eitaa logo
مصباح‌الهدی۲🚩🏴
204 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
7.5هزار ویدیو
66 فایل
لینک کانال @MesbaholHuda2 ارتباط با ادمین @yabnazahra313
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5816635670231253319.mp3
7.96M
ای دوستان شادی کنید که نیمه شعبان رسید 🍃❤🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌟خدایا 🌛آرامشی راستین، 🌟خیالی آسـوده 🌛و خوابی آرام نصیب همـه بگردان🙏 شبتـون بخیـر 🌙 🌟نگاه خدا پناه لحظه هاتون
🔴ببینید کی نگران مسمومیت دختران مدارس شده (در پاسخ به وزیر خارجه آلمان) 🛑اصلی ترین تامین کننده بمب های شیمیاییِ صدام، از مسمومیت دانش اموزانمان اظهار نگرانی می‌کند. تصاویر جنایات آلمانی ها را به ذهن کوتاه مدتشان یادآور میکنم تا دیگه نگران جایی و کسی نشوند 🌹
🔴مشروعیت بخشی به ربا، توسط لیبرال‌ها به میزانی بالا رفته که وقیحانه خواستار افزایش نرخ ربا در جامعه شدن. 🔹 آیت الله جوادی آملی و برخی مراجع دیگه مدام از افزایش درصد ربا در ساختار اقتصادی کشور گفتن، اما گوش هیچکس بدهکار نیست، حالا آقایون وقیحانه میگن بیاید ربا بدیم کسی هم به چشم تابو بهش نگاه نکنه! ننگ بر آموزهای ربوی شما
683.8K
🔴 هدف اصلی از خرابکاری های سریالی مدارس چیست؟ هدف دشمن ازبین بردن تحصیل و آموزش حضوری و موفق فرزندان، آینده ی روشن کشور، اجتماعات موثر، شعبانیه ی موثر، کسب و کارها و .... است والدین عزیز ، معلمان فرهیخته ، فرزندان خود را آگاه کنید ، در زمین دشمن بازی نکنید، آرامش خود و جامعه را حفظ کنید و هوشیار باشید دشمن خار و زبون ما در حال نابودی است و این دست و پا زدنهای آخرش است، ان شاالله بزودی این توطئه را هم با بصیرت و هوشیاری مردم بصیر پشت سر خواهیم گذاشت 🇮🇷🇮🇷 بشنوید و نشر حداکثری دهید، خصوصا برای والدین، معلمان،مدیران مدارس و دانش آموزان ارسال نمایید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ 🍃🌸بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ 🌸🍃   🌸به نامت و باتوڪّل بہ اسم اعظمت💕 می‌گشایم دفترامروزم را باشد کہ پایان روز مُهر تایید بندگی زینت 🌸 دفترم باشد🌸 سلام✋ روزتون پراز نگاهِ مهربونِ خدا 💖 سهمِ دلتون آرامش و شادے
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحدمی که برکنم،               دیده به روشناییت بر در آسمان زنم،               حلقهٔ آشناییت گوشهٔ چشم مرحمت               بر صف عاشقان فکن تا شب رهروان شود،                روز به روشناییت سعدی سلام صبح تون بخیرونیکی🤚🌹🌹
هرزمان (عج) رازمزمه‌کند همزمان‌ (عج)‌ دست‌های‌‌مبارکشان‌‌رابه سوی‌آسمان‌بلندمیکنندو‌برای‌آن‌جوان‌ میفرمایند؛ چه‌خوش‌سعادت کسانی‌که‌حداقل‌روزی یک‌بار را زمزمه می‌کنند؛)♥️🌱! "بخونیم‌‌باهم "
گناهان ما ارواحنافداه را می رنجاند. 👌کوشش کنید که از بیدار شوید و جزء آنهایی نباشید که امام زمان علیه السلام را می رنجانند. شخصی می گفت در عالم رویا حضرت بقیة الله علیه السلام را دیدم که گریه می کردند و از دست دوستان بی تقوایشان  اشک می ریختند و می فرمودند: که اینها همه به من اظهارمحبت می کنند ولی غیبت می کنند، تهمت می زنند. اظهار دوستی به من می کنند اما دیگران را به بدی امر می کنند، اظهار دوستی با من می کنند ولی با خدا مخالفت می کنند و حضرت فرمودند: به خدا قسم اینها را مواخذه می کنم. چون بدی از هر کسی بد است، اما ازتو که خودت را دوست امام زمان علیه السلام معرفی می کنی بدتر است. ✅کلام بزرگان
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا ابا صالح المهدی ادرکنی 🌕💔🌕یا 🌕💔🌕رب 🌕💔🌕الحسین 🌕💔🌕بحق 🌕💔🌕الحسینِ 🌕💔🌕اشف 🌕💔🌕الصدر 🌕💔🌕الحسین 🌕💔🌕بظهور 🌕💔🌕الحجه 🌕💔🌕اللهم 🌕💔🌕عجل 🌕💔🌕لولیک 🌕💔🌕الفرج پیشاپیش نیمه شعبان مبارک . ما را هم دعا کنید. 🙏🙏🙏🌹🌹🌺🌺💞 ____🍃🌸🍃____
مریم رجوی سرکرده منافقین: اگر لازم باشد مسمومیت مدارس را به سراسر کشور ادامه میدهیم مریم رجوی تهدید کرده مدارس دخترانه به هرقیمتی باید تعطیل شود تا جمهوری اسلامی را تحت فشار بین المللی قرار دهیم مرگ بر منافقین خائن😡😡
صوت «زیارت آل یاسین».mp3
19.79M
امام زمان فرمودند این طور به من سلام بدهید✨ 🔷زیارت آل یاسین💗 اللهم عجل لولیک الفرج🌸 اسعد الله ایامکم یا بقیه الله🦋 🌸💎🌸
*به وقت رمان✋🏻🌹🌹* *رمان آنلاین* *زن زندگی آزادی* *قسمت یازدهم:11* ناگهان گوشی سحر زنگ خورد و سحر با شک و تردید دست داخل جیب مانتویش کرد و گوشی را بیرون آورد، چشمش به شماره روی گوشی خیره مانده بود که مأمور روبرویش، گوشی را از دست سحر گرفت و گفت: مگر جلو در گوشی هاتون را ندادین؟ سحر شانه ای بالا انداخت و با من و من گفت: از من نگرفتن... مامور پلیس اول نگاهی سرسری به گوشی انداخت و ناگهان نگاهی عجیب به سحر انداخت و گفت: از خارج کشور هست... در همین حین ماموری دیگه به آنها نزدیک شد و بدون آنکه بداند چه بحثی بین آنها است نگاه تندی به سحر انداخت و گفت: عه موش معرکه گیر هم که به دام افتاد، با اون میدان داری که میکردی فکر کردم زرنگ تر از این حرفایی و رو به مامور پشت میز گفت: اینو یک راست ببرین بازداشتگاه، خودم شاهد هنرمایی هاش بودم... سحر که به شانس بدش لعنت می گفت با لکنت گفت: ا... ا... اشتباه میکنید، منو چند تا اراذل دزدیدن چرا باور نمی کنید؟! در همین حین مامور پشت میز بلند شد و گفت: ببینم همین اراذل نیستن که الان از خارج کشور باهات تماس گرفتن؟! و سحر دوباره به بخت بدش لعنت گفت، آخه بعد از اینهمه انتظار، درست همین موقعی که گیر پلیس افتاده بود، جولیا هم میباست به او زنگ بزنه؟! سحر خوب می دانست الان به هر کسی هم قسم بخورد، محال است که پلیس باور کند این زنگ خارج کشور هیچ ربطی به اغتشاش نداره... سحر با خود فکر می کرد الان اینا فکر میکنن که سحر لیدر اغتشاشات هست که از خارج کشور دستور میگیره اما نمی دانستند... سحر غرق در افکارش بود که دو تا مامور زن پلیس، انگار یک فرد جانی را گرفته باشند، دو طرف او را گرفتند و به سمت دیگری از کلانتری راهنمایی کردند. ادامه دارد.. 📝به قلم: ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
رمان انلاین زن زندگی آزادی قسمت دوازدهم: سحر با ترس و بهت اطراف را نگاه می کرد، او را وارد اتاقی کردند که هیچ کس نبود، داخل اتاق شد و قبل از اینکه در را ببندند، با پایش مانع بسته شدن در شد و گفت: میشه بگین منو چرا اینجا آوردین؟ چرا مثل بقیه بازجویی نکردین؟ لااقل به خانواده ام خبر بدین... یکی از مامورین پاکتی را به طرف سحر داد و گفت: این روسری را بپوش لااقل مامورین مرد که برا بازجویی میان، حرمت نگه دارین و مامور دیگر بی انکه جوابی به سوالات سحر بدهد در را بست و قبل از اینکه درب کامل بسته شود گفت: فعلا حرف نزن، برو یه گوشه بشین، عجب اعتماد به نفسی داری تو.. در اتاق بسته شد و صدای چرخش کلید نشان از زندانی شدن سحر میداد. دخترک نگاهی به اتاق کرد، اتاقی که تقریبا شش متری بود و کف آن با موکت کرم رنگی که جای جایش لکه های سیاه رنگ به چشم می خورد، پوشیده شده بود و پنجره ای بسیار کوچک نزدیک سقف تعبیه شده بود که از آن نور کم جانی وارد اتاق میشد. کمی جلو رفت و کلید برق را زد و لامپ صد وسط اتاق روشن شد.. سحر گوشه دیوار نشست و همانطور که آه کوتاهی می کشید به سقف خیره شد... یعنی قرار بود چه بلایی سرش بیاد؟ با خودش می گفت کاش امروز قلم پام میشکست و نمی آمدم راهپیمایی.... کاش لااقل مثل بچه آدم فقط ناظر بودم و جو گیر نمیشدم و میدان داری نمی کردم... و کاش که جولیا همین امروز زنگ نمیزد... و با یاد آوری اون تماس، پشتش شروع به لرزیدن کرد... یعنی واقعا چه چیزی انتظارش را می کشید؟! وااای اگر بابا بفهمه درجا سکته میکنه.... اگر بیاد و منو آزاد کنه، حتما یه زهر چشم درست حسابی ازم میگیره و شاید از همه چیز محروم بشم و مجبورم کنه با اولین خواستگار سر سفره عقد بنشینم، اونم تازه اگر خواستگاری وجود داشته باشه... هزاران فکر به مغز سحر خطور کرده بود و دقایق به کندی می گذشت... بعد از گذشت ساعتی، صدای چرخش کلید بلند شد، سحر که انگار در عالمی دیگر بود، مانند فنر از جاپرید و قبل از باز شدن درب، صاف سرجایش ایستاد. در اتاق باز شد، مامور پلیس که خانم و ناآشنا بود، سرش را داخل اتاق کرد و گفت: دنبال من بیا... سحر آب دهانش را به سختی قورت داد و سرش را به نشانه بله تکان داد و بی صدا به دنبال او راه افتاد.. 📝به قلم: ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
سلام و درود خداوند بر شما، صبح پانزدهمین روز اسفند ماه سال ۱۴۰۱ شما بخیر رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَاغْفِرْ لَنَا رَبَّنَا ۖ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ. سوره ممتحنه/ آیه ۵ پروردگارا! ما را مایه گمراهی کافران قرار مده، و ما را ببخش، ای پروردگار ما که تو عزیز و حکیمی!» آمین یا رب العالمین
6مناجات‌الشاکرین۩الفتلاوی.mp3
2.8M
👌 فوق زیبا بسیار دلنشین 💖 🤲 مناجات الشاکرین ( سپاسگزاران ) 6️⃣ ششمین مناجات خمس عشر 💠 امام زین العابدین حضرت سجاد (عليه‌السلام) 🎙 با نوای احمد الفتلاوی 64BitR📀2MB⏰Time=4:41 ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄ 🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ