eitaa logo
مرصاد (وقف بر شهید جواد الله کرم)
234 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
3.6هزار ویدیو
35 فایل
زیرمجموعه گروه مدافعین حریم ولایت سید علی اینجا سنگر کمین است تخصص ما شکار لاشخورها و کفتارهای نفوذی است
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 نهایت شکنجه ساواک👈 و مقاومت فوق تصور👈 یک زن مسلمان و مبارز: ته‌ِگرد را زیر انگشتانش نهادند، چشمان زن بسته بود و جائی را نمی‌دید ناگهان دستانش را به دیوار کوبیدند و سوزن‌ها را از زیر ناخن‌ها تا ته فرو کردند درد، استخوان‌های زن را می‌سوزاند اما لب از لب نمی‌گشود خاموش کردن ته سیگار روی بدن زنها از دوران جنگ ویتنام مُد شده بود و آمریکائی‌ها کشف کرده بودند زنان ویت کُنگ تنها با این شیوه لب به سخن باز می‌کنند زن را روی تخت خواباندند و پس از فحش‌های تکان‌ دهنده و سرگیجه آور حالا سیگارهای خود را روی بدن او خاموش می‌کردند اما بی فایده بود گویی ساواکی‌ها باید به دنبال راه دیگری می‌بودند. زن، دیگر جای سالمی برای شکنجه شدن نداشت آن زن😰 🌹 👈 بود، ملت که برای آرمانش، تا پای جان ایستاد اما این پایان داستان او نیست ساواک برای آنکه مقاومت این زن را بشکند آخر کار رفتند را آوردند و جلوی چشم مادرشان، دردناکترین شکنجه ها را بر روی آنها شروع کردند. 😰 🌹راضیه و رضوان۱۳ و ۱۴ ساله بودند که جلوی چشم مادرشان، آنقدر آنها را زدند و با سیگار سوزاندند که زن دعا می‌کرد دخترکانش زودتر بمیرند تا اینقدر زجر نکشند اما زن مگر حرف می‌زد هرگز و همه می‌دانیم شکنجه فرزند جلو چشم چقدر وحشتناک است اما این کوه صبر لب از لب باز نکرد😰 🌹بعد از انقلاب مسئول تامین امنیت غرب کشور شد و را شناسایی و تار و مار کرد سهم او از انقلاب تنها شکنجه و زندان و نبود، دباغ برای تامین مخارج چند خانواده که تکفل آنان را از دوران نمایندگی مجلس بر عهده گرفته بود بعد از دوران نمایندگی مجلس می کرد هیچ وقت نه باندی داشت، نه به بیت المال دست درازی کرد نه بچه هایش آقازاده و اشراف شدند این روزها، بانوی قهرمان ملت ایران را نه در خیابان انقلاب و بر روی یک سکو در حال دهن کجی به مقدسات یک ملت، بلکه باید در آرامگاه امام خمینی یافت؛ مرضیه حدیدچی شخصیت کاریزماتیک و گمشده نسل ماست؛ نسلی که گویی قهرمان واقعی‌اش را گم کرده و در غیاب حدیدچی‌ها، آرمان‌ها می‌شوند و قهرمان‌های تقلبی جای قهرمان‌های واقعی را گرفته اند... برشی از زندگی 👈 () نوشته سیده سعیده موسوی @Mersad_MD
قاتلین ۵۴۰۰ نفر ، و برای فراخوان می دهند، آدمکش هایی که همراه با قاتلین ۱۷۰۰۰ نفر، پدر معنوی می باشند.از امروز به گوشه ای از جنایت این گروه های مزدور می پردازیم(۳) *ماجرای شهیدی که تکه تکه اش کرده و جگرش را خوردند* 🔹️ (سعید)وکیلی*  بچه شهر قم بود و در اردیبهشت سال ۵۹ و درجریان عملیات آزادسازی شهر سنندج بعد از نبردی دلاورانه ، مجروح شد و توسط کومله به اسارت گرفته شد. 🔹️ همان لباس با آرم سپاهی که پوشیده بود، کفایت میکرد تا خونخواران کومله تا لحظه شهادت بلاهائی برسر او بیاورند که باور این رفتارها از یک انسان بسیار سخت است ◇ بعد از مجروحیت و اسارت دیگر هیچ خبری از او نبود و نیست و برای همیشه مفقود الاثر شد و تنها سند و حکایت بعد از اسارت ایشان خاطرات یک برادر ارتشی است که از آن دوران دارد: ◇ حدود یك سال و چندی كه در دست  اسیر بودم همان اول پاشنه‌های هر دو پایم را با مته و دلر سوراخ كردند و برادران دیگر را هم نعل كوبیدند و با اراجیف و فحاشی براین عمل شان شادمانی میکردند. ◇ بعد از 18 روز قرارشد ما را به سبك دموكراتیك و آزادانه!! محاكمه و دادگاهی كنند. 🔹️ روزدادگاه رسید، عده‌ای به اعدام فوری و بقیه هم به اعدام قسطی (یعنی به تدریج) محكوم شدیم. حكم ما كه اعداممان قسطی بود بصورت كشیدن ناخن‌ها، بریدن گوشت‌های بازو و پاها، زدن توسط كابل، نوشتن شمارهای انقلابی! توسط هویه برقی وآتش سیگار به سینه و پشت و  تمامی اینها بی چون و چرا اجراء میشد. كه آثارش بخوبی به بدنم مشخص است. 🔹️ عروسی دختر یكی از سركردگان بود، دستور داده شد ۱۶ نفر ازمقاوم ترین بچه‌های سپاه وبسیج وارتش ودو روحانی راكه همه جوان بودند، آوردند و تك تك ازپشت سر بریده شدند، این برادران عزیز مانند مرغ سربریده پرپر میزدند وآنها شادی و هلهله میكردند. 🔹️ شهید احمد وکیلی (سعید) ۷۵ روز زیر شكنجه بود، ابتدا به هر دوپایش نعل كوبیده وبه همین ترتیب برای آوردن چوب و سنگ به بیگاری میبردند. پس ازدادگاهی شدن محكوم به شكنجه مرگ شد بلكه اعتراف كند. ◇ اولین كاری كه كردند هر دودستش را ازبازو بریدند وچون وضع جسمانی خوبی نداشت برای معالجه و درمان به بهداری برده شد و این بهداری بردن و معالجه كردن هایشان بخاطراین بود كه مدت بیشتری بتوانند شكنجه كنند والا حیوانات وحشی را با ترحم هیچ سنخیتی نیست. ◇ پس از آن معالجه سطحی، با دستگاه های برقی تمام صورتش راسوزاندند، سوزاندن پوست تنها مقدمه شكنجه بود به این معنی كه مدتی میگذرد تا پوست‌های نو جانشین سوخته‌ شده و آن وقت همان پوست‌های تازه را میکندند كه درد وسوزندگی‌اش بسیار بیش ازقبل است و خونریزی شروع میشود و تازه آن وقت نوبت آب نمك است كه باهمان جراحات داخل دیگ آب نمك می‌اندازند. ◇ تمام این مراحل را *احمد(سعید) وكیلی* بااستقامتی وصف‌ناپذیر تحمل كرد ولب به سخن نگشود. ◇ او ازایمانی بسیار بالا برخوردار بود و مرتب قرآن را زمزمه میكرد. استقامت این جوان آن بی‌رحم‌ها را بیشتر جری میكرد ◇ او كه دیگر نه دستی، نه پائی، نه چشمی و نه جوارحی سالم داشت با قلبی سوخته به درگاه خدا نالید: *خدایا مپسند اینچنین در حضور شیاطین افتاده و نالان باشم دوست دارم افتادگی‌ام تنها برای تو باشد و بس... 🔹️ خداوند دعایش را اجابت نمود. سعید را به دادگاه دیگری بردند و محكوم به اعدام گردید. ◇ زخم هایش را باز كردند و پس از آنكه با نمك مرهم گذاشتند داخل دیگ آب جوش كه زیرش آتش بود انداختند و همان جا *شهید* شد و با لبی ذاكر به دیدار معشوق شتافت. ◇ اما آنها كه حتی از جسد بی‌جانش نیز وحشت داشتند دیگر اعضایش را مثله نمودند و جگرش را به خورد ما كه هم سلولیش بودیم دادند و مقداری را هم خودشان خوردند و  البته ناگفته نماند مقداری را هم برای امام جمعه ارومیه فرستادند.