فرهاد قنبری
انحطاط فرهنگ و هنر
⏺ "پیرو مانزنی" نقاش و مجسمه ساز ایتالیایی در برههای از زندگی کوتاهش، بادکنکهایی را تحت عنوان «بازدم هنرمند» به بازار هنر عرضه کرد. اینها یک سری بادکنکهای سفید یا آبی بودند که باد شده و به پایههای چوبی متصل بودند که بر روی آن پایهها نوشته شدهبود: «پیرو مانزونی - بازدم هنرمند»، اثری که با استقبال زیادی رو به رو می شود. مانزونی در اقدام بعدی مدفوع خود را در ۹۰ قوطی کنسرو جای داد و بر آنها اتیکتی با عنوان «#گُه_هنرمند» به انگلیسی، آلمانی و ایتالیایی چسبانده و بر روی سطح بالایی هر قوطی شمارههایی را از یک تا ۹۰ درج و همهٔ آنها را به امضای خویش رسانید. وزن هر یک از این قوطیها که شمایل کنسرو را دارست سی گرم بود. مانزونی شروع به فروش این مجموعهٔ خویش کرد و هر قوطی را به قیمت طلای هم وزن آن به بازار هنر عرضه کرد. خرید قوطی های #مدفوع_هنرمند هم قیمت با هم وزن آن قوطی از طلا شد و حتی گالری مشهور تیت لندن به قیمت ۲۲۳۰۰ پوند و سپس در سال ۲۰۰۷ در حراج ساوسبی به قیمت ۱۲۴۰۰۰ یورو آنها را معامله کردند.
⏺ مانزونی می خواست نشان دهد که در عصر تولید انبوه اثر هنری، نفس تولید اثر مهم نیست، بلکه "خود" آفریننده اثر است، که هر چه تولید کند به عنوان "نشانه ای" ارزشمند مورد استقبال قرار می گیرد.
امروزه ما در جهانی زندگی می کنیم که به آثار هنری نه از طریق کیفیت و ارزش هنری بلکه به واسطه «نشانی» که حمل میکنند، معنا میبخشیم. با اعمال قدرت رسانه ها معنا دادن به زندگی روزمره به شدت وابسته به نشانه شده است. حالا دیگر مهم نیست که کالای هنری و فرهنگی عرضه شده کیفیت یا قابلیت هنری بالایی داشته باشد چرا که ما با خرید و مصرف آنها نه خود آن کالا و ارزش هنری آن بلکه نشانه هایی مانند جایگاه اجتماعی و فرهنگی بالا، هنرشناسی و امثالهم را خریداری و مصرف میکنیم.
⏺ امروزه نه فقط به هنرمندان بلکه تمام چهره های معروف بین المللی اعم از سیاستمدار، ورزشکار، بازیگر سینما و خواننده پاپ و...، با چنین منطقی مورد استقبال قرار گرفته و مصرف میشوند. در ایالات متحده عده ای برای اینکه یک وعده شام در کنار میز اوباما یا دونالد ترامپ یا فلان ستاره هالیوود و فلان خواننده پاپ و... بخورند حاضر به پرداخت دهها و صدها هزار دلار هستند. در بسیاری کشورهای اروپایی پیراهن عرق کرده فلان ستاره فوتبال چندین هزار دلار به فروش می رود یا شلوار پاره و مدل عجیب ریش فلان بازیگر و تتوهای فلان خواننده رپ در آنی در سراسر دنیا به عنوان مُد مورد استفاده قرار می گیرد.
کسی که نقاشی مضحک ترامپ را می خرد در واقع یک نشانه را خریداری می کند، نشانه ای که با قدرت، ثروت و شهرت در هم آمیخته است. آدامس جویده شده فرگوسن دیگر یک دال با مدلول ثابت آدامس نیست که روزانه میلیونها نفر جویده و کنار می اندازند، بلکه نشانه ای است که دارنده آن در نگاه به آن حس جاه طلبی، پیروزی و قهرمانی و خود را ارضا می کند. بر اساس چنین منطقی است که پیراهن عرق کرده یک فوتبالیست یا دست کش های قهرمان بوکس جهان با قیمت های گزافی به فروش می رسد. خریدار این دست کشها با داشتن آنه دست کشها خود را شریک و در کنار قهرمان بوکس جهان می بیند و حس قدرت و برتری طلبی خود را ارضا می کند. در عرصه هنری نیز چنین است. اگر فردی برای خرید یک تابلوی سالوادور دالی میلیاردها تومان پول پرداخت می کند نه صرفا یک تابلوی نقاشی بلکه قسمتی از هنر دالی را خریداری می کند. این تابلوی نصب شده بر خانه او صرفا یک تابلو زیبا نیست بلکه نشانه ای است که صاحب آن تابلو را هنر شناس، هنر دوست و دارای درک هنری بالا نشان می دهد..
و بر اساس این منطق است که کارخانه ها و کمپانی های فروش کالا به جای اینکه کالای تولیدی خود را به قیمت مناسبتر یا با بخشیدن بخشی از درآمد خود به نیازمندان تبلیغ نمایند، تلاش می کنند تا با پرداخت ارقام نجومی سلبریتی هایی را استخدام کرده و دوغ و ماست و یخچال و قابلمه و...، خود را با نشانه آنها به فروش برسانند.