#پاسخ_شبهات
🔸سوال:
با سلام. بنده در تلگرام کانالي رو پيدا کردم که کتاب هاي پولي انتشارات کنکوري قلم چي و گاج و .... رو رايگان قرار ميده. ميخواستم بدونم استفاده از اين کتاب ها بدون فرستادن آن ها به يگران و براي مطالعات درسي اشکال داره؟
🔹پاسخ:
حقوق معنوي ديگران از جمله حق التاليف که شخصيت حقيقي مثل فرد يا افراد خاصي، يا شخصيت حقوقي مثل سازماني يا موسسهاي کتاب يا نرم افزاري را تهيه کرده اند و افرادي مي خواهند استفاده کنند، حقوق آنها بايد رعايت شود؛ بنابراين اگر کسي به عنوان حق التاليف ديگران را از استفاده بدون خريداري(مجاني) منع کرده باشد - که گاهي اوقات روي کتاب نوشته مي شود: حق چاپ براي مولف محفوظ است يا براي ناشر محفوظ است - و بدون اجازه يا بدون کسب رضايت يا بدون پرداخت حقي استفاده کند، بنابر احتياط واجب استفاده از آن جايز نيست و بايد از صاحب اثر اجازه بگيرد.
🔻بنابراين اگر مولفِ اين کتابها و يا موسسه اي که اين کتابها را منتشر کرده است، اجازه استفاده ي مجاني از اين کتابها در سايت يا تلگرام ندهند، جايز نيست اسفاده کنيد.
💠 امام خامنه ای
@MehreMaandegar
مهر ماندگار
#استنلی_بوگان #قسمت_چهل_و_چهارم :مسیر آتش 💥💥💥 مقصد دوم مون یکی از مراکز موادی بود که قبلا پیش شو
#استنلی_بوگان
#قسمت_چهل_و_پنجم: بهم حمله کرد
💥💥💥
در حالی که داد می زد و اون جملات رو تکرار می کرد و اشک می ریخت ... حمله کرد سمت من ... چند تا مشت و لگد که بهم زد ... یقه اش رو گرفتم و چسبوندمش به دیوار...
.
با صدای بلند گریه می کرد و می گفت ... چرا با من این کار رو می کنی؟ ...
☘☘☘
آروم کردنش فایده نداشت ... سرش داد زدم ... این آینده توئه ... آینده ایه که خودت انتخاب کردی ... ازش ترسیدی؟... آره وحشتناکه ... فکر کردی چی میشی؟ ... تو یه احمقی که در بهترین حالت، یه گارسون توی بالای شهر یا یه خدمتکار هتل یا چیزی توی همین مایه ها میشی ... اگرم یه آشغال عشق اسلحه بشی و شانس بیاری پلیس... .
🌱🌾🌱
یقه اش رو ول کردم ... می خوای امریکایی باشی؟ ... آره این آمریکاست ... جایی که یا باید پول و قدرت و ثروت داشته باشی یا مثل سیاستمدارها و امثال اونها توی سیستم خودت رو جا کنی ... یا اینکه درس بخونی و با تلاش زیاد، خودت رو توی سیستم بهره کشی، بکشی بالا ... .
می خوای آمریکایی باشی باش ... اما یه آشغال به درد نخور نباش
🍃🍂🍃
... این کشور 300 میلیون نفر جمعیت داره ... فکر می کنی چند درصدشون اون بالان؟ ... فکر می کنی چند نفر از این پایین تونستن خودشون رو بکشن بالا؟ ...
🍁🍁🍁
حتی اگر یه زندگی عادی و متوسط بخوای، باید واسش تلاش کنی ... مسلمون ها رو نمی دونم اما بقیه باید 18 سالگی خونه رو ترک کنن و جدا زندگی کنن ... 2 سال بیشتر وقت نداری ... بخوای درس بخونی یا بخوای بری سر کار ... واقعا فکر کردی می خوای چه کار کنی؟ ..
.
و اون فقط گریه می کرد .
@MehreMaandegar
💠سی و ششمین دوره مسابقات بینالمللی قرآن کریم
🔰همراه با دوازدهمین دوره همایش بین المللی پژوهش های قرآنی
🕰زمان: ۲۱ تا ۲۵ فروردین ۱۳۹۸
🔻مکان: تهران مصلی بزرگ امام خمینی (ره)
#یک_کتاب_یک_امت
@MehreMaandegar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کار_خوب
💢جشن تولدی متفاوت با حضور امام جمعهی بیرجند
@MehreMaandegar
@MehreMaandegar.mp3
1.62M
🔊 #پادکست
🔰 توشه ای برای آخرت
🔸حجت الاسلام #عالی
@MehreMaandegar
💠 آزمون حفظ و مفاهیم قرآن کریم، بزرگترین رویداد حفظ قرآن کریم
⏰پنج شنبه ۹ اسفند ماه
@MehreMaandegar
@MehreMaandegar.mp3
5.3M
🔊 #پادکست
🔰صوت کامل سخنرانی دیروز رهبرانقلاب در دیدار مداحان. ۹۷/۱۲/۷
@MehreMaandegar
#پاسخ_شبهات
🔸زمینی وجود دارد که مالکش آن را در حضور عالم منطقه و دو نفر شاهد عادل برای ساختن مسجد وقف کرده است و بعد از مدتی اشخاصی بر آن تسلط پیدا کرده و خانههای مسکونی در آن بنا نمودهاند، وظیفه آن اشخاص و متولّی چیست؟
🔹پاسخ:
اگر بعد از انشاء وقف زمين، قبض عين موقوفه با اذن واقف تحقّق پيدا کرده باشد، همه احکام وقف بر آن مترتّب میشود و ساخت خانههای مسکونی توسط ديگران در آن برای خودشان غصب است و بر آنان واجب است ساختمان خود را از بين ببرند و زمين را تخليه کنند و به متولّی شرعی آن تحويل دهند و درغير اين صورت زمين بر ملک مالک شرعی آن باقی و تصرّفات ديگران در آن متوقف بر اجازه مالک است
@MehreMaandegar
مهر ماندگار
#استنلی_بوگان #قسمت_چهل_و_پنجم: بهم حمله کرد 💥💥💥 در حالی که داد می زد و اون جملات رو تکرار می کرد
#استنلی_بوگان
#قسمت_چهل_و_ششم: اراده خدا
💥💥💥
بهش آرام بخش دادم ... تمام شب رو خوابید اما خودم نتونستم ... نشسته بودم و نگاهش می کردم ... زندگی مثل یه فیلم جلوی چشمم پخش می شد ... هیچ وقت، هیچ کسی دستش رو برای کمک به من بلند نکرده بود ...
فردا صبح، با روشن شدن آسمون رفتم ماشین رو آوردم ... جز چند تا خراش جزئی سالم بود ... راه افتادیم ... توی مسیر خیلی ساکت بود ... بالاخره سکوت رو شکست ..
🍃🍂🍃
- چرا این کار رو کردی؟ ...
زیر چشمی نگاهش کردم ... به خاطر تو نبود ... من به پدرت بدهکار بودم ... لیاقتش بیشتر از داشتن پسری مثل توئه ...
☘☘☘
- تو چی؟ لابد لیاقتش آدمی مثل توئه ...
زدم بغل ... بعد از چند لحظه ...
- من 13 سالم بود که خیابون خواب شدم ... بچه که بودم دلم می خواست دکتر بشم ... درس می خوندم، کار می کردم ... از خواهر و برادرهام مراقبت می کردم ... می خواستم از توی اون کثافت خودم و اونها رو بیرون بکشم اما بدتر توش غرق شدم ... هیچ وقت دلم نمی خواست اون طوری زندگی کنم ... دیدن حنیف و پدر تو، تنها شانس کل زندگی من بود ... .
رسوندمش در خونه ... با ترمز ماشین، حاجی سریع از خونه اومد بیرون ... مشخص بود تمام شب، پشت پنجره، منتظر ما کشیک می کشیده ... .
🍁🍁🍁
وقتی احد داشت پیاده می شد ... رو کرد به من ... پدرم همیشه میگه، توی زندگی چیزی به اسم شانس وجود نداره ... زندگی ترکیب اراده ما و خواست خداست ...
اینو گفت و از ماشین پیاده شد ...
@MehreMaandegar
💠آزمون سراسری حفظ و مفاهیم قرآن کریم با حضور بیش از ۱۳ هزار نفر در ۲۵ پایگاه استان خراسان رضوی در حال برگزاری است.
@MehreMaandegar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موشن_گرافیک | مقاومت جواب میدهد
⚪️ بازخوانی نقشه آمریکا برای برکنار کردن بشار اسد از ریاستجمهوری سوریه که سرانجام با پیروزی جبهه مقاومت اسلامی همراه میشود
🔸بهمناسبت سفر اخیر بشار اسد به ایران و دیدار با رهبر انقلاب
@MehreMaandegar
مهر ماندگار
#استنلی_بوگان #قسمت_چهل_و_ششم: اراده خدا 💥💥💥 بهش آرام بخش دادم ... تمام شب رو خوابید اما خودم نتو
#استنلی_بوگان
#قسمت_چهل_و_هفتم: من گاو نیستم
💥💥💥
برگشتم خونه ... تمام مدت، جمله احد توی ذهنم می چرخید ... یه لحظه به خودم اومدم ... استنلی، اگر واقعا چیزی به اسم شانس وجود نداشته باشه ... یعنی ... .
تمام اتفاقات زندگیم ... آیات قرآن ... بلند شدم و با عجله رفتم سراغ قرآن ... دوباره برش داشتم و شروع کردم به خوندن ... از اول، این بار با دقت ... .
.
شب شده بود ... بی وقفه تا شب فقط قرآن خونده بودم ... بدون آب، بدون غذا ... بستمش ... ولو شدم روی تخت و قرآن رو گذاشتم روی سینه ام ... ما دست شما رو می گیریم ... شما رو تنها نمی گذاریم ... هدایت رو به سوی شما می فرستیم ... اما آیا چشمی برای دیدن و درک کردن نعمت های خدا هست... آیا شما هدایت رو می پذیرید یا چشم هاتون رو به روی اونها می بندید ...
تازه می تونستم خدا رو توی زندگیم ببینم ... اشک قطره قطره از چشم هام پایین می اومد ... من داشتم خدا رو می دیدم ... نعمت ها ... و هدایتش رو ... برای اولین بار توی زندگیم خدا رو حس می کردم ...
🍃🍂🍃
نزدیک صبح رفتم جلوی در ... منتظر شدم ... بچه ها یکی یکی رفتن مدرسه ... مادرشون اونها رو بدرقه کرد و برگشت داخل ... بعد از کلی دل دل کردن ... رفتم زنگ در رو زدم ... حاج آقا اومد دم در ... نگاهش سنگین بود ... .
- احد حالش چطوره؟ ...
- کل دیروز توی اتاقش بود ... غذا هم نخورد ... امروز، صبح زود، رفت مدرسه ... از دیروز تا امروز فقط یه جمله حرف زد... موقع رفتن بهم گفت معذرت می خوام ... .
- متاسفم ...
مکث کرد ... حس کردم زمان خوبی برای حرف زدن نیست... سرم رو پایین انداختم و خداحافظی کردم ...
- استنلی ... شبیه آدمی نیستی که برای احوال پرسی اومده باشه ...
🍁🍁🍁
چرخیدم سمتش ... هیچی، فقط اومده بودم بگم ... من، گاو نیستم ... یعنی ... دیگه گاو نیستم ...
@MehreMaandegar