فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عبرتهای عاشورا
حاج قاسم: منطق امام حسین (ع) در کربلا، منطق دیپلماسی نبود
📲💭 روایت یک روحانی از ابتلای دختر هشت ساله اش به کرونا
⛔️اگر امروز به مدرسه می رفت، چند نفر را آلوده به کرونا می کرد؟!
#کرونا
6.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سخنان شجاعانه جوان فلسطینی در مقابل سربازان مسلح رژیم صهیونیستی
🔹️ روزی میرسد که از من گدایی کنید تا شما را ببخشم و روزی خواهد رسید که خواهید گفت ای کاش به اسرائیل مهاجرت نکرده بودیم؛ همه شما را قاتل کودکان و اشغالگر میدانند.
🔹️ فقط دو نسل از شما اینجا به دنیا آمدهاند؛ اگر اجدادتان اینجا در فلسطین متولد شده باشند، خانهام را به شما میدهم.
مـیــثــــاق
🏴 🍀 بعد از نماز ظهر بار دیگر درگیری آغاز شد. #زهیر بن قین رجزی خواند و بر دشمن حمله کرد.در شعری که ا
🏴🏴
🍃شهادت اهلبیت
🍀نبرد اهلبیت امام حسین زمانی آغاز شد که از یاران کسی باقی نمانده بود.رقم آنان را کمتر از شانزده نفر ننوشته اند و از این سو تا بیش از بیست نفر ذکر کرده اند.
🍀یکی از مشهورترین آنان، #عباس بن علی بن ابیطالب بود که بعدها نسل و نوادگانش او را #سقا نامیدند.
وی مردی زیبا چهره و بلندقامت بود ؛چنانکه ابوالفرج مینویسد:
او را به خاطر زیبایی قمر بنیهاشم میگفتند. وی زمان شهادت 34 سال داشت.
برادران وی #جعفر(نوزدهساله) #عبدالله (بیست و پنج ساله) و #عثمان نیز در میدان جنگ به شهادت رسیدند.
اینان جملگی فرزندان علی و امالبنین بودند.
🍀دینوری با اشاره به این مطلب مینویسد:
آنان از برابر امام حسین گذشتند و سر و گردن را سپر بلای او قرار دادند.
#ابوبکر و محمد اصغر نیز از دیگر فرزندان علیابنابیطالب بودند.
🍀 علی اکبر پسر بزرگ امام حسین و فرزند ام لیلا- که در زمان عثمان متولد شد- نخستین کشته از اهلبیت بود. به نوشته ابنسعد علیاکبر نیز به خاطر مادرش (آمنه، نواده دختری ابوسفیان )اماننامه گرفت، اما آن را نپذیرفت.
📗گزیده حیات سیاسی و فکری امامان شیعه،رسول جعفریان
مـیــثــــاق
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🏴 خون دلی که لعل شد زندگینامه مقام معظم رهبری 🥀 فصل دوازدهم قسمت صد و چهل و یک عینک ممنوع 🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🏴
خون دلی که لعل شد
زندگینامه مقام معظم رهبری
🥀 فصل دوازدهم قسمت صد و چهل و دو
روی تخت شکنجه
🥀مدتی بعد یکی از آنها در سلول مرا باز کرد و گفت شما فلانی هستی ؟گفتم بله گفت با من بیا به همراه او تا انتهای انبار و سپس تا اتاقی که در یکی از گوشه های آن بود رفتم وارد اتاق شدم در اتاق شش هفت نفر بودند چون عینکم را گرفته بودند آنها را نشناختم احساس خطر کردم بنا بر عادت و غریضه حمله کلامی را آغاز کردم به گرفتن عینکم اعتراض کردم چرا عینکم را گرفتید؟ من بدون عینک نمی توانم ببینم! همینطور که من صدایم را به اعتراض بلند کرده بودم یکی از آنها جلو آمد وقتی نزدیک شد او را شناختم او کسی بود که در زندان قبلی من را بازجویی کرده بود و گزارش مرا به دادگاه داده بود البته پیش از پیروزی انقلاب به دست مردم کشته شد
🥀من در دادگاه او را بدون ذکر نام محکوم کرده بودم و مورد حمله قرار داده بودم از جمله گفتم نویسنده این گزارش فردی نادان است
🥀 به من نزدیک شد و با لحنی خشمگین و تمسخر آمیز گفت گمان می کنی اینجا دادگاه است و به تو اجازه می دهند که به این شکل حرف بزنی ؟سپس با صدای خشن به سخن گفتن پرداخت و در حالی که با تمسخر و استهزا صدای مرا تقلید میکرد نخستین ضربه را به صورتم نواخت من خودم را کنترل کردم اما او دومین ضربه را هم وارد کرد و مرا به زمین انداخت و روی تختی که در کنار اتاق بود افتادم
🥀خواستم برخیزم اما یکی از آنها گفت همان جا بمان خوب جایی افتادی فهمیدم که این تخت شکنجه است پایم را به تخت بستند شلاق هایی با ضخامت های مختلف به سقف آویخته بودند که ضخامت آنها یک انگشت دو انگشت و یا بیشتر بود یکی از آنها شلاقی برداشت و شروع کرد به زدن به پاهایم آنقدر زد که خسته شد فرد دیگری شلاق را گرفت او هم زد و زد تا خسته شد نفر سوم شروع کرد به زدن و به همین ترتیب...
ادامه دارد....
📱 لوح | این فضا را خط کشی کنید
🔻رهبر انقلاب: «فضای مجازی بدون اختیار ما، دارد مدیریت میشود و عوامل مسلط بینالمللی در این فضا از لحاظ خبردهی، خبررسانی، تحلیل دادهها و هزاران کار دیگر بشدت فعالند. نمیشود مردممان را در این فضا، بیپناه رها کنیم.»۹۹/۶/۲
💻 @khamenei_ir
مـیــثــــاق
🎇°•○●﷽●○•°🎇 ✨هر روز یک صفحه با کتاب حسین پسر غلامحسین✨ 🌺زندگینامه شهیدی که حاج قاسم وصیت کرد در ک
🎇°•○●﷽●○•°🎇
✨هر روز یک صفحه با کتاب حسین پسر غلامحسین
🌺زندگینامه شهیدی که حاج قاسم وصیت کرد در کنار او دفن شود.
🍃 محمد حسین به روایت تاج علی آقا مولایی
💫 زبون بسته ها
یکی از نکات جالب توجه در مورد محمدحسین یوسف الهی روحیه ظریف و حساس او بود. در عملیات والفجر چهار، بعد از مرحله اول، هنگام روز ما به ارتفاعات مشرف به شهر پنجوین عراق رفتیم. من بودم، محمد حسین و یکی، دو تا از بچه های دیگر.
لابه لای درختان تا نزدیکی دشمن پیش رفته بودیم که یک مرتبه کمین عراقی ما را دید و شروع به تیراندازی کرد. همگی به سرعت داخل شیاری پریدیم. در عرض چند دقیقه طبیعت زیبا و قشنگ آن جا به جهنم تبدیل شد. عراقی ها به شدت منطقه را با خمپاره و تیربار می کوبیدند ضمنا کبک هم آنجا زیاد بود. توی صدای توپ، تیر و خمپاره، کبک ها می خواندند، ما داخل شیار نشسته بودیم و گوش می دادیم. معلوم بود که حسابی وحشت کرده اند. در همین لحظه چشمم به محمد حسین افتاد، دیدم اشک توی چشم هایش جمع شده است ودر حالی که به درختان مقابلش خیره شده بود، گفت: «ببینید دو گروه انسان رو در روی هم ایستاده اند و دارند یکدیگر را قتل عام می کنند، این کیک های زبان بسته چه گناهی کرده اند؟ این درختها چرا باید بسوزند؟» |
وقتی از منطقه خارج شدیم، جلوتر باز به یک قاطری رسیدیم که ترکش خورده و دست و پایش قطع شده بود. آنجا نیز محمدحسین متأثر شد و گفت: این زبان بسته دارد زجر می کشد، راحتش کنید!» |
اینها همه نشانه روحيه لطيف و حساس محمدحسین بود، روحیه ای که در جنگ و دفاع، فقط مختص نیروهای خود ساخته ایرانی بود.
ادامه دارد....
🔰 لوح | معلم افسر پیشرفت
🔻حضرت آیتالله خامنهای: «در این لشکر عظیم فرهنگی آموزش و پرورش، افسرانی که عدّهها و مجموعهها را اداره میکنند همین معلّمینند. آموزش و پرورش وسیلهی پیشرفت کشور است. معلّمین عزیز ما در حقیقت افسران سپاه پیشرفت این کشور هستند.» ۱۳۹۹/۰۶/۱۱
💻 @khamenei_ir
16.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 عشق وصف ناپذیر عراقی ها به سردار دلها
🔺تصاویری از احترام ویژه زائرین عاشورایی کربلا به تصاویر سرداران شهید مقاومت