eitaa logo
مصباحیه ...
125 دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
11.8هزار ویدیو
605 فایل
مصباحیه ... اَلا ولایحمل هذا العَلَم اِلّا اهل البصر و الصّبر... معرفی شخصیت الهی و جهادی آیت الله #مصباح_یزدی...🌹 همراه با مطالب گوناگون خبری، تحلیلی، بصیرتی، اخلاقی، معرفتی و...🌸🌸🌸 @Soukhtee
مشاهده در ایتا
دانلود
👓 تا اساتید باسواد و کارکشته راهشون رو از دکانداران وقیح و مدعی، جدا نکنند طب سنتی مجال نفس کشیدن نمی یابه! 🔹 بیمار بیچاره بخاطر القائات اینا و نسخه های بعضا عجیب دو هفته از زمان طلایی کرونا رو در خونه می‌مونه و کلی عرقیجات استفاده می‌کنه، خوب نمیشه میره بیمارستان با ۷۰درصد درگیری ریه!! اونجا هم با تلاشهای بی‌شمار مرحوم می‌شه! واکنش مدعیای بی‌سواد طب سنتی چیه: بیمارستان کشتش!! عین اینه با صدتا سرعت بزنی به عابر، بدن نیمه جونش رو برسونی بیمارستان و اونجا تموم کنه، به هر کی بگی کشتش ازت تست می‌گیرن!
🔴حاشیه های خواندنی امیر شایانمهر خبرنگار همراه رئیس جمهور در سفر به خوزستان: 🔹غروب پنج شنبه اطلاع دادند که برنامه فردای را پوشش دهم. طبق روال اسامی 4نفر را بعنوان تیم تصویربرداری و فنی ارسال کردم، گفتند فقط یک نفر کفایت میکند. از برنامه پرسیدم، پاسخ دادند بازدیدی . اواخر شب مجددا خبر دادند نمازصبح فرودگاه باشید،گویا ماجرا بیش از یک بازدید است. 🔹خوشحالم که احتمالا دولت طبق رویه سابق، در روز اول کاری میخواهد مشهد برود و در ایام محدودیت تردد، توفیق زیارت دارم! نزدیک فرودگاه بودم که گفتند بیایید ترمینال ۴؛ پس قاعدتا جدا از رئیس جمهور پرواز میکنیم. در هواپیمای کوچک جاگیر شدیم که اقای رئیس هم آمد و برصندلی ردیف نخست نشست. 🔹"با سلام خدمت مسافران محترم، مقصد ما و مدت سفر یک ساعت است" هواپیما آماده برای تیک آف بود که خلبان بلاخره تیم خبری را از جهالت خارج کرد و فهمیدیم صبح یک روز تابستانی عازم خوزستانیم. اما فقط ما در بی خبری نبودیم، اوضاع مدیران عالی استان هم کمی از ما بهتر بود! 🔹 جمعه، استاندار و ۴،۵ نفر عضو اصلی شورای تامین ساعت ۹ و نیم پنج شنبه شب به جلسه محرمانه ای دعوت شده بودن که تا ۱۲ شب طول کشیده بود و آنجا از سفر رئیس جمهور مطلع شده بودند؛ با این شرط که به احدی سفر رییس جمهور را اطلاع ندهند. اما فراهم کردن برخی مقدمات، ضروری بود. 🔹نخستین دقایق جمعه، استاندار به معاونینش خبر میدهد ساعاتی دیگر به اهواز می آید و به مدیرکل بهداشت هم گفته میشود وزیر بهداشت برای سرکشی از بیمارستانها عازم اهواز است. ۷صبح؛ روی باند فرودگاه چند نفر از مدیران که برای استقبال از وزیر آمده اند، شاهد پیاده شدن رئیس جمهور هستند. 🔹 آقای رئیسی بدون وقفه عازم پروژه جمع آوری شد. پروژه، جمعه ها تعطیل است و شب قبل به مدیران و مهندسانش گفته اند فردا فرمانده سپاه برای بازدید می آید و چندنفری حضور داشته باشید. 🔹برنامه بعدی حضور در رازی است، اصلی ترین مرکز رسیدگی به بیماران کرونایی اهواز. پیشتر وزیر بهداشت به آنجا رفته و رئیس بیمارستان بی خبر از حضور رئیس جمهور مشغول ارائه توضیحات است. که خودرو آقای رئیسی وارد حیاط شلوغ بیمارستان شد. مردم و پرستاران متعجب، خود را به رئیس رساندند. 🔹مردی که همسرش را شب گذشته از دست داده و در تلاش بود تا بتواند با وزیر بهداشت چند دقیقه ای گفتگو کند ناگهان رییس جمهور را مقابل خود دید و ۴،۵ دقیقه با حرارت و عصبانیت با رئیس جمهور درددل کرد. او ایستاد تا صبحتهای مرد داغ دیده تمام شود سپس وارد بخش بیمارستان شد. 🔹رئیس بیمارستان گفت وارد این بخش نشوید، آلوده است، جواب شنید برای همین ها آمده ام، البته ۲ تا ماسک هم زده ام. برخلاف شایعات نه کسی از حضور او خبر داشت و نه بازدیدی از بخش اورژانس پیش بینی شده بود که از قبل بخواهند آنجا را مرتب و خالی از بیمار کنند. 🔹از بیمارستان سریعا راهی فرودگاه شدیم، اینبار مقصد را میدانم، روستای در اطراف هویزه. ساعت ۱۰صبح است اما از آسمان آتش می بارد، گرمای داخل بالگرد بدتر از بیرون است و ۴۰دقیقه پرواز. نزدیک روستا فرود می آییم. ۵۰، ۴۰ نفر از شیوخ و جوانان منطقه جمع شده اند و منتظر فرمانده سپاه خوزستان 🔹گفته شده فرمانده برای افتتاح طرح می آید! اما ناباورانه برگرد رئیس جمهور حلقه میزنند و با مهمان نوازی همیشگی شان، اشعار زیبای عربی را میخوانند. گرمای ۴۵درجه و حضور در حیاط حسینیه بدون سایه بان در کنار کثرت استفاده از تلفن باعث شده تا گوشی مدام هشدار بدهد که امکان فعالیت ندارد! 🔹 حاضر در برنامه که دل پری داشتند و گوش شنوایی یافته بودند، یکی پس از دیگری در آن آفتاب سوزان پشت میکروفون رفتند و بی پرده و بدون لکنت با رئیس جمهور حرف زدند. ما که در آنجا سایه ای گیر آورده بودیم و بطری خنک آب معدنی! اما آقای رئیس در صف اول روی صندلی زیر آفتاب. 🔹مسیر بازگشت با بالگرد بیشتر طول کشید! آقای رئیسی از مناطق ، رفیع و دشت آزادگان که مشکلات آبی داشتند، بازدید کرد. بالاخره می رسیم به استانداری. ظهر از سرتیم حفاظت نقل میکنند که رئیس جمهور از برنامه های سفر ناراضی است و میگوید چرا اجازه حضور بیشتر میان مردم را نمیدهید؟ 🔹عصر ۲ جلسه فشرده تنظیم شده یکی با سران و دیگری شورای مدیران استان، مهمانانی که صبح امروز و بعد از رسانه ای شدن سفر، به این جلسه دعوت شده اند. جلسات ۵ساعت طول میکشد و نزدیک اذان مغرب است که میگویند حرکت کنید، نماز را در فرودگاه خواهیم خواند. 🔻 ادامه حاشیه های سفر رییس جمهور به خوزستان 👇👇👇
🌀 مصادره اموال حاج آقا نورالله توسط روس‌ها 🔸 حاج آقا نورالله مناعت طبعی مثال‌زدنی داشتند. مرحوم آقا سید جمال گلپایگانی می‌گفتند در مقطعی روس‌ها کلیه اموال ایشان را مصادره کردند اما پس از مدتی پس دادند. 🔹 من به ایشان گفتم الحمدلله، خدا را شکر می‌کنم که اموال شما را پس دادند. گفتند نه از گرفتنش غصه خوردم و ناراحت شدم و نه از پس‌دادن آن خوشحال شدم! ✅ این بی‌تفاوتی به مال دنیا در صورتی بود که به تعبیر آیت الله اراکی «شاید ایشان اول متمول در ایران بودند» یعنی به قدری اموال داشتند که شاید پولدارترین فرد ایران بودند اما اعتنایی به مصادره و بازگرداندن اموالشان نداشتند. و همه اینها ابزاری بودند برای خدمت به خلق: از ساخت و تا مشارکت در راه‌اندازی کارخانه‌ای که مردم مسلمان را از وابستگی به خارجی‌ها رها کرد. 🌐 آیت الله صافی گلپایگانی، کتاب اندیشه سیاسی و تاریخ نهضت حاج آقا نورالله اصفهانی، ص ۴۶۶ 🔰 در بخش سوم پادکست ماجرای مصادره اموال حاج آقا نورالله آمده👇👇 https://eitaa.com/Manahejj_Radio/168 〰️〰️〰️〰️〰️ 📻 رادیو مناهج همراه شماست👇🏻 @Manahejj_Radio
🔰چهره اجتماعی 🌀رنج های مردم کوخ نشین و پا برهنه ها آزارش می داد. شبی جمعی از پزشکان مهمان آقا بودند. ایشان در ضمنِ صحبت هایی فرمودند: « مردم خیلی مشکل دارند. باید به داد مردم رسید». 🔸دکتر معزّ پرسید: چه کاری از دست ما بر می آید؟ 🔹ایشان طرحی را ارائه کردند که سه بُعدی بود. فرمودند: «اول از همه باید یک تشکیل دهیم. شما از بهره بانکها صرف نظر کنید. پول های تان را در این صندوق بگذارید تا به مردم نیازمند، برای رفع احتیاجات، فقر و بیماری و ازدواج وام داده شود». 🔷یک سال بعد شهید مدنی در اطلاعیه بیلان کاری که منتشر کردند، آورده بودند که : «مبلغ نود هزا رو نهصد تومان از کمکهای مردمی که با قبض های ده ریالی جمع شده، به ۶۲ خانواده وام داده شده و آن ها به کسب و کار مشغول شده اند و آبرویشان محفوظ مانده است». 🔷– «دوم اینکه باید یک درمانگاه خیریه تأسیس کنیم. اسمش را هم بگذاریم مهدیه». ▪️دکتر گفت: با کدام پول؟ 🔺آقای مدنی گفتند: «پولش با من و طبابتش با شما. مردم تا کی بروند التماس ها کنند یا از بی پولی بمیرند؟». 🔻– «سوم اینکه کنار بیمارستان باید یک درست شود. وقتی تهی دستی از دنیا می رود، کسی نیست که از فرزدندانش مراقبت کند». 🌀عده ای از تجار و سرشناسان همدان هم دعوت شدند و از آنها ۵۰۰ هزار تومان جمع آوری شد و قرار شد عده ای هم ماهیانه پرداخت کنند. بالای مسجد مهدیه چند اتاق درست کردیم؛ اما جوابگوی مراجعات مردم نبود. به پیشنهاد آیت الله جلالی، مسجد را به جای دیگر منتقل کردیم و همه ساختمان درمانگاه شد. 💠 ایشان در همان اطلاعیه بیلان فرموده بود: مسلما بدانید دعای کلیه افراد خانواده های نیازمندان سبب برکت در کسب و کار شما شده و این عمل خیر، اندوخته بسیار خوبی برای آخرت شما خواهد بود و نتایج مادی آن را به زودی مشاهده خواهید کرد. زیرا بهترین وسیله رفع ، کمک و مساعدت به زیر دستان است. ▫️راوی: حسین مسچی 📚 ؛ خاطراتی از شهید سید اسد الله مدنی، نویسنده: علی اکبری مزد آبادی، ناشر: یا زهرا (س)، نوبت چاپ: اول – ۱۳۹۳؛ صفحه ۳۳-۲۹.