!و تو چه میدانی چیست #کربلا
هنگام #وداع لباس کهنه ای درخواست کردم :
لباس کهنه ای برایم بیاورید که مورد طمع کسی نباشد تا آن را زیر لباسهایم بپوشم ،بلکه کسی بدنم را برهنه نکند .
لباسی اوردند که آن را نپسندیدم و گفتم :
نه !این لباسی است که انسان گرفتار #ذلت ان را می پوشد .
پیراهن کهنه دیگری را آوردند که پس از پاره پاره کردن آن ، زیر لباسهایم پوشیدم .
با اهل #حرم خداحافظی کردم. دخترم #سکینه به شدت میگریست . او را در آغوش گرفتم و به سینه خود چسباندم و دلداری اش دادم :
به زودی بر #مصیبت مرگ من گریه های طولانی در پیش داری/تا زنده ام دلم را با اشک حسرتت نسوزان /ای بهترین زنان !وقتی کشته شوم ،تو برای #گریستن بر من #سزاوارترین هستی .
📒حسین از زبان حسین
زندگی و زمانه امام حسین علیه السلام از زبان ایشان
✍محمد محمدیان
@Misaagh_Amin