eitaa logo
نفهمی های فهمیده
63 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
خداوند نام همه ما را آدم گذاشت و ما را مامور تعریف آن کرد
مشاهده در ایتا
دانلود
رابطه... همه ما زاده یک رابطه ایم. اگر آن رابطه نبود ما هم نبودیم. ما در آغوش یک رابطه چشم باز کردیم و رشد کردیم و بزرگ شدیم. ما حتا قبل از اینکه چشم باز کنیم در یک رابطه جان گرفتیم. و آن رابطه کدام بود و برای رسیدن به چه بود؟ و همه ما گرفتار و اسیر رابطه ها شدیم. همه ما عاشق رابطه ایم. همه ما زجر کشیده و غمزده رابطه ایم. همه ما خوب می دانیم که زندگی مان بدون رابطه بی معنا و بی ارزش است. ما همه عمرمان را فدای رابطه می کنیم و عاقبت آخرین اشک حسرت را بر ناکامی از رابطه می ریزیم. واقعا چرا ما گرفتار رابطه ایم؟ رابطه برای چه؟ با چه کسی و چگونه؟ رابطه با خودم، با تو یا با او ... و عاقبت چرا افسوس و پشیمانی؟ رابطه برای فرار از تنهایی رابطه برای سیراب شدن از احساسی بنام محبت. رابطه برای فرار از تنهایی برای فرار از ترس تنهایی برای رسیدن به یک کمبود.... در طول زندگی دنبال کدام رابطه ایم؟ و اما جواب......!!!!!!!! @Mfahmide313
تنهایی در رابطه هایمان.... بیشتر ما آدمها احساس می کنیم تنها هستیم. از تنهایی می ترسیم. و برای اینکه تنها نباشیم به هر کاری دست می زنیم. به طرف هرکسی که فکر می کنیم می‌تونه مارا از تنهایی نجات بده دست دراز می کنیم. رفیق و دوست می شویم. ازدواج می کنیم. دنبال شغل های همه کس پسند می رویم. دائم جلوی آینه خودمان را آرایش می کنیم. لباس های رنگارنگ می پوشیم. سعی می کنیم قشنگ حرف بزنیم. برای چی؟ برای اینکه کسی خوشش بیاد و با ما همراه بشه و ما را از تنهایی نجات بده. چرا؟ برای اینکه از تنهایی می ترسیم. چرا می ترسیم؟ مگر در تنهایی چیه که از آن می ترسیم و تمام عمر از آن ها فرار می کنیم؟ از چی فرار می کنیم؟ فرار از چی؟ به چی برسیم ؟ که نمی رسیم. پس چرا با هر کسی که هستیم باز هم احساس می کنیم تنهایی هستیم؟ همراه خوبم همراهم باش.. تا رسیدن به ماهیت تنهایی.... که اگر می شناختیم دیگر به هر قیمتی از آن فرار نمی کردیم. دیگر ترسی وجود نداشت. دیگر اینقدر با اینکه کنار همیم باز تنهاییم؟ @MFahmide313
زندگی خود را خود بیافرینیم... اگر کمی دقت کنیم بیشتر ما نسبت به زندگی که داریم احساس رضایت نداریم و حس خوشایندی نداریم و هیچوقت به علت این  نارضایتی فکر نمی‌ کنیم. این موضوع زمانی پیچیده‌تر می‌شود که حتا آدمهای موفق و ثروتمند نیز از زندگی خود ناراضی هستند و با مشکلات بسیار زیادی دست و پنجه نرم می‌کنند. خیلی از کتابهای روانشناسی ریشه این مشکلات را دوران کودکی میدانند. من منکر تاثیر گذاشتن خاطرات آن دوران نیستم ولی مشکل اصلی فکر نکردن به قدرت خلاقیت روح هر آدم می دانم. ما بیشتر از اینکه بدنبال شناخت خود باشیم دنبال شبیه بودن به دیگری هستیم. هر یک از ما یگانه خالق منحصربفرد زندگی خود هستیم. ما بیشتر از رسیدن به معنا و دلیل نارضایتی، دنیا، زندگی و ادمها را مقصر می دانیم که چرا اینچنین و آنچنان نیستیم. ما بجای دنبال علایق خود رفتن دنبال نقش بازی کردنیم. دنبال پیدا کردن راه رسیدن به رضایت از زندگی هستیم. تا زمانیکه دنبال یافتن راه باشیم همه راه ها نامش نارضایتی است. چرا که باور نداریم هر یک از ما خود بزرگترین خالق رضایت هستیم فقط باید نگاهمان را خدایی کنیم    @MFahmide313
اگر می‌خواهی شخصیت واقعیت یک انسان را بشناسی به حرف‌هایی که دیگران درباره او می‌زنند توجه نکن؛ بلکه ببین او درباره دیگران چطور صحبت می‌کنند.
خودت باش(۲) تا حالا فکر کردی چطوری میشه خودت باشی؟ اگر تا حالا شکل خودت نبودی پس شکل کی یا چی بودی؟ هیچکس هیچوقت از خودش این سوال ها رو نمی پرسه. راستش را بخواهی شاید من هم از خودم این سوال را نپرسیده باشم. از تو خبری ندارم ولی با هرکسی که رابطه داشتم او هم متاسفانه همینطور بوده. ولی من از خودم و تو هم از خودت بپرس: من کی هستم؟ یا من شکل کی هستم؟ اگر کمی دقت کنیم همه ما شکل همیم بجز شکل خودمان. آخر این شکل ما را خودمان نساختیم همین دیگران ساختند. حال اینکه چگونه ساختند بماند برای بعد. ولی چون همه ما، همه را می بینیم بجز این خود، خودمان را، گرفتار این همه جنگ و دعوا و اختلاف با هم به هر بهانه ای که هست، هستیم. چرا؟ چون همه ما به شکلی از این خودی که نمی دانیم کی هست؟ و از این زندگی که بیخیال خودمان داریم ناراضی هستیم. پس همدیگر را مقصر و متهم می دانیم. و یک عمر دربدر دنبال آن زندگی هستیم که احساس خوشبختی کنیم شاید آن روز از خودمان یا بهتر بگویم از هم دیگر راضی باشیم. پس تا زمانیکه آن خودٍ، خودم را یا این منی که که این همه ادعای من،من بودن را دارد را نشناسم و نمی بینمش، نمی توانم از این زندگی که دارم راضی باشم. هرچند که شاید راهی به ظاهر بی نهایت را داشته باشیم ولی به قول آن شعر معروف که میگه: آب دریا اگر نتوان کشید هم بقدر تشنگی باید چشید. همراه خوبم همراهم باش تا با یاری هم هر چند کوچک بتوانیم قدمی برداریم بسوی آن مقصدی که آرزوی همه ماست..... @MFamide313
عزیز من یکی از مهمترین اصول رابطه درست داشتن حالا با هر کس که می خواد باشه، با پدر و مادر، با دوست، با همسر، با فرزند، فرقی نمی کنه. این باور که همه ما همه چیز را نمی دانیم. از فکر و احساسات یکدیگر بی خبریم. پس نسبت به هم قضاوت نکنیم. همه قضاوت های ما نسبت به هم با فکر و احساس خودمونه. پس همه ما نسبت به هم اشتباه فکر می کنیم. بیاییم در رابطه ای که با هم داریم معذرت خواهی را یاد بگیرید عزیزانم، ابراز تأسف و پشیمانی از ندانستن را یاد بگیرید، وقتی اشتباهی میکنید وظیفه دارید واضح و صریح بگید منو ببخش، منظور تو را نفهمیدم، نه اینکه بگید من منظوری نداشتم تو بد برداشت کردی. می دانی با گفتن این حرف به او داری چی میگی؟ داری با زبان بی زبانی میگی تو نمی فهمی. باور کن معذرت خواهی کردن کوچک کردن خودت نیست آبیاری شکفتن غنچه محبت در رابطه اس @MFamide313
قصه دل‌مشغولی تا حالا حتما شنیدی میگن دل هرکسی مشغول کاریه. می‌دونی کار دل چیه؟ یک دل غمگین، یکی غصه دار، یکی خوشحال، خلاصه اینکه هر دلی مشغول کاریه.... یک عمر به درازای چندین و چند سال به خیال خودم زندگی کردم و دائم خدا هر لحظه مشغول کاری بودم و این دل هم مشغول کار خودش بود. من جز گوش دادن به آه و ناله هایی که از سر افسوس خوردن هاش سر می داد کاری از دستم بر نمی آمد. هیچ راه فراری هم نداشتم آخر او بجز من کسی را نداشت و هر بلایی هم سرش آمده بود را من آورده بودم. تنها کاری که بعضی وقتها برای آروم کردنش می کردم کنجی خلوت پیدا می کردم پا به پای آه و ناله هاش چند قطره اشکی می ریختم تا شاید آروم بشه و دست از سرم برداره. راستش را بگم بعضی وقتها واقعا به حال دلم افسوس می خورم. آخر هیچ هم زبون و همراهی نداشت. به خیال خودش هر وقت به دل کسی نزدیک می شد که همدمی پیدا کنه نمی شدکه نمی شد. آخه این من بودم که یادش نداده بودم که چطوری با دل یکی دیگه همنوا بشه تا همدمی پیدا کنه. آخه این بیچاره قبل از اینکه دل من بشه ومن صاحبش بشم با همه دلها یکی بود. همه سر یک سفره نشسته بودند و نفس شأن یکی بود. ولی از موقعی که دل من شد می دونی چی شد؟ انگاری غم دو دنیا همه وجودش را گرفت. به طرف هر دلی که رفت و نگاه کرد همزبونی پیدا نکرد. دل من و تو مثل همه دلهای دیگه فقط و فقط یک چیز از هم میخواستن، می دونم تو هم مثل من خوب می دونی دلهامون از هم چی خوان؟ ولی چرا هیچوقت به هم نمیدن؟ ببینم اگر به جواب رسیدی کمی فکر کن ببین چرا؟ @MFamide313
هر توانستن و نتوانستن ارزش و قیمتی دارد. علت شکست و ناامیدی ما در زندگی این است که ما برای خیلی از خواستن ها یمان حاضر نیستیم بهای آنرا بپردازیم و بهترین راه پناه بردن (نتوانستن) به اینکه نمی توانم و برای فرار از ضعف خود، دیگران را مقصر دانستن بهترین راه است.
قضاوت کار قاضی است و قاضی کسی است که قانون روابط اجتماعی را می داند و آن قانونی از پیش نوشته شده را. وقتی که کسی را قضاوت می کنی که این کار را درست و یا ان کارش غلط بود. یعنی آنکس را می شناسی. آیا تا کنون از خودت سوال کردی چه چیز آن کس را می شناسی؟ تو از گذشته او، احساس و باورهای او چه می دانی؟ ما آدمها از نظر ظاهر شبیه هم هستیم. هیچ یک از ما از نظر باطن و دنیای درون مان شبیه هم نیستیم. تو او را برابر با احساسات و باورهای خودت قضاوت می کنی اگر کمی عادلانه فکر کنی خواهی دید که اگر علامه دهر باشی نمی توانی احساس و باور او را بدانی و بفهمی پس راحت همدیگر را قضاوت نکنیم که خداوند همه ما را متفاوت و جدا از هم آفرید تا در کنار هم به تکامل برسیم.
عزیز من وقتی ما معنای اداره کردن و قدرت مدیریت احساسات خودمان را فهمیدیم و توانستیم علت عصبانیت و خشم خودمان را بفهمیم و آنرا کنترل کنیم می توانیم از بروز خیلی از مشکلات در روابط میان مان در زندگی جلوگیری کنیم.
مهم چیه؟ می دونستی سن آدم هرچند که باشه فقط و فقط یک عدد بیشتر نیست. بیشتر شدن و کم بودن تعدادش مهم نیست. مهم اینه که در طول این مدت چه کار کردی که مفید بوده و نامت به یادگار در ادامه زندگی در فکر دیگران زنده بماند. همه ما سعی می کنیم بیشتر زنده باشیم و نام این روز و شب گذروندن، این کم و زیاد داشتن را گذاشتیم زندگی کردن. همیشه بیاد داشته باش آدمی که فقط مصرف کننده بوده اصلا به دنیا نیامده که وقتی میمیرد بخاطر نبودنش دیگران افسوس بخورند و یادش را زنده نگه دارند. اشک حسرت ریختن برای از دست دادن چیزی یا کسی است که ارزش داشته باشه. تو خودت با فکر و کاری که می کنی ارزش خودت را تعیین می کنی. مهم نیست روی سنگ قبرت چی می نویسند؟ از هزاران، هزار سنگ قبر امروز هیچ اثری باقی نیست. مهم اینه که امروز خودت نام و یادت را چگونه بر دل و قلب آیندگان می نویسی که کی بودی و چکار کردی؟
مراقب باشیم خیلی وقتها ما فقط کنار هم هستیم نه با هم. همه ما نیاز داریم با هم باشیم نه کنار هم. هیچ دلی در کنار هم با هم نیستند. این یعنی رسیدن به احساس تنهایی