eitaa logo
مـیــثــــاق
2.4هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
15هزار ویدیو
32 فایل
https://eitaa.com/joinchat/1277689893C3e7a8a1f84 🌱 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ الله الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ سلام بر تو ای پیمان محکم خدا که از مردم گرفت و سخت محکمش کرد..🌷 ارتباط با ما @MN5286
مشاهده در ایتا
دانلود
مـیــثــــاق
🏴🏴 🍀دراین‌میان #مسلم بن عوسجه اسدی به دست دو نفر از کوفیان به شهادت رسید. شهادت مسلم موجب شادی سپاه
🏴 🍀 در این نبرد بقایای سپاه امام چنان فشرده در کنار یکدیگر قرار داشتند که دشمن نمی‌توانست در آنان نفوذ یابد؛ به ویژه آنکه آن‌ها اطراف خیمه‌ها را کنده و در آن آتش روشن کرده بودند و به همین دلیل دشمن تنها از یک سوی می توانست بر آنان یورش برد. 🍀 عمرسعد کسانی را به درون خیمه‌ها فرستاد تا آن‌ها را از جای برکند،اما آنان به دست چند نفر از اصحاب امام محاصره و کشته شدند. این امر سبب شد تا عمر سعد دستور دهد چادرها را آتش بزنند. امام حسین فریاد برآورد:اجازه دهید آتش بزنند! درهرحال جز از یک سمت نمی‌توانند بر شما حمله کنند. 🍀# شمر نیزه‌اش را به سوی چادر امام حسین پرتاب کرد و فریاد زد: "باید این خانه را بر سر اهلش آتش بزنم!" با این تهدید، فریاد زنان و کودکان به آسمان برخاست و همه از چادر بیرون ریختند. 🍀 بن ربعی به توبیخ شمر پرداخت و حرکت او را زشت شمرد. به همین دلیل، شمر بازگشت. 🍀 بن قین که فرماندهی ناحیه راست را برعهده داشت، همراه ده نفر به سوی شمر تاخت و او را از محل اقامت زنان و کودکان دور کرد.اما شمر بر او حمله کرد و چند نفر از افراد وی را به شهادت رساند. ادامه دارد... 2⃣ 📗گزیده حیات سیاسی و فکری امامان شیعه،رسول جعفریان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ سكوت در برابر ظلم و عزاداری برای امام حسين(ع) فکر نکنم پاسخی بهتر و کوبنده تر از پاسخ رئیسعلی دلواری به شیعیان انگلیسی بشه پیدا کرد! چه خبر است این جا؟ عزای حسین (ع) است که در راه حق شهید شد؟ عزای حسین با پول و برنج و روغن انگلیسی‌های حق کُش؟.... شرم نمی‌کنید؟
6.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنان رحیم پور ازغدی در مورد سند ۲۰۳۰ ایا میدانید منظور از حقوق خانواده در این سند چیست؟!منظورش از رفع تبعیض چیست؟! ایا میدانید طبق سند ۲۰۳۰ تربیت دینی در مدارس ممنوعه؟!اما اموزش جنسی جزء حقوق است! پ؛ن:استاد رحیم پور روشنگری های زیادی راجب این ننگ نامه کرده این فقط گوشه ای از روشنگری اوست
🔴تشریفات را کنار نهاده تا مجلس را به میدان عمل بکشاند. قامتش را آلوده به کت و شلوار نکرده و چهره اش فریاد میزند که برای اقدام به خوزستان آمده است. شالوده شکنی از جنس انشالله طلیعه مبارکی برای دوره جدید مدیریت کشور است. *حمیدرضا زندی*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این صف چند کیلومتری عزاداران حسینی در بالاترین رکورد شیوع کرونا یعنی کالیفرنیای آمریکاست! با تمام دسیسه‌ها و تبلیغات منفی علیه شیعه می‌خواستند محرم امسال را کم فروغ کنند ولی غافل از اینکه نور حسین(ع) هرگز خاموش شدنی نیست.
🔴 ، حامیان استاندار خوزستان را به مردم معرفی کرد ‏1⃣ این تصویر متعلق به آیت‌الله احمدی شاهرودی، سالها نماینده مردم خوزستان در خبرگان رهبری است. آیا تا حالا یک کلمه از ایشان در دفاع از ‎ و مردم خوزستان شنیده‌اید؟ آیا ایشان را یکباردر میان مردم محروم دیده‌اید؟ چه شده این‌ها در دفاع از ‎ به میدان آمده‌اند؟ جداً سوال ما این است که بزرگواران در زمان بحران ماهشهر و غیزانیه و بی‌‌آبی روستاهای استان و کارگران هفت تپه و ... کجا بوده‌اند؟! 2⃣ نقد استاد ‎پناهیان به ‎استاندار خوزستان با تمام تلخی‌اش حرف دل ۵ میلیون خوزستانی است. حرف دل همه آنهایی است که سالها به گاری آب بسته شده بودند! حال چه شده جماعتی که همواره حامی حاکمان و زورمداران بوده‌اند علیه پناهیان موضع می‌گیرند؟ این یعنی پناهیان نقطه‌زن کرده. 3⃣ دوستان عدالتخواه و مطالبه‌گر هم اگر نقدی به برخی مواضع استاد پناهیان دارند، منطقی جداگانه مطرح کنند ما مانع نیستیم. آن نقدها نظری و علمی است اشکالی ندارد. اما حملات برخی از روحانیت به پناهیان در دفاع از استاندار ناکارآمد خوزستان که اتهاماتش در دادگاه مطرح شده و بحران‌سازی‌ و رفیق‌بازی‌اش روشن است بسیار برای ما عجیب است.‏ نباید سکوت کرد. 4⃣ نقد پناهیان به استاندار خوزستان اگر هیچ خیری برای مردم خوزستان نداشته باشد(که قطعاً داشته) حداقل تاثیرش این بود که مردم خوزستان و اصحاب رسانه و نخبگان فهمیدند چه کسانی حامی شریعتی بودند و هستند و نمی‌گذارند برکنار شود. الحمدلله؛ مردم حامیان شریعتی را در خوزستان شناختند.
مـیــثــــاق
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🏴 🥀خون دلی که لعل شد زندگینامه مقام معظم رهبری 🥀 فصل دوازدهم قسمت صد و سی و هفت یادداشت‌ها
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🏴 🥀خون دلی که لعل شد زندگینامه مقام معظم رهبری 🥀فصل دوازدهم قسمت صد و سی و هشت زندان سیاسی ها در مشهد 🥀پس از مدتی اتومبیل ایستاد و مرا پیاده کردند دستمال را از جلوی چشم هایم برداشتند دیدم جای وسیع با سقفی بلند است که در اطراف آن چند اتاق کوچک قرار دارد آنجا بیشتر شبیه یک انبار بزرگ بود بعد ها فهمیدم که بخشی از یک اصطبل بزرگ است که در منتهی الیه پادگان مشهد که قبلا در آنجا بازداشت بودند قرار دارد. 🥀 از انبار گذشتیم در انتهای آن در بزرگی بود که به انبار بزرگ دیگری باز می شد در میانه این انبار دوم ساختمان دراز و کم ارتفاعی به طور تقریبی ۲۰ متر و عرض تقریبی ۵ و نیم متر وجود داشت که در هر ضلع طول آن از هر دو طرف ده در کوچک دیده می‌شد این ها سلولهای جدیدی بودند که درون این مکان قدیمی ساخته شده بودند 🥀 پیش از این گفتم که در مشهد زندان ویژه‌ای برای سیاسیون وجود نداشت سومین و چهارمین بازداشت من در همان زندان نظامی در مجاور مرکز نگهبانی بود در آن سال در انتهای پادگان یک زندان برای سیاسی ها ساختند و در مستقلی هم برایش باز کردند. 🥀 مجموعاً بیست سلول وجود داشت در دو سوی هر دو ساختمان شیرهای آب و سرویسهای بهداشتی کوچک و مختصری در نظر گرفته بودند مرا در چهارمین سلول جای دادند که پیش از این اتاقی به این کوچکی ندیده بودم 🥀 مربعی که طول هر ضلع آن یک متر و نیم بود در آن هیچ روزنه ای نبود و چراغی. تاریکی مطلق حکم فرما بود زندانی تنها زمانی که در اصلی باز می شد یا زمانی که در پوش روزنه ی کوچک روی در را میگشودند تا نگهبان یا یکی از مسئولان با زندانی صحبتی بکند روشنی را میدید. ادامه دارد....
7.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دکتر در یادمان شهدای شلمچه: 🔺دیگر وقت خاطره گفتن برای ما مسئولان نیست، وقت خاطره ساختن برای نسل جوان است.
مـیــثــــاق
🎇°•○●﷽●○•°🎇 ✨هر روز یک صفحه با کتاب حسین پسر غلامحسین 🌺زندگینامه شهیدی که حاج قاسم وصیت کرد در کن
🎇°•○●﷽●○•°🎇 ✨هر روز یک صفحه با کتاب حسین پسر غلامحسین 🌺زندگینامه شهیدی که حاج قاسم وصیت کرد در کنار او دفن شود. 🍃 به روایت تاج علی آقا مولایی 💫 چند روز بعد یکی از دوستان مرا در بیمارستان دید. چشمانم کمی بهتر شده بود. بعد از سلام و احوال پرسی گفت: «می دانی کی طبقه بالاست؟ » گفتم: «کی؟ گفت: «حدس بزن!» گفتم: «چه می دانم! خب بگو.» گفت: «محمد حسين يوسف الهی طبقه دوم همین جاست.» باورم نمی شد، چند روز آنجا بودم و از محمد حسین هیچ خبری نداشتم، در حالی که فقط چند اتاق باهم فاصله داشتیم. خیلی خوشحال شده بودم. گفتم: حالش چطور است؟» گفت: «زیاد خوب نیست، جراحتش شدید است.» گفتم: «کمکم کن می خواهم به اتاقش بروم! و همین الآن ببینمش.» وقتی بالای سرش رسیدم، دیدم چشمانش بسته است. سوختگی شدیدی پیدا کرده بود. صدایش کردم، از روی صدا مرا شناخت، همان لبخند شیرین همیشگی گوشه لبانش نشست. گفتم: «آقاحسین لبو شده!» چیزی نگفت، فقط خندید. گفتم: چی شده حسین سرخو شدی؟» گفت: «چه کنیم، توفیق شهادت که نداشتیم.» کمی باهم خوش و بش کردیم و بعد به اتاق خودم برگشتم، اما در طول یک هفته ای که آنجا بودیم، مرتب یکدیگر را می دیدیم. چند روز بعد حالش کمی بهتر شد، او نیز به ما سر می زد، ولی با ویلچر، چون سوختگی شدید پاها مانع از آن می شد که راه برود. با همه این حرفها هنوز حالش خوب نبود و مواد شیمیایی واقعا کار خودش را کرده بود. بعد از یک هفته قرار شد که محمدحسین را به همراه عده ای دیگر از مجروحین شیمیایی برای مداوا به آلمان و از آنجا به فرانسه بفرستند.. آن چنان مهر توأم در دل و جان جای گرفت / که اگر سر برود، از دل و از جان نرود/ ادامه دارد 🖋️ @Misaagh_Amin
20.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😔همه برای حسین میگریند، حسین برای زینب...😔 السلام علیک یا کعبه الرزایا (سلام‌ بر تو ای قبله آزارها)
YEKNET.IR - vahed 1 - shabe 10 moharram1399 - narimani.mp3
11.17M
کاش میشد یه بار دیگه بتونم نگات کنم من ... •|سیدرضانریمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا