💫! و تو چه میدانی چیست کربلا
✨(#هرثمه یکی از یاران پدرم در جنگ #صفین بود که اکنون در سرزمین کربلا برای دیدار من آمده بود.
او خاطرهای از جنگ صفین نقل کرد و گفت: همراه #امیرالمؤمنین بودم که در بازگشت از صفین به سرزمین کربلا رسیدیم و آن حضرت #پیشگویی کرد که فرزندش حسین در این محل به شهادت خواهد رسید.با شنیدن این سخنان از او پرسیدم:)
اکنون تو همدل و همراه مایی یا به جنگ ما آمدهای؟
(پاسخ داد:نه همراه با تو و نه علیه تو. کودکانی در خانه دارم که میترسم عبیداللهبنزیاد به آنها آسیب برساند. به وی توصیه کردم:)
پس به جایی برو که کشته شدن ما را نبینی و حتی صدای ما به گوشتان نرسد. سوگند به او که جان حسین در دست اوست، امروز، هر کس فریاد ما را بشنود و به کمک ما نیاید،خداوند، او را به صورت در دوزخ میاندازد.
📗حسین از زبان حسین،محمد محمدیان
@Misaagh_Amin
🔶️ امشب در بین عراقیها، شب حضرت مسلم است و هشتگ #ضیف_العراق (مهمان عراق) در توییتر عراق ترند شده است.
#داغ_مجازی
@Misaagh_Amin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ای مردم!
کل دین را بپذیریم و جزء جزء نکنیم
فیلم را ببینید عالیه
@Misaagh_Amin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سهتا صد روز به اضافهی شصت و پنج روز
رهبر انقلاب در آخرین هفته دولت، کدام وعده روحانی را به او یادآوری کردند؟
اقای روحانی سه تا از این صد روزهها که قرار بود با یکیش مشکل اقتصاد رو حل کنی وقت داری !این گوی و این هم میدان بسم الله .....
مـیــثــــاق
خون دلی که لعل شد زندگینامه مقام معظم رهبری فصل یازدهم قسمت صد و سی و یک دفاعیه در دادگاه نظامی
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🏴
🥀خون دلی که لعل شد
زندگینامه مقام معظم رهبری
🥀 فصل یازدهم قسمت صد و سی و دو
رفتار عجیب یک دوست نزدیک!!
🥀فراموش نمیکنم که همان شب پس از بازگشت به منزل برای تشرف به زیارت حضرت رضا علیه السلام و نماز در مسجد گوهرشاد به حرم رفتم
🥀 دیر وقت بود و صحنه تقریباً خالی بود اما از دور دو تن از دوستان و هم درسهای خود را دیدم که با یکی از آنها علقه خاصی دارم و قیافه ما نیز آنچنان به هم شبیه است که اگر کسی ما را نشناسد گمان میبرد با هم برادریم!
🥀 از این تصادف بسیار خوشحال شدم زیرا انتظار نداشتم کسی را در آنجا ببینم با شوق دیدار چهره هایی که زندان میان من و آنها فاصله انداخته بود به سوی آن دو رفتم انتظار داشتم آنها هم به محض دیدن من به سویم بیایند و بعد از این مدت جدایی از دیدار من خوشحال شوند
🥀 به طرف آنها رفتم و نزدیکشان رسیدم میخواستم سلام کنم که دیدم از من رو برمیگردانند!! گویی یکی از آن دو به دیگری گفته بود که او اکنون از زندان خارج شده و شاید تحت نظر است پس از او دوری کنیم!!
🥀 این برخورد مرا سخت متاثر کرد یک فرد زندانی مانند من که چند ساعتی است از زندان آزاد شده از دوستان و به ویژه از کسانی که قاعدتاً باید همان دغدغه ها و امیدها و آرمانهای اسلامی او را داشته باشند انتظار چنین برخوردی را ندارد و در حقیقت من اینگونه برخوردها را از برخی روحانیون فراوان دیده ام!!
🥀 در حالی که عکس آن ها جوانان اعم از طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاه در مواقعی که به زندان می افتادم و مورد ستم رژیم قرار میگرفتم بیشتر دور هم را می گرفتند و به من می پیوستند.
🥀ادامه دارد....
@Misaagh_Amin
11.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥احلی من العسل...
🔹ماجرای شهادت حضرت قاسم ابنالحسن به روایت رهبر انقلاب
#محرم
@Misaagh_Amin
مـیــثــــاق
🎇°•○●﷽●○•°🎇 ✨هر روز یک صفحه با کتاب حسین پسر غلامحسین 🌺زندگینامه شهیدی که حاج قاسم وصیت کرد در کن
🎇°•○●﷽●○•°🎇
✨هر روز یک صفحه با کتاب حسین پسر غلامحسین
🌺زندگینامه شهیدی که حاج قاسم وصیت کرد در کنار او دفن شود.
🍃 محمد حسين به روایت مرتضی حاج باقری
💫
گفت: «دیشب توی خواب دیدم که اکبر آمد و گفت: محمدحسین! ناراحت نباشید! ما اسیر نشدیم و برمی گردیم»
گفتم: «اگر اسیر نشدند، پس چه جوری بر می گردند؟» گفت: «احتمالا شهید شده اند و جنازه هایشان را آب می آورد. گفتم: «حالا کی می آیند؟» گفت: «یکی شب دوازدهم می آید و دیگری هم شب سیزدهم.» گفتم: «مطمئنی؟» گفت: «خاطرت جمع باشد.»
شب دوازدهم من مدام به فکر حرف محمدحسین بودم و لحظه شماری می کردم. از سر شب لب آب می رفتم و منطقه را نگاه می کردم. به این امید که خواب محمد حسین تعبیر شود و بچه ها بیایند، اما خبری نبود که نبود. اواخر شب دیگر ناامید و خسته داخل سنگر رفتم و خوابیدم. حوالی ساعت چهار صبح با صدای زنگ تلفن صحرایی از خواب پریدم. گوشی را برداشتم، اکبر بختیاری مسئول خط بود. مضطرب و شتاب زده گفت: «حاج مرتضی زود بیا اینجا! یک چیزی روی آب به این سمت می آید.»
به سرعت از سنگر خارج شدم و خودم را به لب آب رساندم. حاج اکبر، مسئول خط، هم آنجا بود. محمدحسین هم لب ساحل منتظر ایستاده بود. مدتی صبر کردیم تا جسمی که روی آب بود جلو آمد، خودش بود، موسایی! اولین کسی که جلو رفت و به پیکر شهید موسایی دست زد، محمدحسین بود. باورم نمی شد درست شب دوازدهم، همان طور که محمدحسین پیش بینی کرده بود. شب سیزدهم حوالی ساعت دو یا سه بود که صادقی هم آمد. پیکرش را موجهای آب به ساحل آوردند. باور کردنش مشکل بود، اما خواب محمد حسین تعبیر شده بود و بالاخره تكليف لشکر و آن دو نفر مشخص گردید.
عاشقان را بر سر خود حکم نیست/
هر چه فرمان تو باشد آن کنند/ 💫
ادامه دارد 🖋️
@Misaagh_Amin
مداحی آنلاین - یه جورایی شبیه بابات - سید رضا نریمانی.mp3
5.59M
یه جورایی شبیه بابات
غریبی و تنها... قاسـم✨
•|سیـدرضـانریمانی
#محرم
#ما_ملت_امام_حسينيم
🏴🏴
وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ ۖ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ
آیه ۴٨ سوره انعام
و ما پیغمبران را جز برای آنکه مژده دهند و بترسانند نفرستادیم، پس هر کس ایمان آورد و کار شایسته کرد هرگز بر آنان بیمی نیست و ابدا اندوهگین نخواهند بود.
@Misaagh_Amin
مـیــثــــاق
🏴🏴 وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ ۖ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلَا
🏴🏴
پیام ها
1- محدودهى كار انبيا را تنها خدا تعيين مىكند. وَ ما نُرْسِلُ ... إِلَّا مُبَشِّرِينَ ...
2- مسئوليّت انبيا، بشارت و هشدار است، نه اجبار مردم. «إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ»
3- شيوهى كلّى كار انبيا، يكسان بوده است. «مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ»
4- ارشاد و تربيت، بر دو پايهى بيم و اميد و كيفر و پاداش استوار است. «مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ»
5- ايمان و عمل صالح، جداى از هم نيستند و عمل منهاى ايمان كارساز نيست. «آمَنَ وَ أَصْلَحَ»
6- كارهاى مؤمن، هميشه بايد در جهت اصلاح باشد. «آمَنَ وَ أَصْلَحَ»
7- صالح بودن كافى نيست، مصلح بودن لازم است. «أَصْلَحَ»
8- ايمان وعمل، انسان را از بيمارىهاى روحى چون ترس و اندوه بيمه مىكند. «آمَنَ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (بهداشت روان، در سايهى ايمان و عمل صالح است)
9- دستاورد جامعهى نبوى، نظامى متعادل و آرام و با امنيّت است. فَمَنْ آمَنَ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ ...
10- مداومت بر فسق، زمينهساز عذاب الهى است. «يَمَسُّهُمُ الْعَذابُ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ»
@Misaagh_Amin