✍امام باقر علیه السلام فرمودند:
خداوند ملائکه ای دارد که موکل به روزه داران هستند و برای آنان در هر روز ماه رمضان تا اخر ماه رمضان طلب آمرزش می کنند و هر شب ، وقت افطار روزه داران را ندا می کنند که ای بندگان خدا بشارت باد شما را که گرسنگی کمی تحمل کردید و سیری بسیار در پیش دارید و چون شب آخر ماه رمضان فرا رسد، روزه داران را ندا می کنند که ای بندگان بشارت باد شما را که خداوند گناهان شما را امرزید و توبه شما را قبول کرد: ببینید در آینده چگونه عمل خواهید کرد.
📚وسایل الشیعه،ج7، ص176
🔸حکم تزریق آمپول
✅ احتیاط واجب آن است که روزهدار از استعمال آمپولهای تقویتی و آمپولهایی که به رگ تزریق میشود و همچنین انواع سِرُمها خودداری کند ولی تزریق آمپول غیر تقویتی در عضله؛ مانند آنتی بیوتیک یا مسکن یا آمپول بی حسی و نیز دارویی که روی زخمها و جراحتها گذاشته میشود، اشکال ندارد.
🔺 رساله نماز و روزه، مسأله ۸۲۵
7.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنان جدید و شنیده نشده از مقام معظم رهبری حفظه الله
👈آخرین سنگر ماچیه؟
این جبهه دیگه جبهه آخر ماست 😭که ایشان برای آن دعا میکند !!
یعنی بعد از این شکست...😱
@Maddahionlin1_2619327313.mp3
زمان:
حجم:
3.44M
🌙 #ماه_رمضان
🍃نجات بده منو از دست خودم
🍃به خدا دیگه خسته شدم
🎙 #علی_اکبر_حائری
🎙 #پیام_کیانی
⏯ #استودیویی
🌷🌷🌷🌷🌷
🌹طنز جبهه
بار اولم بود که مجروح می شدم و زیاد بی تابی می کردم .
یکی از برادران امدادگر بالاخره آمد بالای سرم و با خونسردی گفت : چیه ، چه خبره ؟
تو که چیزیت نشده بابا !!!
تو الان باید به بچه های دیگه هم روحیه بدهی آن وقت داری گریه می کنی ؟!
تو فقط یک پایت قطع شده !
ببین بغل دستی ات سر نداره هیچی هم نمیگه ، این را گفت بی اختیار برگشتم و چشمم افتاد به یه بنده خدایی که شهید شده بود !!!
بعد توی همان حال که درد مجال نفس کشیدن هم نمی داد کلی خندیدم و با خودم گفتم عجب عتیقه هایی هستن این امدادگرا !!!😂
https://eitaa.com/kafeshohada1400
20.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 تلاوت سوره منافقون توسط حضرت آیتالله خامنهای
#حکایت
✍شبلی مرد عارفی بود که شاگردان زیادی داشت و حتی مردم عامه هم مرید او بودند و آوازه اش همه جا پیچیده بود.
روزی شبلی به شهری می رود آن زمان که عکس و بنر نبوده که همه همدیگر را بشناسند.
🔸شبلی به نانوایی رفته درخواست نان می کند، ولی چون لباس مندرس و کهنه ای به تن داشت نانوا به ایشان نان نداد.
شبلی رفت.
مردی که آنجا بود همشهری شبلی بود، به نانوا گفت: این مرد را می شناسی؟
🔹نانوا گفت: نه.
آن مرد گفت: این شبلی بود.
نانوا گفت: من از مریدان اویم.
سپس دوید دنبال شبلی که آقا من می خواهم با شما باشم. شاگرد شما باشم.
شبلی قبول نکرد.
🔸نانوا گفت:
اگر قبول کنید من امشب تمام آبادی را شام می دهم.
شبلی قبول کرد.
وقتی همه شام خوردند نانوا گفت:
شبلی من سوالی دارم.
شبلی گفت: بپرس.
نانوا گفت:
🔹دوزخ یعنی چه؟
شبلی جواب داد:
دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به شبلی ندادی ولی برای رضای دل شبلی یک آبادی را شام دادی.
✍به قول مولوی
پس عزا بر خود کنید ای خفتگان
زان که بد مرگی است این خواب گران