوعِهِ
🖤فَلَمْ يَزَلْ كَذلِكَ حَتّى لَحِقَ بِاللّه ِ عَزِّوَجَلَّ.
🖤🖤مولانا امام صادق عليه السلام فرمود:
🖤امام زين العابدين عليه السلام چهل سال براى پدر بزرگوارش گريه كرد،
🖤در حالى كه روزش، روزه دار بود و شبش، شب زنده دارى مى كرد،
🖤هنگامى كه وقت افطار مى شد غلامش غذا و نوشيدنى براى او مى آورد
و جلويش مى گذاشت
🖤و مى گفت: بخور
امام عليه السلام مى فرمود:
🖤فرزند رسول خدا عليه السلام گرسنه و تشنه شهيد شد.
🖤اين جمله را تكرار مى كرد و گريه سر مى داد
🖤تا اينكه آب و غذايش با اشك چشمش مخلوط مى شد.
🖤او همواره چنين بود تا اينكه به جوار رحمت حق شتافت.
وسائل الشيعة، 2 ، 923.
🖤🖤🖤🖤🖤
شهادت بی بی دو عالم حضرت رقیه سلام الله علیها تسلیت باد
🖤🖤🖤🖤🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دق کردن دختر شهید مدافع حرم از خبر نحوه شهادت پدر 😔
🏴 بمیرم برات رقیه جان....
۵ صفر سالروز شهادت دردانه امام حسین (ع)
بیٺ الغزل هر غـــزل ناب رقیـہ سٺ
خورشید علے اصغر و مهتاب رقیـہسٺ
نزدیڪ ترین راه به الله حسیـن اسٺ
نزدیڪ تریـن راه بہ اربـاب رقیـہسٺ
#ریحانة_الحسین_ع💔
#رقیہ_خاتون🥀
شهادت بابایی ترین دختر دنیا تسلیت🏴
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
🏴🏴🏴🏴
باسمه تعالی
🎋🎋رهبر معظم انقلاب شهید کاوه را از جمله افرادی می دانست که آمادگی خودسازی و دیگرسازی دارند.
🌸🌺این جوان، جزو عناصر کم نظیری بود که او را در صدد خودسازی یافتم. حقیقتا اهل خودسازی بود؛ هم خودسازی معنوی و اخلاقی و تقوایی، و هم خودسازی رزمی».🌺🌸
💢اا شهریور سالروز شهادت شهید محمود کاوه
✵🍃🌺🍃✵─┅┄
دعای مادر
از بایزید بسطامی، عارف بزرگ، پرسیدند:این مقام ارزشمند را چگونه یافتی؟ گفت:شبی مادر از من آب خواست. نگریستم، آب در خانه نبود. کوزه برداشتم و به جوی رفتم که آب بیاورم. چون باز آمدم، مادر خوابش برده بود. پس با خویش گفتم:«اگر بیدارش کنم، خطاکار خواهم بود.» آن گاه ایستادم تا مگر بیدار شود. هنگام بامداد، او از خواب برخاست، سر بر کرد و پرسید:چرا ایستاده ای؟! قصه را برایش گفتم. او به نماز ایستاد و پس از به جای آوردن فریضه، دست به دعا برداشت و گفت:«خدایا! چنان که این پسر را بزرگ و عزیز داشتی، اندر میان خلق نیز او را عزیز و بزرگ گردان»
#حکایت
YEKNET.IR - roze - safar 1444 - karimi.mp3
838.5K
🔳 #شهادت_حضرت_رقیه(س)
🌴نالهها تا به ثریا میرفت
🌴خیزران بود که بالا می رفت
🎤 #محمود_کریمی
⏯ #روضه
👌بسیار دلنشین
Dua Samat - Mohsen Farahmand.mp3
14.58M
☑️غروب جمعه، بخوانیم دعای سمات را
🔸با صدای محسن فرهمند
🥀🥀🥀🥀
▪️فرمود:
به شيعيان و دوستان ما بگوييد كه خدا را قسم دهند به حقّ عمّهام حضرت زينب سلام الله علیها تا فرج مرا نزديک گرداند.
#صباحا_و_مساء
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹️ آخه نگفتی دختری داری؟/
گذاشتی، رفتی ...
▪️ سالروز شهادت حضرت رقیه سلاماللهعلیها تسلیت باد
مردي صبح زود از خواب بيدار شد تا نمازش را در مسجید بخواند. لباس پوشيد و راهي مسجید شد.
در راه مسجد، مرد به زمين خورد و لباسهايش کثيف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.
مرد لباسهايش را عوض کرد و دوباره راهي خانه خدا شد. در راه مسجد و در همان نقطه مجدداً به زمين خورد!
او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. يک بار ديگر لباسهايش را تبدیل کرد و راهي مسجید شد.
در راه مسجید، با مردي که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسيد. مرد پاسخ داد: (( من ديدم شما در راه مسجید دو بار به زمين افتاديد.))، به خواطر همین چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد اول از او بطور فراوان تشکر مي کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه مي دهند. همين که به مسجد رسيدند، مرد اول از مرد چراغ
بدست در خواست مي کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداري مي کند.
مرد اول درخواستش را دوبار ديگر تکرار مي کند و مجدداً همان جواب را مي شنود. مرد اول سوال مي کند که چرا او
نمي خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.
مرد دوم پاسخ داد: ((من شيطان هستم.)) مرد اول با شنيدن اين جواب تکان خورد. شيطان در ادامه توضيح مي دهد:
((من شما را در راه مسجید ديدم و اين من بودم که باعث زمين خوردن شما شدم.)) وقتي شما به خانه رفتيد، خودتان را تميز کرديد و به راهمان به مسجد برگشتيد، خدا همه گناهان شما را بخشيد. من براي بار دوم باعث زمين خوردن شما شدم و حتي آن هم شما را تشويق به ماندن در خانه نکرد، بلکه دوباره به راه مسجد برگشتيد. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشيد. من ترسيدم که اگر يک بار ديگر باعث زمين خوردن شما بشوم، آنوقت خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشيد. بنا براين، من سالم رسيدن شما را به مسجید مطمئن ساختم.
نتيجه داستان:
کار خيري را که قصد داريد انجام دهيد به تعويق نياندازيد. زيرا هرگز نمي دانيد چقدر اجر و پاداش ممکن است داشته باشد
#حکایت #داستان #آرامش