هنجارشکنان جرأت نداشتند، جرأت را ما به آنها دادیم
در سال های قبل نیز مانند امروز، در جامعه ما برخی افراد اهل هنجارشکنی بودند، از نظر اعتقادی پایبند به حجاب نبودند اما جرأت نداشتند که در سطح جامعه کشف حجاب کنند، بی بند و باری خود را - با افتخار - علنی کنند، جلوی پلیس مملکت رژه بروند و...
این برخی از خواص و مسئولین ما بودند و هستند که با ضعف اعتماد به نفس، اهمال کاری در برابر اجرای احکام شرعی در جامعه، ترس از جنجال و داد و فریاد بی بند و بارها و ... به آن هنجارشکنان و بی بند و بارها #جرأت دادند و می دهند که در خیابان و اماکن عمومی جمهوری اسلامی اینگونه ظاهر شوند و جامعه را به فساد و ناامنی اخلاقی بکشانند.
این جهت گیری، انحراف در مسیر انقلاب است که متاسفانه برخی از مسئولین، مرتکب آن شده اند و هر چه زودتر باید به جهت گیری صحیح انقلاب برگردیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الگوسازی کج از زن ایرانی
زن ایرانی توانمند هست چون میتونه راننده کامیون و راننده اتوبوس بشه...
قاعدتا کسی با راننده شدن زن ایرانی مخالف نیست با اینکه این موضوع معیار موفقیت زن ایرانی محسوب بشه و ترویج بشه مخالفیم..
پاره کردن صفحات ترویجدهنده همجنسبازی در کتب درسی
گروهی از کودکان در حرم مطهر امام علی علیهالسلام صفحهای که همجنسبازی را در برنامه درسی علمی ترویج میکند را پاره کردند.
پیشتر مقاومت اسلامی نُجَباء ضمن هشدار به وزارتخانهها و نهادهای ذیربط درباره ترویج همجنسبازی در عراق، رسانههای عراقی را به روشنگری درباره این موضوع فراخوانده بود.
enc_16945860978475964536965.mp3
1.93M
عمرمنوزیادکن،
بیشترحسینحسینبگم..❤️
رائفیپور
اگر میخواهید بدانید چه شد که در هشت سال دفاع مقدس پیروز شدیم و حاجقاسمها در کدام اتمسفر رشد کردند و یکی از اصلیترین راهحلهای معضلات کنونی کشورمان چیست، این کلیپ را بارها و بارها و بارها ببینید و به فرزندانتان بیاموزید.
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
#ایران_سرزمین_نجیب_زادگان
یکی از نویسندگان تاریخ، ماجرایی را نقل می کند، می گوید دوتا زن آمدند پیش امیرالمؤمنین سر یک دعوایی، یک بچه ای را آورده بودند. این زن میگفت: آقا این بچه برای من است، من او را زاییدم. آن یکی میگفت: نه خیر، برای من است ، دروغ می گوید، این برداشته. دعوا سر یک بچه، بین دو مادر، دو مدعی مادری. بالاخره هرکسی یک دلیل، استدلال، بينه ، روشن نشد؛ روی مبادي قضای شرعی معلوم نشد که بالاخره بچه برای این است یا برای آن است. خب، قاضی باید برطبق بينه و دلیل شرعی حکم کند.
برطبق نقل این شخص و این مورخ، امیرالمؤمنین فرمود: من حالا دعوا را فیصله میدهم. شما دعوا دارید سر این بچه، صلح هم نمی کنید، کنار هم که نمیآیید، بنده بچه را نصف میکنم برایتان، نصف بچه برای تو، نصف بچه برای تو؛ وقتی کنار نمی آیید راه همین است دیگر. شمشیرش را کشید، تا امیرالمؤمنین شمشیر را کشید بیرون، یکی از این دوتا زن گفت که آقا من از حق خودم صرف نظر کردم، بچه را نکشید، برای او باشد، بچه زنده باشد، دست من نباشد. امیرالمؤمنین فرمود بچه برای توست بردار و برو. این مادر بود که حاضر نشد بچه اش نصف بشود، این مادر بود که گفت بچه بماند، ولو دست من نماند، دست دیگری بماند.
بعد این نویسنده میگوید که ای علی! ای علی عزیز! ای علي مظلوم ! مادر اسلام تو بودی. تو بودی که وقتی مدعیان مادری، مادرها و عزیزهای بی جهت، آمدند خلافت را و اسلام را و جامعه را به طرف خود بردند، تو از حق خودت صرف نظر کردی، گفتی برای شما؛ اسلام بماند، ولو رياستش دست من نماند؛ جامعه اسلامی بماند، ولو دیگران در آن حکومت کنند. تو بودی آن مادر دلسوز، و حاضر نشدی تجزیه بشود. اینجا امیرالمؤمنین صبر کرد. صَبرتُ و في العين قذيََ و في الحلق شجََا، پس صبر کردم درحالیکه در چشمم خار و درگلویم استخوانی بود.
(نهج البلاغه خطبه ٣،معروف به خطبه شقشقیه)
بیست و پنج سال، امیرالمؤمنین به خاطر وحدت امت اسلامی و انسجام جامعه اسلامی و برقراری حکومت اسلامی، از حق خود - که آن را برای خود مسلم میدانست - هیچ نگفت. اینها شوخی است؟ اینها آسان است؟ اینهاست که یک انسان را این طور بر قله آفرینش بنی بشر مینشاند. اینهاست که انسان را تبدیل میکند به یک خورشید فروزان در طول تاریخ بشری، که غروب ندارد.
« بخشی از کتاب انسان٢۵٠ساله، سلسله مباحث مقام معظم رهبری، صفحه ١٣۳»