eitaa logo
میوه دل من
6.8هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
3.4هزار ویدیو
25 فایل
بسم الله النور انجام کارهای روزمره والدین در کنار بچه ها بازی های مناسب طبایع مختلف شعر و قصه های کاربردی بازی و خلاقیت و... ویژه کودکان زیر۷سال👶 ارتباط با ما:👈 @Rahnama_Javaher زیر نظر کانال طبیبِ جان: @Javaher_Alhayat
مشاهده در ایتا
دانلود
🍄☘🍄☘🍄 🍄☘🍄 ☀️ ☀️ 🐥🐥 یک جوجه بود به هر چیزی نوک می زد. به زمین ، درخت، اسباب بازی بچه ها، به آدم ها و بند کفش ها هم نوک می زد. برای همین به او می گفتند: جوجه نوک نوکی! جوجه نوک نوکی یک روز صبح از خواب بیدار شد . رفت تا چیزی پیدا کند .و به آن نوک بزند. رفت و رفت تا اینکه یک چیز قلقلی دید. رفت جلو . می خواست نوک بزند. قلقلی قل خورد و رفت جلوتر. جوجه هم رفت دنبالش. باز هم تا آمد نوک بزند ، قلقلی قل خورد و در رفت. قلقلی بدو ، نوک نوکی بدو. تا این که قلقلی خسته شد. ایستاد و گفت:«چی از جان من می خواهی؟ مگه من کرمم می خواهی مرا بخوری! من چسبم» نوک نوکی گفت: کاری ندارم چی هستی. یک نوک می زنم و می روم. چسب قلقلی گفت: خب بزن نوک نوکی یک نوک زد به چسب قلقلی. نوکش چسبی شد و چسبید به هم. قلقلی گفت: از اولش هم گفتم نوک نزن ، گوش نکردی. جوجه نوک نتوکی نوکش باز و بسته نمیشد. برای همین نمی توانست جواب بدهد. فقط با ته گلوش هوم هوم می کرد. چسب قلقلی گفت: من که حرفهایت را نمی فهمم. خداحافظ. بعد هم قل خورد و رفت. جوجه هم رفت پیش باباش تا چسب های نوکش را پاک کند اما نه بابا خروسه خونه بود نه مامان مرغه؛ فقط داداش خروسه خونه بود و نینی مرغه داداش خروسه تا نوک نوکی رو دید گفت: _ نوک نوکی خانوم چرا نوک نمی‌زنی نوک نوکی نوکش را نشان داد و داداش خروسه چسب های روی نوک را دید و گفت: _ ایوای حالا چطوری می‌خوای غذا بخوری؟ نینی مرغه گریه کرد و گفت: _ آبجی نوک نوکی آبجی نوک نوکی برام لالایی بخون نوک نوکی با ناراحتی نگاهش کردو کنارش نشست و نازش کرد اما نتونست لالایی بخونه دلشم از گرسنگی درد می‌کرد خاله مرغه اومد خونشون تا بهشون سر بزنه آخه مامان مرغه و بابا خروسه تا چند ساعت خونه نمیومدن نوک نوکی در رو باز کرد تا خاله رو دید گریه کرد خاله نازش کرد و نوکش رو دید زود دستشو گرفت و برد پیش خانوم دکتر خیلی درد داشت اما خانوم دکتر چسبارو تونست باز کنه نوک نوکی با خودش میگفت کاش قبل از اینکه اتفاقی برام بیفته به حرف بزرگ‌تر ها گوش می‌کردمو به همه چیز نوک نمیزدم اما تصمیم گرفت ازین اتفاق درس بگیره و تا میتونه به حرف بزرگ تر ها گوش بده و راحت تر زندگی کنه. 🐥 نویسنده : ناصر کشاورز 👶تولد تا هفت سال @tavalodtahaftsalegy 🍄☘🍄 🍄☘🍄☘🍄 🔙۷۱۳🔜