Rajab1398.pdf
حجم:
999.3K
#ارسالی_اعضا
جدول مراقبهی رجبیه
#نشر_حداکثری
#رجب
#مناهج
@Manahejj
Shaban 1398.pdf
حجم:
1.11M
#ارسالی_اعضا
📊 جدول مراقبهی شعبانیه
#نشر_حداکثری
#ماه_شعبان
#مراقبه
#مناهج
@Manahejj
#ارسالی_اعضا
🌀 عکسهای تبعیضآمیز و نژادپرستانه علیه طلاب غیر ایرانی
📝 عدم اجازه سکونت در بعضی از مجتمعهای طلاب پردیسان
🔸 حرف طلاب فقط همین که این رسم مهمان نوازی و میزبانی اسلامی ایرانی به مهمانان مسلمان و رسم رفتار انصار به مهاجرین در راه خدا و در راه اسلام و انقلاب نیست... 😔
‼️ عجیبتر اینکه بالای برخی از تابلوها تیتر زدهاند: «منشور اخلاقی»!! ولی بر مبنای کدام اخلاق؟ کدام مسلک؟!!
امام خامنهای:
"طلاب و فضلای غیر ایرانی بدانند که آنها در ایران اسلامی غریبه نیستند. شما حتّی مهمان هم نیستید، شما صاحبخانهاید. شما فرزندان عزیز من هستید. ما مقدم این پروانههای عاشق را که به شوق فراگیری معارف اسلام ناب به این دیار سفر کردهاند، گرامی میداریم. ما وظیفهی خودمان میدانیم که شما عزیزان را در حد توان خودمان، از آنچه که از معارف اسلام ناب و معارف اهلبیت (علیهمالسّلام) در اختیار ماست، برخوردار کنیم."
#اخلاق
#ضد_اخلاق
Manahejj
🌀 سؤالات دانشآموزان دبیرستانی جنوب کشور از یک مبلغ
📌 پ.ن:
ذهن بسیاری از نوجوانان و جوانان مملو از سؤالاتی است که حوزه و روحانیت باید پاسخگوی آنها باشند...
#ارسالی_اعضا
〰〰〰〰〰〰
📠 انعکاس نظر طلاب و اساتید
💬 برهانی:
مدتی هست با دانش آموزان متوسطه دوم(دبیرستان) کارگاههای پرسش و پاسخ دارم. دو نکته خیلی مهم دریافت کردم؛
خلاصه اش اینه که:
1⃣ غالب محتوای خوب و نابی که عادتا بین جریان ارزشی رد و بدل میشه, به دست عموم جوانان در کف میدان نمیرسه, چرا؟ چون اونها اسیر اینستاگرامی هستن که با محتوای فریبانه خود اجازه تفکر را هم ازشون گرفته است.
2⃣ نباید مستقیم وارد مباحث جهاد تبیینی و دفاع شد بلکه اول باید اجازه بدیم بچه ها صحبت کنن, اجازه بدیم بمون اعتماد کنن, تا دلشون رو جذب نکنیم, مباحثمون زیاد مؤثر واقع نخواهد شد.
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
#نظر_اعضا
#صدای_طلاب
@Manahejj
هدایت شده از همسفران مسیرآرامش
#ارسالی_اعضا
سلام خانم،وقتتون بخیر
خدا بهترینهای دنیا و اخرت رو نصیبتون کنه که بانی ازدواج جوونها هستین.
یه درد دلی داشتم، به نظرم بزرگترین مانع ازدواج جوونها،،پدرها و مادرهایی هستن که تمام تلاششون رو میکنن تا فرزندانشون ،اونجور که اونها دوس دارن،زندگی کنن،،بنده تا توی سن مناسبی بودم و تمایل قلبی برا زندگی مشترک و البته ،خواستگارای زیادی داشتم،حق ازدواج نداشتم و حتی اجازه نمیدادن،خواستگار رو ببینم، تا زمانی که لیسانس گرفتم و سرکار رفتم، تا الان که حدود ۴۵ سالم هست،هنوز موفق به ازدواج نشدم.
خواهشا قبل از راضی کردن جوونها،اول برا پدرا و مادرا جلسات توجیهی گذاشته بشه
هدایت شده از همسفران مسیرآرامش
#ارسالی_اعضا
سلام وقت شما بخیر
میخواستم یه درد و دلی کرده باشم
بنده بعد دوران بلوغ خواستگارهای زیادی داشتم اما به شخصه تمایلی به ازدواج نداشتم و دغدغه زندگیم نبود برای همین بدون اینکه به بنده کامل معرفی بشن جواب رد میدادم هر چند خانواده هم مثل بنده جوابشون منفی بود و زودتر رد میکردن.
الان بنده دانشجو معلم هستم. از امسال تصمیم گرفتم به نیت امام زمان عج و زیاد شدن نسل شعیه و سرباز آقا ازدواج کنم. با اینکه میدونستم خانواده راضی به ازدواجم نیستن کتاب ها و دوره های مختلف درباره خواستگاری و گزینش همسر و خانواده تهیه کردم و هر ختم و نذر و نیتی که از دستم برمیومد انجام دادم و با توسل جلو رفتم. تا الان هم مورد های خوبی به بنده معرفی شد اما همچنان خانواده مخالفت میکنن و با بهانه های مختلف مثل: الان زوده ازدواج کنی! راه دور و غریبه دختر نمیدم! حتما باید کار و درآمد خوب داشته باشه! طلبه نباشه! ماشین و خونه هم داره؟! و....
حالا هر چقدر به خانواده میگم که اجازه بدن خانواده و خود آقا تشریف بیارن شاید ایمان و اخلاقشون رو بپسندید و بقیه هم جور شد راضی نمیشن.
خواستم به خانواده ها بگم خواهش می کنم با این بهونه ها ازدواج جوونا رو عقب نندازید. حداقل اجازه بدید خواستگاری انجام بشه و طرف مقابل رو ببینید. هر چند ما جوونا هم نباید ناامید بشیم. خداروشکر به قدری هم سن و عقلمون میکشه که فکر کنیم و عاقلانه تصمیم بگیریم. اما خدارو خوش نمیاد اینقدر سخت گیری بشه اینطوری هم خانواده ها و هم جوونا اذییت میشن. و شاید اون میل و شور و نشاطی که یه جوون الان داره بعد با بالا رفتن سن کمتر بشه...
از طرفی هم اگه خانواده ها مخالفت کردن از دخترخانوما و آقا پسرها میخوام که ناامید نشن اگر بر پایه توکل و توسل جلو برن هر چی خیره براشون پیش میاد. شاید خدا خواست و دل خانواده ها نرم شد و یا گاهی این مخالفت ها به سودشون باشه!
در هر صورت احترام والدین واجبه.
انشاءالله همه جوونا سر و سامون بگیرن و ازدواج موفقی داشته باشن. یا علی
#ارسالی_اعضا
با سلام و احترام پرونده شما در مرکز خدمات حوزه به علت اخراج مسدود و کليه خدمات قطع گرديد.
این متن رو ببینید 👆👆👆
یک پیام کتبی فرستادن که شمااخراج شده اید!! رفتم دنبال دلیلش مباحث عدالتخواهی را بانی اخراج میدانستند.
بر ضد مسئولین ذی ربط باالاخص آقای عبودی رئیس ائمه جمعه استان کهگلویه و بویراحمد، استاندار کهگلویه..، شهردارسابق شهرستان بهمیئ، رئیس دفتر نماز جمعه، امام جمعه بهبهان ولیکک، فرماندارشهرستان بهمئی،نماینده ولی فقیه استان کهگلویه،وو... حرف هایی زده شده البته چندسالی هست که اینامصداق های بارزشان بوده است. که این دوستان شاکی این طلبه شدند و حکم اخراج زدن!!
پ.ن: وای بر حوزه علمیه اگر این حرف درست باشه.
✅عدالتخانه#فریاد_مستضعفین
edalatkhane
هدایت شده از همسفران مسیرآرامش
#ارسالی_اعضا
سلام
من مدتی است تو کانال تون عضو شدم ، میخواستم از طرف من از همه خانواده ها چه دختر و چه پسر خواهش کنید تو هیچ مرحله ای از خواستگاری ، آشنایی و زندگی به فرد مقابل دروغ نگن.
مرداد سال گذشته خواستگاری برای دخترم اومد که نزدیک به چهار ماه مراحل آشنایی و رفت آمد خانواده ها طول کشید ، بالاخره آبان ماه دخترم جواب مثبت داد ، قرار شد عقد نیمه شعبان یعنی ۱۷اسفند باشه ، هم به خاطر ارادت دخترم به امام زمان و هم چون داماد دانشجوی ترم آخر دامپزشکی دانشگاه شهر دیگری بود و خیلی گرفتاری درسی داشت ، هم ۱۱ اسفند آزمون تخصص دامپزشکی داشت.
خلاصه همه اینا لطف خدا بود به ما که تو این مدت به اصطلاح نامزدی که البته به ندرت هم همدیگر رو میدیدند، (دختر من هم در حال آماده سازی و ارائه پایان نامه پزشکی اش بود) دخترم متوجه تناقض هایی در رفتار و گفتار ایشان و خانواده شون شد، در عین حال همه چیز در حال پیشرفت بود و روز به روز نگرانی های ما از نوع رفتار و هزینه کردن و سلیقه های خانواده داماد بیشتر میشد ، اما هر بار همسرم با پذیرفتن صد در صد هزینه های جشن نیمه شعبان (تالار ، غذا ، میوه و شیرینی و.....) ما رو آروم میکرد و میگفت غرور مردت رو نشکن ، طفلی دانشجوی و نداره ، روش نمیشه از مامان و باباش بگیره ، ان شآءالله آینده که بره سر کار جبران میکنه.
خلاصه داماد پنجشنبه ۱۱اسفند آزمون تخصص داد از بعد از ظهر کارهای مربوط به خرید عقد و آزمایش های اجباری و اختیاری قبل ازدواج رو انجام دادند و متاسفانه تو دو روز اونقدر تغییر رفتار خانواده داماد ترسناک شده بود که تقریبا تمام جمعه۱۲اسفند من از نگرانی گریه می کردم.
خلاصه صبح شنبه ۱۳اسفند (روز تولد آقا علی اکبر امام حسین) صبح با وجود اینکه چهار روز به جشن عقد بود و کلی کار داشتیم همسرم موقع بیرون رفتن از خونه با بغض گفت نمدونم چرا دلم شور میزنه، بهش گفتم امروز روز تولد علی اکبر امام حسینه، تو هم پدری از ارباب بخواه کمک مون کنه ، همسرم بغضش ترکید و گفت من کجا ، امام حسین کجا و رفت....
نزدیک ظهر در حالی که گریه می کرد زنگ زد گفت ، صبح به دلم افتاده برم روستایی که پدر بزرگ داماد گفتن گاوداری داره، تحقیق کنم چرا شب بله برون تنها پدر بزرگ داماد چرا نیومده، و اونجا در کمال تعجب با دنیایی دروغ که جور دیگه ای داستان سازی کرده بودند مواجه شده بود ،
در ضمن حتی داشتن این پدر بزرگ و روستای محل زندگی اش بعد از بله برون از دهان داماد در اومده بود ، وگرنه ما جایی نبود که برای تحقیق نرفته باشیم.
خلاصه همون روز بعد از ظهر همه چیز تمام شد.
کم کم فهمیدیم ما با یک خانواده دروغگو ، با دروغ های سازمان دهی شده مواجه بودیم که برای شغل و درآمد دخترم ، سهم ارثش و در کمال تعجب ثروت ما برنامه ریزی کرده بودند.
درسته خدا خیلی خیلی به موقع نجات مون داد، ولی متاسفانه دخترم در اثر ضربه روحی که خورده اصلا حال خوبی ندارد
همه ما هم حالمون داغونه ، کاش برای طمع دنیا اینقدر دروغ نمیگفتن
کاش سر سوزنی میفهمیدن با دخترم و ما چه کردند.
کاش.......
شما رو به هر چی اعتقاد دارین قسم می دهم بگین به هیچ عنوان دروغ نگن ...