فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍄☘🍄☘🍄
🍄☘🍄
☀️ #تولدتادوسال☀️
#کاردستی
#رسانه_تنها_مسیر
👶تولد تا هفت سال
@tavalodtahaftsalegy
🍄☘🍄
🍄☘🍄☘🍄
🔙۷۳۴🔜
🍄☘🍄☘🍄
🍄☘🍄
☀️ #تولدتادوسال☀️
#لالایی
😴نی نی می خواد بخوابه😴
نی نی میخواد بخوابه😴
خمار تو رختخوابه🛌
مامان کنار اونه💁
لالایی براش می خونه🎼
لالالا گل مینا🌷
شکر میکنم خدا را🙏
عطا نموده بر ما💫
نوگلی ناز و زیبا👼
لالالا گل پونه🌼
بخند یکی یه دونه😊
تویی برای مادر💁
نفس،عزیز دردونه💞
لالالا گل شب بو🌸
چه قدر عزیز هستی تو💞
لالا نوگل مامان👶
همیشه پیشم بمان💏
لالالا کودک من😴
نی نی کوچک من💝
خوابای خوش ببینی💤😴
تو دنیا غم نبینی🙇
لالا عزیز دلبند😴
چشماتو حالا ببند🙈
#رسانه_تنها_مسیر
👶تولد تا هفت سال
@tavalodtahaftsalegy
🍄☘🍄
🍄☘🍄☘🍄
🔙۷۳۵🔜
🌈روزتون
🌼به قشنگی آسمان پر نـور
🌈و لبخـنـدتـون
🌼به زیبـایی گلهای شکفته
🌈از آفرینش هستی
🌼یکشنـبـه تون بـخیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
# کاردستی
🌈این کاردستی برا تشویق بچهها به مسواک زدن خیلی مناسب است.
♦️🔆 #رسانه_تنهامسیر
تولد تا ۷ سالگی⬇️
@tavalodtahaftsalegy
#سه تا پنج سال
🎈🌸🎈🌸🎈
🔙۷۳۶🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی
#بازی_سرگرمی
بچهها فکر کردین با لیوان کاغذی یکبارمصرف چه چیزایی میشه درست کرد؟؟؟
مامانای مهربون اين فيلم رو حتماً با بچه ها ببنید و این کاردستی رو درست کنید، منتظر کاردستیهای قشنگ شما هستیم.
#رسانه_تنها مسیر
#شش_تا_هفت_سالگی
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
@tavalodtahaftsalegy
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙٧٣۷🔜
🦋 زیباترین دوشنبه
💛 تابستونی را همراه با
🦋لحظه هایی پراز شادی
💛براتون آرزو می کنم
🦋ان شاءالله مهـر شـادی
💛و لبخند شـیرین
🦋همنشین دائمی تـون باشد
💛روزخوبی پیش رو داشته باشید
#شعر_کودکانه
👶🏻نی نی👧🏼
قد و بالای کوتاه 👶🏻
یه صورت مثل ماه👶🏻
دو تا دست کوچولو👐🏻
یه کله ،چند تار مو👶🏻
ده تا هم انگشت ریز🖐🏻🖐🏻
زیر ناخنهاش تمیز💅🏻
تپل تپل دو تا پا👟👟
چه خوشگله ای خدا👧🏼
دو چشم مثل آهو 👀
ابرو که دیگه نگو🤗
نخودچیه یا بینی👃🏻
توی صورت نی نی
لب داره قد پسته💋
خندونه یا که بسته؟
ریز و کوچیکه گوشاش👂🏻
مراقب نی نی باش...😍
#شعر_کودکانه
♦️🔆 #رسانه_تنهامسیر
تولد تا ۷ سالگی⬇️
@tavalodtahaftsalegy
#سه تا پنج سال
🎈🌸🎈🌸🎈
🔙۷۳۸🔜
# داستان💕💕 شکموترین پنگوئن
یکی بود یکی نبود، یه پنگوئن کوچولویی بود که توی یه جزیره ی بزرگ و قشنگ زندگی می کرد. پنگوئن فقط به فکر خوردن بود. اون هی از دریا ماهی می گرفت و می خورد، نه با کسی بازی می کرد و نه به گردش می رفت. اون تمام وقتشو مشغول خوردن ماهی بود.
پدر و مادر پنگوئن کوچولو که خیلی ازین کارش ناراحت بودند، بهش می گفتند: چرا نمی ری با دوستات بازی کنی؟
می گفت: مامان جون وقت ندارم، باید ماهی بگیرم.
مامانش می گفت: یعنی چه طور ممکنه یک بچه پنگوئن بازی کردن رو دوست نداشته باشه
پنگوئن کوچولو یواش یواش چاق میشد و مامان و بابا نگرانش بودند
یک روز بهاری قشنگ، چند تا پنگوئن به جزیره ی پنگوئن کوچولو اومدند. اونا کارای خیلی بامزه ای انجام می دادند، همش میدویدن و بازی میکردن و شاد بودن
یکی از اونها که اسمش بتی بود وقتی گرسنه شد کنارِ پنگوئن کوچولو اومد و گفت:
_ اجازه میدی منم کنارت ماهی بگیرم؟ خیلی گرسنمه
پنگوئن کوچولو یکم جا باز کرد تا او هم بشینه
اون ها باهم چند تا ماهی گرفتند و خوردند و خندیدند و حرف زدند
کمی بعد بتی بلند شد تا به کنار دوستانش برود پنگوئن کوچولو ناراحت شد و گفت:
_ کجا میری؟
بتی گفت:
_ من دیگه نمیخورم اگر بیشتر بخورم هم شکمم گنده میشه و نمیتونم بازی کنم و همم شب میشه و دیگه وقتی برای بازی کردن نمیمونه
پنگوئن کوچولو با غصه سرش رو پایین انداخت و گفت:
_ مگه خوردن کیف نداره؟ چرا میخوای نخوری و بازی کنی؟
بتی دستِ پنگوئن کوچولو را گرفت و گفت:
_ فکر میکنم تو تا به حال مثل ما بازی نکردی که فکر میکنی فقط خوردن خوشحالت میکنه...
و بعد هم او را بلند کرد تا باهم به بازی بروند
پنگوئن کوچولو خیلی از کار اونا خوشش میاومد. اونا خیلی فرز و چابک بودند. برای همین براشون دست می زد و تشویقشون می کرد.
اون هم دلش خواست این بازی ها رو امتحان کنه، اما همین که رفت روی طنابی که پنگوئن ها بازی میکردن ، تلپی افتاد روی زمین
انتظار داشت بقیهی پنگوئن ها به خاطر چاق و خپل بودنش بهش بخندن ولی اونها کمکش کردن و بلندش کردن و بهش بازی رو یاد دادن
پنگوئن کوچولوی بیچاره خیلی خجالت کشیده بود، اما دوستانش آنقدر شادی و بازی کردن که خجالت از یاد همه رفته بود و فقط بازی بود و شادی بود...
پنگوئن کوچولو وقت شام که شد به طرف خونشون رفت
مامان وقتی براش شام کشید پنگوئن کوچولو مثل همیشه پرخوری نکرد و فقط اون اندازهای که سیر میشد خورد و دست از غذا کشید
مامان با تعجب پرسید:
پنگوئن کوچولوی من چرا کم غذا خورد؟
پنگوئن کوچولو به یاد بازی های هیجان انگیز و خوبشون افتاد و گفت:
_ سیر شدم مامان دستتون درد نکنه اگر زیاد بخورم نمیتونم خوب بازی کنم
این را که گفت مامان با خوشحالی نگاهش کرد و پنگوئن کوچولو هم سریع بلند شد دندان هایش را مسواک زد و خوابید تا بدنش خستگی درکند تا فردا بیشتر بتواند بازی کند.
# داستان
♦️🔆 #رسانه_تنهامسیر
تولد تا ۷ سالگی⬇️
@tavalodtahaftsalegy
#سه تا پنج سال
🎈🌸🎈🌸🎈
🔙۷۴۱🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کارتون ریرا
🌈این قسمت؛
🌈گوسفند
♦️🔆 #رسانه_تنهامسیر
تولد تا ۷ سالگی⬇️
@tavalodtahaftsalegy
#سه تا پنج سال
🎈🌸🎈🌸🎈
🔙۷۴۲🔜
🌈🌼سهشنبه 8 تیر ماهتون زیبـا 🌈
🌈🌼 روزتـون پـر از خـیر و بـرکـت 🌈🌼
🌈🌼تنتون سالم و روزتـون قشنگــــ🌈🌼