سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش اول: آغاز حرکت
روز هجده ذیالقعده همراه آقای سرهنگ نورالله گنجی و آقای میرزا رجبعلی شهمیرزادی که به وسیلۀ بذل ایشان مستطیع شدم عازم حرکت شدیم. هوا گرم است و مزاج ما و عموم ایرانیان با گرمای عربستان سازگار نیست ولی عشق و علاقه و مسئولیت در مقابل وظیفه، مشکلات را آسان میکند.
دوستان و خویشان و زن و بچه برای بدرقه آمدهاند، هرچه وقت حرکت نزدیک میشود عواطف رقیقتر و احساسات بیشتر میشود. همه با لحنی درخواست دارند که در مواقع استجابت برایشان دعا کنیم. بچهها میخواهند با ما بیایند، بعضی روی صندلی برای خود جا گرفتهاند. سفر عجیبی است. شاید آخرین دیدار خویشان و دوستان باشد و مرگ دیوار بلندی میان ما بکشد و با قیچی خود برای همیشه رشتههای عواطف و محبت را قطع کند.
ساعتی از شب گذشته بود که سوار ماشین شدیم. بدرقهکنندگان آنقدر جعبههای شیرینی و آجیل اطراف ما چیدهاند که جا برای همه تنگ شده. ارزش این هدایا و تعارفات ارزش مادی نیست، محبت و علاقهای است که به این صورتها جلوه میکند.
در ادامۀ مسیر گنبد زرین شاه عبدالعظیم با چراغهای فروزانش چون ستارۀ درخشانی در کنار افق تهران نمایان شد. سر تعظیمی خم کردیم و سلامی دادیم و رد شدیم ... در میان خیالات مبهم و بیم و امید بودیم که از بالای تپه گنبد حضرت معصومه نمایان شد.
صبحگاه به عزم حرکت به گاراژ رفتیم. گاراژدار تمام راهروها و صندلیها را پر کرده ولی هنوز نفْس آزمندش در هیجان و کیسۀ طمعش پر نشده بود. همه از تنگی جا متأثر بودیم، چه باید کرد؟ هنوز اول سفر است، باید بردبار و صبور بود، از این وقایع بسیار در پیش داریم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
YusufiGharawi
سفرنامهٔ حج مرحوم طالقانی
بخش دوم
شب رسید، چند ساعتی استراحت کردیم. پیش از ظهر از حوالی کرمانشاه عبور کردیم. از اینجا وضع و آداب تغییر میکند. قهوهخانهها پرجمعیت و بازار قمار گرم است. لهجهها مخلوط از فارسی و کردی و عربی است. در چند کیلومتر میان قصر و خانقین چندین مرکز گمرکی و تفتیش برقرار است که مسافران باید در هر محل چند ساعت معطل شوند. هرچه میخواهند به سر مسلمانان میآورند؛ رشوه میگیرند، بداخلاقی میکنند و هرگونه توهین روا میدارند.
پاسی از شب گذشته بود که از این بندها عبور کرده وارد خاک عراق شدیم. نیمهشب در میان درختهای نخل دو گنبد اختران درخشان و امامان هادیان، کاظیمین – علیهما السلام – نمایان شد ... در یکی از مهمانخانهها منزل گزیدیم. همۀ حجاج ایرانی که مثل ما تذکرۀ عراقی دارند، در کاظمین جمعاند تا تذکرهها را به ویزا رسانند و وسیلۀ حرکت فراهم کنند.
در این بین شنیدیم که عدهای از حجاج ایرانی چون از اجازۀ دولت مأیوس شدهاند، خود را به حملهدارها فروختهاند تا آنها را از راههای غیرعادی و خطرناک به حجاز ببرند. ما قصد داشتیم اگر وسیلۀ حرکت زودتر فراهم شود یکسره به مدینه برویم تا از زیارت روضۀ رسول اکرم و ائمۀ طاهرین بهرهمند باشیم و چون موسم نزدیک شود از مسجد شجره که میقاتگاه مسلم رسول اکرم است احرام ببندیم. معلوم شد وسیلۀ مستقیم نیست و ناچار از این تصمیم منصرف شدیم.
پس از زیارت کربلا به طرف کاظمین برگشتیم. بارها را بستیم و به سوی شرکت حرکت کردیم. با آنکه شرکت انگلیسی بود، ولی باز هم از جهت وقت منظم نبود. با حجاج ایرانی به سوی شام حرکت کردیم. شیشههای ماشین همه بسته است و با بودن وسایل تهویه هوای داخل گرم است. بیرون هم پیدا نیست. گرفتار و زندانی شدهایم. اتاق راننده هم بهکلی جداست و هرچه به دیوار میکوبیم و فریاد میزنیم، فریادرسی نیست.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#سفرنامه #حج #طالقانی
YusufiGharawi
فإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللّهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً (بقره، ۲۰۰)
ترجمه:پس چون اعمال و آداب حجّتان را به جا آورید خدا را یاد کنید آن گونه که پدرانتان را یاد می کنید یا بهتر و رساتر از آن (رسم عرب این بود که پس از انجام حج در منی به ذکر افتخارات پدران خود می پرداختند).
🕋 #معارف_قرآن | دامِ شیطان بعد از اتمامِ حج
آیت الله مصباح :
🔹️یکی از آفاتی که در حج پیش میآید حالت غفلت بعد از تمام یک عمل عبادی است. قبل از اعمال حج، آدمی خودش را آماده می کند، هنگام انجام اعمال هم به خودش تلقین میکند که باید کار را به اتمام برساند، اما وقتی کار تمام شد، انسان [حس میکند] که بار را به منزل رسانیده و کار تمام است.
🔹️اين باعث مىشود كه انسان از روح عبادت و از نتايجى كه بايد از عبادت بگيرد غفلت كند. همین جاست كه شيطان براى انسان دام مىگستراند و مبتلايش مىكند به چيزهايى كه چه بسا اين افعال گذشته اش را هم مىگيرد...[گاهی] در ظرف چند دقيقه [بعد از اتمام حج]، روحيه انسان اصلاً عوض میشود. شايد بخاطر همين هست كه در اين آيه شريفه بخصوص بر مداومت بر ذکر خدا، [بعد از اتمام حج] تاکید شده است.
۱۳۸۳/۰۴/۱۶
#نکته_قرآنی
#تدبر
#حج
🌸🌸🌸🌸🌸
حج، در غیرمسلمانان هم موثر است ...
آیت الله مصباح :
🔸️اگر حج تشریع نشده بود و مسلمانها موظف نبودند که هر سال چنین اجتماع باشکوهی را در آنجا تشکیل دهند، ابهت اسلام برای جهانیان نمایان نمیشد.
🔸️در چنین مراسمی، عظمت اسلام و جامعه اسلامی به نمایش گذاشته میشود و قطعاً دیدن این مناظر باشکوه توسط غیر مسلمانها و حتی نقل و توصیف این مراسم، آنها را تحت تأثیر قرار میدهد.
🔸️[دیدن این مناظر با شکوه حج،] این سؤال را برای [غیر مسلمانان] ایجاد میکند: «این چه جاذبهای است که [باعث شده] مردم، اینچنین، در سرزمینی با آب و هوای نامناسب و بدون شرایط خوشگذرانی جمع گردند؟!»
۱۳۸۹/۰۶/۱۶
🕋 #حج
🌸🌸🌸🌸🌸
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش سوم: سرزمین شام و بیروت زیبا
نزدیک ظهر دوشنبه، 25 ذیالقعده، وارد خیابانهای آسفالت براق شام گشتیم و در کنار خیابان مصفا و نهرهای جاری آن پیاده شدیم. نزدیک مغرب وارد مسجدی نظیف شدیم. در صفوف نماز جماعت آن مردمان باوقار و مؤدب و تحصیلکرده زیاد دیده میشد. بعد از نماز شیخ جوان خوشسیمایی تفسیر قرآن گفت. آن شب در مهمانخانه استراحت کردیم.
قدری آفتاب بالا آمد که با اتوبوس شرکت به طرف بیروت حرکت کردیم. جاده سراسر آسفالت براق، هوا شفاف و ملایم است. در فراز و نشیب و پیچ و خم و هرچه مقابل چشم است باغستانها و نهرهای جاری و سبزهزار است. فاصلۀ شام تا بیروت 150 کیلومتر است.
در دامنۀ کوه و حاشیۀ دریا بیروت نمایان شد. با دوربین نظامی آقای سرهنگ، مناظر دور و نزدیک و شهرهای ساحلی لبنان را تماشا میکردم؛ جاده از میان باغهای وسیع و عمارات چندطبقۀ قسمت کوهستانی بیروت عبور میکند. آن تأثرات و وحشتی که از دیدن کاخهای شمیران برایم پیش میآمد، در اینجا نبود. خود تعجب میکردم چرا هر وقت از تهران به شمیران میرفتم، این کاخها که در میان باغها و بالای تپهها با سنگها و آجرهای الوان ساخته شده، برایم موحش بود. عوض خوشحالی از پیشرفت عمران و آبادی متأثر و اندوهناک میشدم! متوجه شدم که در ایران بیشتر کاخنشینان را از دور و نزدیک میشناسم و میدانم چگونه این ساختمانها بر استخوانهای فرسودۀ بینوایان برپا شده و با دیدن آنها و مقایسه با زندگی مردم جنوب تهران و مردم پریشان دهات و ولایات به خاطرم میآید. میدانم که در میان این کاخها چه مغزهای کمشعور و اعمال زشتی وجود دارد. ولی در بیروت همان ظواهر را میبینم. نه صاحبان کاخها را میشناسم نه با اخلاق آنها و زندگی عموم مردم آشنایم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
YusufiGharawi
حج، چترِ رحمتِ الهی
آیت الله مصباح :
🔸️عمده فلسفه حج، تشیید دین(استحکام و برافراشتن) است؛ یعنی حج، بنای دین را محکم و با شکوه میکند. اگر حج نبود، بنای دین، بنایی ضعیف، خاموش، آرام و بیرمق بود. [اگر حج نبود،] مردم از دین استفادهای نمیکردند و خیلیها از آن غافل میشدند.
🔸️[نبود حج] باعث میشد که [مردم] از خیلی برکاتِ [دین] محروم شوند. وجود حج باعث شد که بنای دین رفیع و باشکوه باشد. [حج] دلها را مجذوبِ [دین و بندگی] کرد تا مشمول رحمت فراوان الهی قرار گیرند.
۱۳۸۹/۰۶/۱۶
#حج
🌸🌸🌸🌸🌸
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش چهارم: اقامت در بیروت
وارد بیروت شدیم. کجا منزل گزینیم؟ مهمانخانههای بیروت مظهر زندگی و آداب اروپا و تقلیدهای غیرشاعرانۀ شرقی است، برای سکونت رهروان به سوی حق و حجاج مناسب نیست. گفتند محل قرنطینه جای مناسبی است. حیاط وسیعی است و اتاقهای متعددی با وسایل دارد ولی چون فقط ایام حج دایر میشود پر از زباله است. همین محل که مورد بیاعتنایی رفقا بود، پس از گذشت دو روز دیگر در حیاطش هم جا نبود.
امسال اولین سالی بود که دولت ترکیه برای حج بار عام داده بود. ترکهای باایمان دهات و قصبات و شهرهای ترکیه هر کدام اندک استطاعتی داشته به راه افتاده بودند. بیشتر با همان لباسها و جورابهای پشمی ییلاقی و سفرۀ نان حرکت کرده بودند. احساس میشد که فشارهای بیدینی عکسالعمل شدیدی در آنها ایجاد نموده. هر دستهای که وارد میشد مأموران سفارت ترکیه به سرکشی میآمدند و تذکرۀ آنها را برای ویزا جمع میکردند. اگر بیماری بود به بیمارستانها میبردند و وسیلۀ طیاره و کشتی برایشان فراهم میکردند.
مقابل آنها ایرانیها هرچه تصور کنید بیسر و سامان بودند. نه کسی به سراغشان میآمد و نه اتحاد و یکرنگی داشتند. اول طلوع فجر و هنگام ظهر و مغرب نماز جماعت آنها در مسجد و محوطۀ حیات برپا بود. با آنکه عدهای از علما در میان ایرانیان بود، عموماً متفرق و فرادا نماز میخواندند. در عوض بازار نوحهگری و دم گرفتن گرم بود. گاهی ترکها و اهالی بیروت از صدای گریه جمع میشدند و به گمان آنکه حادثهای روی داده با تأثر میپرسیدند چه پیش آمده؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌺🌺🌺🌺
#سفرنامه #حج #طالقانی
YusufiGharawi
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
پخش پنجم: اختلاف طبقاتی مشهود در بیروت
ساحل دریای مدیترانه تماشایی است. به واسطۀ پیچیدگی کوه و دریا، قسمت شرقی ساحل و شهرها و قصبات پیداست. ما هم با رفقای خود، در روز چندین بار آبتنی و شنا میکردیم ولی از وقتی که یکی از همسفران فریادی زد و بهسرعت با بازوی سرخشده از آب بیرون آمد، دیگر احتیاط میکردیم و از ترس جانور دریایی زیاد پیش نمیرفتیم.
خیابانهای سراشیب، بناهای چندین طبقه، مغازههای پر از کالاهای خارجی، مردم آرام و منظمِ مسلمان و مسیحی ممتاز نیست. با بعضی که میخواستم سر صحبت باز کنم میپرسیدم تو مسلمانی یا مسیحی؟ مسلمانان بیشتر با این عبارت جواب میگفتند «الحمد الله انا مسلم». احزاب دینی و سیاسی زیاد است ولی تظاهرات کم. چوب و چماق، فحش و ناسزا و متلک از احزاب و عابر و شوفر و شاگرد شوفر دیده و شنیده نمیشود.
اختلاف زندگی بسیار محسوس است. کنار شهر و حدود ساحل کوچههای تنگ و کثیف، مردم بیچاره و زندگی سخت دیده میشود. هرچه بالا میروید زندگی بهتر و طبقات متفاوتتر است. کنائس و مدارس و مؤسسههای علمیِ دستگاه مسیحیت فعالیت بارزی دارد. کشیشها با جنبوجوش مخصوص زیاد به چشم میآیند؛ چون اینجا حلقۀ اتصال شرق به غرب است و دستگاه کشیشی بهترین وسیله و نفوذ استعمار است، فعالیت دستگاههای کنائس در اینگونه کشورها بیشتر است
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#سفرنامه #حج #طالقانی
YusufiGharawi
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش ششم: بلاتکلیفی زائران ایرانی
از جهت گرمی هوا ماندن در بیروت تا نزدیک موسم حج برای عموم مطلوب بود، ولی اجتماع روزافزون حجاج و محدود بودن کشتی و طیاره همه را نگران کرده بود.
وضع ایرانیها بسیار نامطلوب بود، نه زبان میدانستند و نه مأموران سفارت به حالشان میرسیدند. برای استمداد و گله به سفارت ایران رفتیم. آقای پوروالی سفیر و اعضای سفارتخانه هم نمیدانستند چه بکنند. سفیر عصبانی بود و میگفت من هر سال گزارشهایی از وضع حجاج دادهام ولی وزارت خارجه اعتنایی نکرده و امسال هم هیچ دستوری از طرف دولت نرسیده که وظیفۀ ما چیست.
قرار حرکت به سوی جده عصر شنبه شد. از بیروت کمکم اسمها و عناوین تغییر میکرد. حاج علی! ساعت حرکت شما کی است؟ حاج تقی! چقدر پول سعودی تهیه کردی؟ حاج حسین! ماست بیروت هم بردار. حاج بیبی! لباس احرام را دم دست بگذار.
در چند روز فرصت در بیروت بازار کتابهای مناسک مختلف و بحث مسائل گرم است؛ با هم میخوانند و عبارات را با دقت معنا میکنند و میپرسند. فتواهای مختلف را برای هم نقل میکنند. قرائت حمد و سوره را بیشتر اهمیت میدهند که نماز طواف نساء اشکال پیدا نکند!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#سفرنامه #حج #طالقانی
YusufiGharawi
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش هفتم: ورود به جده
میرویم به جده و میکوشیم خود را به نزدیکترین میقاتگاه برسانیم. وقت حرکت نزدیک است و بار و اثاث هم زیاد است. اول مغرب بود که اتوبوس شرکت طیاره به قرنطینه آمد. همه منتظرند تا نام چه کسانی را میخواند. چون نام ما را خواند از جا برخواستیم و با همان نظر حسرت که ما به قافلههای گذشته نظر میکردیم، دیگران به ما نظر میکردند. در حقشان دعا کردیم و اتوبوس حرکت کرد.
با اضطراب و عجله وارد طیاره شدیم. دستخوش امواج تاریک هوا هستیم. هواپیما که از نوع سربازبری زمان جنگ است، با غرش و نعره با امواج دست به گریبان است. صعود میکند و به پایین پرت میشود. در میان این قطعات آهن قرار گرفته و هستی ما ظاهراً بسته به چند پیچ و مهره سیم و مفتول است. چارهای جز انقطاع کامل نیست، باید فقط دل به او بست:
ما طالبان رویت، ما عاشقان کویت/ از غیر تو رهیدیم، غمها به دل خریدیم
ای رازدان دلها بپذیر سعی ما را/ عهدت به دل ببستیم، از غیر تو گسستیم
دست از حیات شستیم، بر موج ره نشستیم/ شاید که بازبینیم دیدار آشنا را
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#سفرنامه #حج #طالقانی
YusufiGharawi
حج، مسیر سریع تقرب
آیت الله مصباح :
🔸️یاد حج و انجام این مراسم بینظیر در انسان شور و شوق و توجه بیشتری به وجود میآورد و زمینهای برای حرکت سریعتر، رشد و تقرب فراهم میکند.
۱۳۹۶/۰۵/۱۵
حج، نمایانگر ابّهت اسلام
🔸️اگر حج تشریع نشده بود و مسلمانها موظف نبودند که هر سال چنین اجتماع باشکوهی را در آنجا تشکیل دهند، ابهت اسلام برای جهانیان نمایان نمیشد.
🔸️در چنین مراسمی، عظمت اسلام و جامعه اسلامی به نمایش گذاشته میشود و قطعاً دیدن این مناظر باشکوه توسط غیر مسلمانها و حتی نقل و توصیف این مراسم، آنها را تحت تأثیر قرار میدهد.
🔸️[دیدن این مناظر با شکوه حج،] این سؤال را برای [غیر مسلمانان] ایجاد میکند: «این چه جاذبهای است که [باعث شده] مردم، اینچنین، در سرزمینی با آب و هوای نامناسب و بدون شرایط خوشگذرانی جمع گردند؟!»
۱۳۸۹/۰۶/۱۶
#حج
🌸🌸🌸🌸🌸
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش هشتم
اینجا اول از حاج، سراغ مطوّفش را میگیرند. یک قسمت مقدرات آینده در دست مطوف است. چنانکه از معنای کلمه برمیآید، مطوف برای راهنمایی به اعمال حج و نشان دادن مواضع و طواف دادن حجاج بوده است. ولی در این زمانها، بهخصوص امسال، کار مهم مطوف اداره کردن حجاج از جهت وسیلۀ حرکت و تهیۀ چادر برای عرفات و منا و تعیین زمان حرکت است. همین که حاجی وارد حجاز شد دیگر از خود هیچگونه اختیار ندارد. نمیتواند آزادانه هر وسیلهای بخواهد فراهم سازد و هر وقت بخواهد از جده به مکه و از مکه به مدینه حرکت کند. پس مطوفها باجگیران حجاند. همین که هنگام ورود حاجی نام مطوفی را برد، ششدانگ در اختیار اوست.
امسال اولین سالی است که باج حج (خاوه) لغو شده است. در انجمن شعوبالدین کراچی که چند ماه پیش از موسم حج تشکیل شد، تلگرافی از طرف نمایندگان ملل اسلامی به پادشاه سعودی شد و از وی درخواست الغای باج حج گردید. ما نمایندگان ایران هم تلگراف را امضا کردیم. پس از چند روز هم جواب آمد و به سفارتهای سعودی دستور داده شد که لطف پادشاه حجاز را به کشورهای اسلامی اعلام کنند. به این جهت امسال جمعیت حاج بیش از سالهای گذشته بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#سفرنامه #حج #طالقانی
YusufiGharawi
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش نهم
حجاج از مأمورین این دولت که خود را مظهر کامل تربیت اسلامی میدانند و همۀ مسلمانان را ناقص و منحرف میشمارند انتظار دارند با روی گشاده و اخلاق اسلامی از آنها پذیرایی کنند. در اولین ورود به سرزمین مقدس چون سراغ اثاث خود را گرفتیم مردی را نشان دادند که مدتی بالای سکویی نشسته بود. من چون چند کلمه عربی میدانستم، سپر بلای بعضی ایرانیان بودم. جلو رفتم و به رسم برادری اسلامی سلام کردم و از او پرسیدم: «اثاث ما چه خواهد شد و از که و کجا تحویل بگیریم؟». ناگهان چهرهاش برافروخت و چشمان سیاهش سرخ شد و با لحن تندی گفت: سید! ماکوهنا حرامزاده روح روح! سید اینجا حرامزاده نیست برو برو. مقصودش این بود اینجا دزد ندارد و کنایه به ما که دزدها حرامزاده هستند. مثل اینکه لغت حرامزاده را برای پذیرایی ما ایرانیها یاد گرفته بود. بعداً معلوم شد این مرد رئیس گمرک فرودگاه است.
شهر جده دو قسمت است؛ یک قسمت شهر جدید که محل سفارتخانهها و مأموران دولتی است. در این قسمت خانهها نوساز و دارای برق و آب است. قسمت دیگر شهر قدیم جده است که خانههای آن دارای دیوارهای بلند و درها و پنجرهها کهنه و فرسوده است و صحن و آب هم ندارد. ما را به اتاقکی در یکی از این خانهها راهنمایی کردند و گفتند بهتر از این پیدا نمیشود.
اینجا باید پول مطوف و کرایۀ ماشین داده شود تا در دفتر واردین وارد شویم و روز حرکت به طرف مکه معین شود. آن عده از ایرانیهایی که یکسره وارد جده شدهاند و مزاج خود را تطبیق ننموده، فشارشان بیشتر است ولی ما چون بهتدریج آمدهایم شاید راحتتر باشیم.
کسانی که به این سفر نرفتهاند اینگونه مشکلات را تصور نمیکنند. هر نفر باید 91 ریال سعودی (هر ریال تقریباً 25 ریال ایران است) به عنوان مطوف و کرایۀ کامیون تا مکه بدهد تا حق مطالبۀ وسیلۀ حرکت داشته باشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#سفرنامه #حج #طالقانی
YusufiGharawi
⚡️سرّ اصلی حج
🔻مرحوم آیت الله حاج آقا نصرالله شاه آبادی
🔹الحمد لله دفعات متعدّدی به حج خانه خدا مشرّف شدم. در تمام این سفرها، آن چیزی که احساس کردم سرّ اصلی و حکمت حج است، همین مساله «خداباوری» است.
🔸اساس حج ماجرای حضرت ابراهیم (ع) است که از هیچ انسان عادی سر نمیزند. حضرت ابراهیم (ع) در زمان پیری آرزوی اولاد کرد و خداوند دعای او را مستجاب نمود و به وی فرزندی به نام اسماعیل داد. سپس مأمور شد که به اطاعت ساره، این نوزاد و مادر تازه زائیده _ هاجر _ را بردارد و در مکانی "غَيْرِ ذي زَرْع" در بیابانی سوزنده، بدون آب، بدون انیس و مونس، بگذراد و برگردد.
🔹این ماجرا به ما میفهماند خدایی که موجودات زنده را با آب زنده نگه میدارد، بدون آب هم میتواند این کار را انجام دهد. سوزش و حرارتِ آفتاب سوزنده را میتواند بگیرد. انسانی که از اُنس خلق شده، میتواند بدون بودن مونس هم زندگی کند.
خلاصه بدون آنکه کوچکترین تردیدی در دل حضرت ابراهیم (ع) رخ دهد، زن و بچه را میگذارد و برمی گردد. این جز با «خداباوری» میسور نیست.
📚 #حدیث_نصر ص ۴۵۵
#خداباوری
#حجّ
@Ayatollah_Shahabadi
@varesoon
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش دهم
صبح برخاسته و هیچ نمیدانیم تکلیف چیست چون اختیاری از خود نداریم. یکی از رفقا سخت از ما عصبانی است که چرا اقدامی نمیکنید؟ هزارها نفر مثل ما سرگرداناند، چه میتوان کرد؟ به فرض آنکه به وسیلۀ توسل به این و آن و توصیه، برای ما امتیازی در نظر گرفتند، این سفر برای الغای امتیازات است!
با فشار رفقا مجبور شدیم و به طرف سفارت ایران را افتادیم. معلوم شد از آنها هم کاری ساخته نیست. هوا گرم است و منزلها نامناسب؛ از سویی آب کم است و با زحمت تهیه میشود. معلوم نیست باید چند روز با این وضع به سر بریم. رفقا که متأثر و عصبانیاند چه کنند؟ اینجا زن و بچه نیست که به سر آنها داد و فریاد کنند تا هیجان خود را تسکین دهند.
تنها محل آسایش و سرگرمی مسجد است. اینجا ارزش مسجد بسیار محسوس است. مساجد نسبت به وضع خانهها بسیار نظیفترند و حصیرهای پاک در آنها گسترده است. وقت نماز پنکهها به کار میافتند ولی از نظر اقتصادی همین که وقت نماز تمام شد، بادبزنها از کار میافتد!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#سفرنامه #حج #طالقانی
YusufiGharawi
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش یازدهم: بحث با شیخ سعودی
به مسجد رفتیم. صفوف نماز بسته شد، و شیخی با لحن قوی و جذاب جلو ایستاده و نماز خواند؛ چون نماز تمام شد نزدیک رفته، سلامی کردم. جواب متکبرانه گفت. برای آنکه به سخنش آورم و از خشونتش بکاهم، گفتم: الحمدالله همه برادریم، و من هم با شما نماز گزاردم و از دیدن شما خرسندم. با خشونت عربی و تعصب مذهبی جواب خشکی گفت.
[میان ما بحثی در گرفت و ] برای آنکه به او بیشتر بفهمانم که غرور بیجا دارد، گفتم: شما خود را از جهت تمسک به دین و عمل به آن از تمام مسلمانان ممتاز میدانید و دیگران را اهل بدعت میپندارید، با آنکه بیشتر اعمال شما بهخصوص نسبت به حجاج به هیچ وجه با دین مطابق نیست. برآشفت و گفت برای چه؟ گفتم کتب فقهی و فتاوای علمای ما را بنگرید، به اتفاق میگویند ازالۀ نجاست از هر مسجدی بر هر مکلفی واجب است. مسلمانی از صدها فرسخ راه با عشق و علاقه برای انجام حج میآید، پولها خرج میکند، زجرها میکشد. از علمای خود تقلید میکند.این باورشدنی است که بیاید عمداً بیتالله را نجس کند؟! آن وقت که شما خود را نمونۀ کامل دین میدانید، به کشتن او فتوا میدهد و در ماه حرام آن هم در کنار خانۀ خدا، که یک مورچه را نمیتوان کشت، گردن او را میزنید! [اشاره به داستان سید ابوطالب یزدی در سال 1324].
چون سخن به اینجا رسید گفت اصلاً عجمها احترام مسجد را رعایت نمیکنند. صدا را با شدت بلند کرد و گفت: بنگر! بنگر! چطور با کفش وارد مسجد میشوند. قسمتی از مسجد که محل وضو و ادرار است واردین ایرانی و ترک در آن قسمت کفشها را میپوشیدند و چون نزدیک فرشها و محل نماز میرسیدند بیرون میآوردند. شیخ دست مرا گرفت و با پای برهنه به آنجا کشاند و مثل شیر به حجاجی که کفش به پا داشتند حمله کرد.
قدری که آرام شد باز دست مرا گرفت و با پاهای پرهنه که به طرف مستراح رفته بودیم مرا به مسجد کشاند. حالا میخواستم به او بفهمانم ما بول و ترشح را نجس میدانیم و اینها به احترام مسجد در آن قسمت کفش میپوشند. اما ابداً گوشش بدهکار نیست.
#سفرنامه #حج #طالقانی #ابوطالب_یزدی
🌺🌺🌺🌺🌺
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش دوازدهم
پس از سه روز معطلی در جده، روز سهشنبه چهارم ذیالحجه به ما وعدۀ حرکت دادند. کنار دریا تا شهر یک کیلومتر است و به حسب احتیاط از آنجا که اولین سرحد میقاتی برای ما میباشد، باید محرم شویم. بعد از ظهر به طرف دریا رفتیم. در آب صاف دریا غسل کردیم. کنار دریا رو به قبله ایستادیم. کوههای مکه به چشم میآید. پس از نماز جماعت در آفتاب سوزان همه منقلبیم. حالت بیسابقهای است؛ مثل موجودی که پوست نیممرده و چرکین خود را میاندازد، سبک و آزاد میشود.
لباسهای خود را از بدن بیرون آورده، لباسهای پاک، سفید و غیردوختۀ احرام را در بر کردیم. از آغاز نیت غسل و غسل و نماز و بیرون آوردن لباس و پوشیدن احرام، در هر عملی در خود حالت مخصوص و تغییر محسوسی میبینیم.
سوی شهر روان شدیم. چشم به راه داریم که کی خبر میدهند ماشین حاضر است. نزدیک پنجاه نفر مرد و زن باید در یک کامیون سوار شویم. همه مُحرمیم، نمیتوانیم سخنی درشت بگوییم و با هم ستیزه کنیم. اثاث را چیدیم و مثل نشایی که پهلوی هم بکارند، در حالی که پاها از زیر در میان اثاث به هم چسبیده، بالای کامیون سوار شدیم. یکدیگر را محکم چسبیدیم مبادا پرت شویم.
اتومبیل در میان پیچ و خم ما را به این طرف و آن طرف میگرداند. گاهی روی هم میغلتاند. سرهای برهنه به هم میخورد.کیست که جرئت اعتراض و بدخلقی داشته باشد! قمقۀ چایی را میان استکان ریختم که گلو تر کنم، تکانِ ماشین چای داغ را روی دست رفیقم ریخت. او دستش سوخت و من جگرم.
سوت ممتد ماشینهایی از دور به گوش میرسید و به سرعت نزدیک میشد. تمام ماشینها در کنار جاده حریم گرفتند. چند جیپ و موتور سیکلت عبور کردند. گفته شد اینها برای تشریفات ورود آیتالله کاشانی میروند، خرسند شدیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#سفرنامه #حج #طالقانی
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش سیزدهم
نزدیک مکه محلی است به نام «حده» که میقات احتمالی است. پیاده شدیم و نماز خواندیم. احتیاطاً تجدید نیت نموده، احرام را باز کرده و بستیم. چراغهای شهر مکه نمایان شد. اینجا بانگ لبیک قطع میشود و باید آرام و باخضوع وارد شد. انبوه جمعیت و شباهت به یکدیگر انسان را متحر و دچار اشتباه میکند.
کجا میروید؟ کجا میبرید؟ برای غسل میروند! غسل لازم نیست، چه غسلی؟ کی گوش میدهد! همه را با حال خستگی مسافتی بردند تا در برکه، که از آب کثیف کارخانۀ یخ پر میشود و هزاران نفر میان آن میروند، غسل کنند! برای آنکه از هر نفر یک ریال بگیرند! چون از آب برکه خبر داشتم و در این موقع غسل واجب و مستحبی هم وارد نیست بعضی از رفقا را نگذاشتم بروند.
منزل را باید اهمیت داد. محل ناراحت که برای خوابیدن شب و شستوشو جا و وسیله نداشته باشد، خطر جانی دارد و یکی از موجبات از دست رفتن مزاج و اضطراب قلب همین است. به این جهت با رفقا قرار گذاشتیم در انتخاب منزل دقت کنند.
آقای سرهنگ تا نزدیک صبح در جستوجوی منزل بود. به طرف منزلی که پسندیده بود حرکت کردیم. کوچههای تنگ و پر از سنگ و زباله را به سمت بالا نفسزنان پیمودیم تا به قله رسیدیم. پلههای درب خانه را که از سطح کوچه شروع میشد گرفته قریب سی پله بالا رفتیم. خانهای است چندطبقه، چند اتاق نظیف دارد، دارای انبار آب.ارتفاع آن طوری است که روی بام آن شهر مکه و بیت و کوهها و درههای اطراف و بیابانهای دور پیداست. من که آرزو داشتم وضع مکه و مقامات آن را از نزدیک مشاهده کنم، از بالای این خانه و کوه مجاور آن که «جبل ترکی» نام دارد تا اندازهای به مقصود میرسم.
#سفرنامه #حج #طالقانی
🌺🌺🌺🌺🌺
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش چهاردهم
پس از رفع خستگی و شستوشو برای اتمام عمره به طرف مسجدالحرام سرازیر شدیم. نزدیک رکن یمانی و حجرالاسود جمعیت فشرده میشود. در اینجا غوغایی است! همه میخواهند خود را به حجر برسانند. شرطهها بالای سکو و اطراف ایستاده، حجاج را مثل مجرمین با چوبهای خیزران بهشدت میزنند. کسانی که مثل ما نه قدرت فشار دارند و نه طاقت چوب خوردن، از دور متوجه حجر میشوند.
تمام قسمت بین صفا و مروه بازار و دکان است. از بعضی قسمتها ماشینها عرض راه را بر سعیکنندگان قطع میکنند. صدای اتومبیل و عرابههایی که عاجزها را سعی میدهند و دعای سعیکنندگان همه در هم پیچیده است.
نماز که تمام شد به طرف خانه برگشتیم. انجام عمره و بیرون آمدن از احرام ایجاد خوشی و نشاط نمود. سخن از انارهای شیرین و درشت و بیهستۀ طائف است. رفقا دانهای یک ریال خریدهاند! با پول ایران دانهای 25 قران.
#سفرنامه #حج #طالقانی
🌺🌺🌺🌺🌺
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش پانزدهم
رفقا میگویند هوا تاریک است، برگردیم. میخواهیم به طرف مسجدالحرام سرازیر شویم ولی با کوچههای پرپیچ و خم و تاریک و گرمی هوا و زیادی سنگلاخ و کثافت مراجعت مشکل است.
این روزها پرجمعیتترین روزهای مکه است. بهزحمت میتوان از کوچهها عبور کرد. غوغای حجاج و بوق ماشینها سراسر شهر و خلال کوه و دره را پر کرده است. نزدیکی درهای مسجدالحرام فشار جمعیت عبور را بسیار مشکل ساخته. مدتی طول کشید تا وارد مسجد شدیم. چهار سمت مسجد ایوان بلندپایه است که بر ستونهای سنگی سفید قرار دارد. وسط فضای باز است. از ایوانها تا نزدیک کعبه و محل طواف راهها سنگفرش است و در فاصلۀ میان این راهها باغچهمانندهایی است که از ریگهای الوان فرش شده. همین که آفتاب قدری بالا آمد، عبور از این قسمتها با پای برهنه مشکل و تماشایی است! با نوک پنجه و پاشنۀ پا و جستوخیز باید خود را به دایرۀ طواف رساند. زمین دایرۀ طواف و نزدیک بیت چون پیوسته پر از جمعیت است زیاد داغ نمیشود.
در میان جمعیت تختههای حامل بیمارها که روی دوش و سر حمالها حمل میشوند دیده میشود. بعضی با چهرۀ زرد و اندام لاغر و مأیوس از زندگی بالای تخت نشستهاند و چشمان کمنور خود را به سوی آسمان و خانۀ خدا میگردانند. بعضی خفته و مشرف به موتاند. بعضی یکسره چشم از دنیا و امید به رحمت خدا بسته، جنازهشان را طواف میدهند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#سفرنامه #حج #طالقانی
🌺🌺🌺🌺🌺
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش شانزدهم: مسجد الجن و مسجد الرایة
عصر است، درۀ مکه را سایه گرفته. از کوچههای سراشیب و پرجمعیت گذشتیم تا به خیابانهای مسطح و باز وسط وادی رسیدیم. در طرف غرب خیابان به مسجدی رسیدیم که مردم برای وضو و نماز در آن رفتوآمد داشتند. ساختمان آن چهار دیوار ساده و سرپوشیدل مختصری است که بر ستونها قرار گرفته و محلی برای وضو و تطهیر دارد. فرش آن چند قطعه حصیر است. این سادگی در تمام مساجد حجاز دیده میشود.
در نزدیکی آن نیز یک مسجد دیگر مانند همین است. بودن این دو مسجد در نزدیکی مسجدالحرام موجب تعجب است! برای چه ساخته شده؟ نام آن بیشتر موجب تعجب شده: «مسجد الجن»! یعنی چه؟ بعد معلوم شد این مسجد و مسجد نزدیک آن که به نام «مسجد الرایة» است برای تذکر دو امر تاریخی است: مسجد الجن در محلی بنا شده که سورۀ جن در آن نازل شده و مسجد الرایة در موضعی است که پرچم رسول اکرم هنگام فتح مکه در آن نصب گردیده است.
از کنار این دو مسجد عبور کردیم. چند قدمی که به طرف شمال میروی قبرستانی به چشم میآید که در دامنۀ سراشیبی قرار گرفته و شمال و غرب آن را کوه محصور نموده است. اطراف باز آن را با دیواری محصور نمودهاند و درب آن را گاهی باز میکنند. در اوایل نهضت وهابیت رفتن به این مکان ممنوع بوده و در سالهای اخیر در موسم حج طرف عصر تا موقع غروب و وقت نماز باز است. اما مأموران مراقباند که کسی قبرها را نبوسد! و چون غروب شد با خشونت همه را بیرون میکنند. علائم و آثاری برای شناختن قبور باقی نیست. علاوه بر آنکه ساختمانها و گنبدهای تاریخی را از بین بردهاند، کاشیهای ظریف و سنگها را نیز در هم شکستهاند! با انضمام قطعه سنگها بعضی از خطوط، که آیات قرآن و نام صاحب قبر است، خوانده میشود.
#سفرنامه #حج #طالقانی
🌺🌺🌺🌺🌺
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش هفدهم: دیدار با آیتالله کاشانی
تقویمهای ایران روز شنبه را اول ماه میدانند. ناگاه از طرف حکومت اینجا اعلام شد که شب پنجشنبه ماه دیده شده و ثابت شده است که روز پنجشنبه اول ماه است؛ این خبر میان حجاج ایرانی هیجانی ایجاد نمود، اختلاف آن هم دو روز!
در این بین شنیده شد آیتالله کاشانی وارد مکه شدهاند، جمعی سادهلوح از این جهت خوشحال و امیدوارند که ایشان میتواند اختلاف را حل کنند یا حکومت را از رأیی که داده منصرف سازند یا حجاج را برای تکرار عمل آزاد گذارند! برای ملاقات با ایشان از منزل بیرون آمدیم. ما را به ادارۀ امن عام راهنمایی کردند، رئیس اداره شرطهای را با ما همراه کرد. نزدیک یکی از درهای بیت اتاقهایی است که مقابل آن عدهای نظامی ایستادهاند. پس از احوالپرسی راجع به اختلاف ماه با ایشان صحبت کردیم.
در این بیت چند نفری که از طرف ایشان به ملاقات ولیعهد سعودی رفته بودند از وضع ملاقات و تشریفات صحبت میکردند. منتظر بودیم بدانیم از این ملاقات برای امور بینالمللیاسلامی یا اصلاح امر حاج و حجاج ایرانی چه نتیجهای گرفتهاند ولی بیشتر تعریف اتاق و خانه و کیفیت پذیرایی بود! یکی از ملاقاتکنندگان میگفت: «جات خالی بود فلانی، هوای اتاق ولیعهد مثل دربند خنک بود!».
ظهر شد و بانگ نماز از دل مسجدالحرام برخواست. از آیتالله درخواست نمودم که بلافاصله برای نماز برخیزد و ایشان برخاستند. عدهای از حجاج ایرانی هم با ما به راه افتادند. وارد مسجد شدیم. عدهای از حجاج مصری و غیرمصری ایستاده تماشا میکردند. ما مشغول نماز شدیم. حجاج آیتالله را به یکدیگر نشان میدادند؛ از این توجه و احترام و نام و آوازه برای نزدیکی مسلمانان و از میان رفتن سوء تفاهمات استفادههای خوبی ممکن بود برده شود، ولی ایشان دچار نقاهت و فشارهای فکری بودند، اطرافیان عاقل و صالح ایشان هم در اقلیت بودند!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#سفرنامه #حج #طالقانی
🌺🌺🌺🌺🌺
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش هجدهم: قربانی
ما هم سنگریزهای خود را به هدف زدیم و در میان آفتاب سوزان با رنج خود را به منزل رساندیم. ناله و فغان هزارها گوسفند و شتر که برای قربانی آماده شده، کوه و دشت را پر کرده است. پس از چند ساعت لشهای قربانی، راه عبور را بسته ما هم چند گوسفند با شرایط مخصوصی خریدیم و قربانی کردیم.
آنچه چاق بود برای مصرف برده شد، بیشترش دفن گردید و مقدار زیادی در وسط راهها و میان بیابان متلاشی شده است. اگر شدت تابش آفتاب نباشد، بوی عفونت قابل تحمل نیست.
در دستور است که قدری را صاحب قربانی بخورد و قدری را به فقرای باایمان و مستحق صدقه دهند و قدری هدیه نمایند. اما در آن هوای گرم، نه جرئت خوردن است نه برای این همه قربانی مورد انفاق پیدا میشود. عصر روز عید، بالای تختهسنگها پر است از گوشتهای تفتیده مقابل آفتاب. این سه روز را به همین مناسبت «ایام تشریق» میگویند [تشریق به معنای خشک کردن گوشت در آفتاب است و چون در این روزها گوشت قربانی را برای نگهداری طولانیمدت خشک میکردند چنین نامی به آن دادهاند].
در این روز شاید با کفارات تقصیرها سیصد هزار گوسفند و شتر ذبح میشود که جز اندکی از آن به مصرف خوردن نمیرسد. آیا باید تعبداً متحمل اینگونه خسارتها و اتلاف مال شد؟ جواب این سؤال که مورد توجه بسیاری از متدینان و حجاج است بسته به آن است که فقها چه استنباط میکنند: آیا قربانی و مصرف واجب است یا واجب فقط قربانی و ریختن خون است؟ ... ظاهر آیات و روایات این است که مصرف مورد نظر است. امید است فقهای شیعه که در اجتهادِ زنده و استدلالهای عمیق ممتازند، مانند منزوحات بئر، درباره این مسئلۀ مشکل نظری فرمایند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#سفرنامه #حج #طالقانی
🌺🌺🌺🌺🌺
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش نوزدهم: اتمام اعمال حج
روز دوازدهم اعمال حج تمام شده، منتظر وسیلۀ حرکتایم. با عدۀ زیادی از حجاج ایرانی در کامیون سوار شده رو به مکه راه افتادیم. در کامیون هر یک از حجاج از پیشامدها و گرفتاریها و مشاهدات خود سخن میگفت. حاجی قمی که با خانمش آمده بود دو مرتبه مورد دستبرد واقع شده و متأثر بود. در عرفات چمدان لباس و طلا آلات را از زیر سر خانمش بردهاند. هنگام رمی جمرات جیب خودش را زدهاند؛ گویا در حدود پنجاه هزار تومان میشد! وقتی شرح دستبردهای دیده و شنیده را نقل میکردند، رئیس گمرک فرودگاه جده به یادم آمد که با شدت عصبانیت گفت: اینجا حرامزاده نیست!
با وجود همۀ اینها امنیت حجاز را با مردم مختلفی که به آنجا میآیند در هیچ یک از نقاط دنیا نمیتوان سراغ گرفت. این همه ماشینها که مانند سیل به طرف عرفات و منا حرکت میکنند، هیچ تصادف ماشینیای شنیده نشده!
تراکم حجاج و رفتوآمد این چند روز، علاوه بر گرما، فضا را آلوده نموده و از کوچههای مکه بوی زنندهای به مشام میرسد. پیشتر از حجاجی که از مکه برمیگشتند، تعریف بارانهای روزهای آخر حج را شنیده بودم. میگفتند: اواخر ایام حج معمولاً بارانی میآید! اگر بارانی بیاید بسیار بجاست. قطعات ابری در اطراف نمایان شد. کمکم این قطعات کوچک به هم پیوستند. طولی نکشید بالای کوههای مکه و اطراف از ابر پوشیده شد. ناگهان رعد و برقی زد و باران مانند سیل جاری شد. عدهای از حجاج در میان باران بدنهای خود را شستوشو دادند. باز فردا در همین ساعت نظر لطف حق باران رحمت را فرستاد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#سفرنامه #حج #طالقانی
🌸🌸🌸🌸🌸
🛑 #زیارت حقّ #واجبِ حضرت امام حسین علیه السلام
📎 #ویژه_اربعین
✅قَالَ آيَةَ اَللهِ اَلْعُظْمَى اَلْإِمَامُ اَلصَّادِقُ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : لو أن أحدكم حج دهره ثم لم يزر الحسين بن علي عليهما السلام لكان تاركا حقا من حقوق رسول الله صلى الله عليه وآله، لان حق الحسين فريضة من الله تعالى واجبة على كل مسلم.
🔰حضرت آیت الله العظمی امام صادق صلوات الله علیه می فرمایند :
اگر یکی از شما تمام عمر #حج به جا آورد ولی امام حسین صلوات اللَّه علیه را #زیارت نکند، حقی از حقوق رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله را ترک نموده است، زیرا حق امام حسین سلام الله علیه از جانب اللَّهِ تعالی بر هر مسلمانی #فریضه و #واجب است
📚وسائلالشيعة،جلد۱۰،صفحه۳۳
#واحسیناه... 😭🥺🌹🌹🌹
#حدیث_زندگی ۳۶۰