🌷آيه اتّباع🌷
آيه 108 يوسف [12] را آيه «اتّباع» (پيروى) نام نهادهاند. بر اساس اين آيه، پيامبر صلى الله عليه و آله و هر كه از او پيروى كند، با بصيرت به اسلام و به سوى خدا دعوت مىكنند: «قُلْ هذِهِ سَبِيلِى أَدْعُوا إِلَى اللّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنا وَ مَنِ اتَّبَعَنِى وَ سُبْحانَ اللّهِ وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ»؛ بگو: اين است راه من، كه من و هر كس پيروىام كرد، با بينايى به سوى خدا دعوت مىكنيم، و خدا منزه است، و من از مشركان نيستم.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
جمله «وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ» تأكيد بر اين است كه دعوت به سوى خدا، دعوتى نيست كه به هر شكلى صورت گيرد، بلكه بر اساس توحيد خالص انجام مىشود و به هيچ وجه از توحيد به سوى شرك گرايش نمىيابد.
از تعبير «أَنَا و مَنِ اتَّبَعَنى» استفاده مىشود كه بارِ اين دعوت فقط بر دوش پيامبر نيست، بلكه بر دوش كسانى كه از دين پيروى مىكنند نيز قرار دارد؛ البتّه از سياق آيه برمىآيد كه پيروان خاصّى در اين دعوت مىتوانند با پيامبر مشاركت كنند، زيرا راه و روش پيامبر: «سبيلى»، همان دعوت با بصيرت و يقين به سوى ايمان محض و توحيد خالص است و روشن است كه در چنين سبيلى تنها كسانى شركت دارند كه در دين، براى خدا مخلص، و به مقام پروردگارشان عالم بوده و با بصيرت و يقين باشند، پس هركس تنها عنوان تابع رسولخدا صلى الله عليه و آله بر او صدق كند، در اين دعوت شريك نخواهد بود. مؤيّد اين تخصيص، برخى روايات است كه مقصود از تابعان پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله را امير مؤمنان و اوصياى بعد از آن حضرت دانستهاند ، هرچند بعيد نيست كه اين بيان از باب تطبيق [بر مصداق اتمّ و كاملتر] باشد.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
https://eitaa.com/MirzayQomi
🌸پیامبر 🌸خدا صلى الله علیه و آله و سلّم :
🌷لا یَقْدِرُ رَجُلٌ على حَرامٍ ثُمَّ یَدَعُهُ ، لَیس بهِ إلاّ مَخافَةُ اللّه ، إلاّ أبْدَلَهُ اللّهُ فی عاجِلِ الدُّنیا قَبْلَ الآخِرَةِ ما هُو خَیرٌ لَهُ مِن ذلکَ .
👈هر مردى بتواند کار حرامى انجام دهد و آن را فقط به خاطر ترس از خدا فرو گذارد خداوند ، پیش از آخرت ، در همین دنیا بهتر از آن را به وى عوض دهد .
📚(کنز العمّال : 43113 منتخب میزان الحکمة : 144)
🌸به عنوان مثال پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم درباره نگاه حرام فرمودند:
🌷اَلنَّظَرُ سَهْمٌ مَسموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبْلیسَ فَمَنْ تَرَکَها خَوْفاً مِنَ اللهِ اَعطاهُ اللهُ ایماناً یَجِد حَلاوَتَهُ فی قَلْبِهِِ
👈نگاه (به نامحرم) تیر زهرآلودی از تیرهای شیطان است و هر کس آن را از ترس خدا ترک کند، خداوند چنان ایمانی به او عطا کند که شیرینی اش را در دل خویش احساس کند.
📚( بحارالانوار، ج 101، ص 38.)
https://eitaa.com/MirzayQomi
🌷لقمه حلال و اثر آن در زندگی.. 👇👆
🌸در قرآن کریم می فرماید ..
🎋کلوا من الطیبات و اعملوا صالحا.. 🎋
☘️
یعنی مقدمه عمل صالح انجام دادن خوردن لقمه حلال است، اگر لقمه حلال نباشد انسان هر چه قدر هم اهل عمل باشد، عملش صالح نمیشود...
آیه 51 سوره مومنون..
https://eitaa.com/MirzayQomi
🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒
🌷شیخ جنید بغداد به عزم سیر از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او، شیخ احوال بهلول را پرسید. گفتند او مردی دیوانه است. گفت او را طلب کنید که مرا با او کار است. پس تفحص کردند و او را در صحرایی یافتند.
🌺🌺
شیخ پیش او رفت و در مقام حیرت مانده سلام کرد. بهلول جواب سلام او را داده پرسید چه کسی هستی؟ عرض کرد منم شیخ جنید بغدادی.
🌸فرمود تویی شیخ بغداد که مردم را ارشاد میکنی؟ عرض کرد آری.. بهلول فرمود طعام چگونه می خوری؟ عرض کرد اول بسمالله میگویم و از پیش خود میخورم و لقمه کوچک برمیدارم، به طرف راست دهان میگذارم و آهسته میجوم و به دیگران نظر نمیکنم و در موقع خوردن از یاد حق غافل نمیشوم و هر لقمه که میخورم بسمالله میگویم و در اول و آخر دست میشویم... بهلول برخاست و دامن بر شیخ فشاند و فرمود تو میخواهی که مرشد خلق باشی در صورتی که هنوز طعام خوردن خود را نمیدانی و به راه خود رفت.
🍎
👳♂️مریدان شیخ را گفتند: یا شیخ این مرد دیوانه است. خندید و گفت سخن راست از دیوانه باید شنید و از عقب او روانه شد تا به او رسید.
جنید دامنش را بگرفت و گفت ای بهلول من هیچ نمیدانم، تو قربهالیالله مرا بیاموز.
☘️🎋
💠بهلول گفت چون به نادانی خود معترف شدی تو را بیاموزم.
بدانکه اینها که تو گفتی همه فرع است و اصل در خوردن طعام آن است که لقمه حلال باید و اگر حرام را صد از این گونه آداب به جا بیاوری فایده ندارد و سبب تاریکی دل شود. جنید گفت جزاک الله خیراً!
👆👆👆👆
https://eitaa.com/MirzayQomi
🌸#عظمت_نهج البلاغه🌸
🌷نهج البلاغه دریایی است به گستردگی تاریخ اسلام و به ژرفای زمان، هر کسی می خواهد امیر بیان امیرالمومنین علی علیه السلام را بشناسد باید به اندیشه علوی انس بگیرد، و از این دریای خروشان جانش را طراوت و طهارت بخشیده، و وجودش را از این کتاب نورانی سیراب کند، زیرا نهج البلاغه همچون قرآن کریم به مبدا الهی وصل است و به راستی می توان سیمای قرآن را در نهج البلاغه مشاهده کرد.
🌸👇نهج البلاغه مکتبی است که
❤️به محمد حنفیه از فنون رزم و پیکار می گوید (خطبه 11)
❤️به مالک اشتر آئین زمامداری می آموزد (نامه 53)
❤️به عثمان بن حنیف شیوه حکومت مردمی یاد می دهد (نامه 45)
❤️به کمیل بن زیاد از مردم شناسی میگوید (حکم 147)
❤️به حارث همدانی درس اخلاق می آموزد (نامه 69)
❤️به ابوذر غفاری استقامت در راه هدف را توصیه می کند(خطبه 130)
💔عقیل را در آستان عدالت، بر سر عقل می آورد (خطبه 224)
💔ابو موسی اشعری را در پیشگاه شعور و وجدان و منطق، به محاکمه می کشاند (نامه 63 و 78)
🖤و بالاخره شیطنت معاویه و ریاست طلبی طلحه و زبیر را بر ملا می کند (نامه 10و 54 و 55)
🎋🎋و خلاصه نهج ابلاغه تا جایی عظمت دارد که برخی آن را اخ القرآن «نظیر، هماهنگ و برادر قرآن» نامیده و در وصف آن گفته اند دون کلام الخالق و فوق کلام المخلوق است.
👈ابن ابی الحدید معتزلی دانشمند بزرگ اهل سنت و شارح نهج البلاغه در ذیل خطبه 221 می نویسد: من سوگند می خورم که این خطبه را از پنجاه سال قبل تا کنون بیش از هزار بار خوانده ام و هر زمان آن را میخواندم بیداری عمیقی تمام وجودم را فرا می گیرد، و بر قلب من اثری شگفت می گذارد، و در اعضای پیکرم لرزشی عجیب می افتد. (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 11 ص 153)
👈جرج جرداق مسیحی می گوید: جاذبه های نهج البلاغه امام علی علیه السلام شوری در من ایجاد کرد که دویست بار نهج البلاغه را مطالعه کرده ام.
💧💧💧💧💧💧💧💧💧
https://eitaa.com/MirzayQomi
🌷﷽🌷
🌺داستانی شنیدنی از طلبه ی فقیری که به لوسترهای امیر المومنین علیه السلام چشم دوخت..💧
💧فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده : یکى از طلبه هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمومنین (علیه السلام)عرضه مى دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟
🌸شب امیرالمومنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فیجیل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو :به آسمان رود و کار آفتاب کند .
👈پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !!بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند .
🍒وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید .مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود .
👈فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پرزینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است .هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید .
😳😊چون صیغه جارى شد طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟
راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمومنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم ; به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمومنین (علیه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم ،
شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم :به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمومنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند :
🌸🌷🌷🌷🌷🌷
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند *** به آسمان رود و کار آفتاب کند
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
وقتى نظر کیمیا اثر حضرت مولا ، فقیر نیازمندى را اینگونه به ثروت و جاه و جلال برساند ، نتیجه نظر حق در حقّ عبد چه خواهد کرد ؟
https://eitaa.com/MirzayQom
🌸مقدمه یکم. 🌸
🌷مباحث نهج البلاغه در سه دسته
🌺مباحث نهج البلاغه از جهت درک، به سه دسته تقسیم می شود.
☘️☘️☘️☘️☘️
1.مباحث عمومی
مباحثی که برای عموم مردم جامعه قابل درک و ارزیابی است، یعنی می توانند با یک ترجمه مناسب و توضیح مختصری از معارف ارزشمند آن بهره مند شده و آن را برای بهتر زیستن به کار گیرند.
☘️☘️☘️☘️☘️
2.مباحث تخصصی (حدود 20 درصد)
مباحثی که برای درک آن نیاز به علوم مختلف و رشته های مختلفی دارد، مانند مباحثی همچون جامعه شناسی، روانشناسی، اقتصادی، و..
☘️☘️☘️☘️☘️☘️
3.مباحث فوق تخصصی (حدود 5 درصد)
مباحثی مانند متشابهات نهج البلاغه، که گاهی به ظاهر با آیات قرآن در تضاد است، که در اینجا نیاز به علوم زمینه ای دارد، تا بتوان آنها را حل و به فهم و درک چنین کلماتی رسید.
🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒
معارف نهج البلاغه به سه بخش تقسیم شده است.
🌷
یک: خطبه ها «سخنرانی های ارزشمند» که 241 خطبه است.
🌷
دو: نامه ها «نامه هایی که به فرماندهان، دوستان یا دشمنان، فرستاده شده است» که 79 نامه است.
🌷
سه: حکمت ها «کلماتی کوتاه و گاهی بلند حکمت آمیز که مضامینی بسیار والا و زیبا دارد» که 480 حکمت است.
🎋💐🎋💐🎋💐🎋💐🎋💐🎋💐
https://eitaa.com/M_Nahj_Sahifeh
🌺یکی از سفارشات امام زمان علیه السلام به مرحوم سید احمد رشتی؛ خواندن زیارت عاشوراست.. 🌸
🌷داستانی از انس با زیارت عاشورا 🌷
🍒مرحوم شهید دستغیب رحمه الله علیه:
✍️یکی از علمای نجف حدود یکصد سال پیش، در خواب حضرت عزراییل را می بیند. پس از سلام می پرسد: از کجا می آیی؟ ملک الموت می فرماید: از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم. شیخ می پرسد: روح او در چه حالی است؟ عرزاییل می فرماید: در بهترین حالات و بهترین باغهای عالم برزخ. خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است.
آن عالم پرسید: آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است؟
💥فرمود: نه! گفتم: آیا برای نماز جماعت و بیان احکام! فرمود: نه! گفتم پس برای چه؟ فرمود: برای خواندن زیارت عاشورا.نقل است که مرحوم میرزا، سی سال آخر عمرش زیارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیماری یا امر دیگری نمی توانست بخواند، نایب می گرفت.
📚 داستان های شگفت، حکایت ۱۱۰
https://eitaa.com/MirzayQom
داستانی در باب اهمیت صحیفه سجادیه نزد امام زمان علیه السلام
از علامه محمد تقی مجلسی رحمه الله
👇👇👇👇👇
🌸داستان علامه مجلسي اول (محمد تقی) در خصوص صحيفه سجاديه🌸
در دوران بلوغم در جستجوي بدست آوردن رضاي حق بودم در اين راه از هيچ تلاشي فروگذار نمي کردم و تنها آرامش من ياد خدا بود شبي ولي عصر را در خواب ديدم که در مسجد قديم اصفهان نزديک دربي که الان محل تدريس من است ايستاده، به حضور مبارکش سلام کرده و رفتم که پاي حضرتش را ببوسم، مانع شد. دستش را بوسيدم و از مسائلي چند که حل آن برايم دشوار شده بود سؤال نمودم. يکي از مسائلي که از حضرت پرسيدم راجع به نمازم بود. چون در نمازهايم مبتلا به وسواسي شده بودم که آيا آنچه انجام مي دهم به وظيفه خود عمل کردم و با توجه به اينکه در نمازهاي واجب خود بر اين باورم که تکليف خود را انجام نداده ام مي توانم نماز شب را که يک تکليف مستحبي است انجام دهم
🌸
قبلا در اين مورد با شيخ بهائي صحبت کرده بودم و شيخ به من گفته بود که نمازهاي ظهر و عصر و مغرب را به قصد قضا بخوانم و سپس نماز شب را به همين ترتيب عمل مي کردم در خواب از حضرت حکم همين مسأله را پرسيدم فرمود: کاري که تاکنون انجام مي دادي رها کن و نماز شب را بخوان. البته مسائل ديگري هم از حضرت سؤال کردم که به خاطرم نيست
🌸
به آقا عرض کردم با توجه به اينکه اين توفيق هميشه در اختيارم نيست که به حضور شما مشرف شوم، تقاضا دارم که کتابي به من لطف کنيد تا نسخه دائمي زندگيم باشد. فرمود: کتابي به مولانا محمد تاج دادم. آن کتاب همان است که مي خواهي، برو و از او بگير و در عالم خواب او را شناختم و براي گرفتن کتاب حرکت کردم و از درب مسجد که مقابل ولي عصر بود خارج شدم و به طرف محله خربزه فروشان که يکي از محلات اصفهان است رفتم. به محض ديدن من محمد تاج گفت ولي عصر تو را فرستاده؟ پاسخ داد: آري. از بغل خود کتابي بيرون آورد تا گشودم فهميدم که اين کتاب از کتب ادعيه است. با گرفتن کتاب آن را بر روي ديدگان قرار داده و به طرف بقية الله الاعظم حرکت کردم که در همين حال از خواب برخواستم و ديدم از کتاب خبري نيست
🌸
تا طلوع صبح به تضرع و گريه پرداختم. پس از نماز صبح و تعقيب به ذهنم رسيد که منظور حضرت از مولانا محمد همان شيخ بهائي است و اينکه حضرت فرموده است مولا محمد تاج به دليل جايگاه شيخ در بين عالمان است. لذا به طرف مدرسه شيخ حرکت کرده و ديدم که شيخ بهائي به مقابله صحيفه سجاديه مشغول است. خوابم را براي او نقل کردم و چنين تأويل نمود: «مژده که خواب حکايت از افاضه علوم الهي و معارف يقيني دارد و با توجه هدفي که داري و در پي آن هستي، خواهي رسيد
🌸
ولکن با اين تعبير دلم آرام نگرفت و به سوي يافتن گمشده خود بودم به ذهنم رسيد که به همان نقطه اي که در خواب ديدم بروم (بازار خربزه فروش ها) بدان سو حرکت کردم و تا رسيدن به آن محل يکي از صالحان و نيکان را که اسمش «حسن» و ملقب به «تاجا» بود ديدم. به جانبش رفتم و بر او سلام کردم. بدون اينکه من سخن بگويم گفت فلاني نزد من کتاب هاي وقفي وجود دارد. طلاب از من مي گيرند ولکن به شرائط وقف عمل نمي کنند. با شناختي که از تو دارم، تو به شرائط وقف توجه داشته و عمل خواهي کرد، با هم برويم کتاب ها را ببين و هرچه نياز داري بردار. با هم به کتابخانه رفتيم. اولين کتابي که به من داد همان کتابي بود که آن را در خواب ديده بودم با ديدن کتاب شروع به گريه و ناله کردم و گفتم همين يک کتاب مرا بس است
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
https://eitaa.com/MirzayQom