eitaa logo
سیدمحمد معاونزاده
673 دنبال‌کننده
182 عکس
119 ویدیو
0 فایل
مشاوره مذهبی پاسخگویی به شبهات و سوالات دینی اندکی نویسنده، جرعه ای شاعر وابسته و دلبسته به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران آی دی جهت ارتباط: 👇 @SMMoaven «در اسرع وقت پاسخگو خواهم بود»
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وسيقضي الله أمراً كنت تحسبه مستحيلا» And God will make possible what you once thought was impossible.” و خدا چیزی رو ممکن میکنه که شما اونو غیرممکن میدونستین... سلام روزتون پر از لطف خدا❤️ @Moavenzadeh_SM
جای شما خالی در کنار چای صبحانه شیرینی زبون خوردم. خیلی نرم و خوشمزه بود؛ داشتم به این فکر میکردم زبون نرم چقدر می‌تونه روز آدم رو شیرین کنه... لطفا زبون نرم داشته باشیم❤️ @Moavenzadeh_SM
طرف نوشته این یکی ضعیفه قبلی مثل شیر بنظر می‌رسید... ✍ ایشون ضعیف نیستن، کاملا آگاهانه ضعیف جلوه میکنن... @Moavenzadeh_SM
وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاء اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِن تُرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنكَ مَالاً وَوَلَداً ۳۹/کهف «چرا آنگاه كه وارد باغت شدى، نگفتى: ماشاءاللّه (آنچه خدا بخواهد)، هيچ نيرويى جز به (قدرت) خدا نيست؟» ✍ گاهی اوقات خودمون، خودمون رو چشم زخم می‌زنیم! توی این آیه خدا میگه هرجا از خودت از چهره ات از امکاناتت از هر نعمتی که من بهت دادم خوشت اومد و به چشمت جلوه کرد بگو: «ما شاء اللّه ولاقوّة الاّ باللّه» پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمود: هر نعمتى كه خداوند از مال و فرزند به بنده اش مى بخشد، اگر بگويد: «ما شاء اللّه ولاقوّة الاّ باللّه»، خداوند آفات و ناراحتى هاى او را دفع مى كند تا به آرزويش برسد. @Moavenzadeh_SM
چیزی که از امشب توی قسمت واقعی براتون مینویسم، اتفاقاتی هست که از نزدیک در جریانشون قرار گرفتم...قطعا بعضی از قسمت هارو بخاطر دلایلی صلاح نبودن بیان یک اتفاق و یا اینکه نیاز به توضیحاتی داره که نمیشه گفت حذف میکنم اما تلاش میکنم به اصل داستان آسیبی وارد نشه🌺 تازه وارد مدرسه شده بودم، دوستای جدید و حال و هوای جدید و اینکه احساس میکنم دارم کم کم شخصیت مستقلی پیدا میکنم برام خیلی جذاب بود...آخه مدرسه ام شبانه روزی بود و توی یک شهر دیگه... از همون اول صبح که برامون جلسه گذاشتن و شرایط مدرسه و قوانین رو بیان کردن فهمیدم خیلی زود ذوق زده شدم کلی مسئول و بزرگتر داریم که باید بهشون جواب پس بدیم. بیرون رفتن و اومدن، ساعت خواب و بیداری، حضور سر کلاس درس و ساعت های مطالعه بعد از ظهر و ساعت غذا و...خلاصه کلی چیزای دیگه... بین خودمون بمونه ی مقداری هم حس کردم اومدم سربازی... ولی خب من قدم اولم رو برای مرد مستقل شدن برداشته بودم! سرویس بهداشتی مدرسه توی سالن بالا بود، آشپزخونه طبقه پایین بود، سالن غذاخوری توی زیرزمین بود، ی دونه حموم هم بیشتر نداشتیم که اونم کنار زیرزمین بود...خدایاااا این همه آدم ی دونه حموم؟!؟! گفتن دارن حموم های جدید می‌سازن و تا چند وقت دیگه آماده میشه، گفتم پس جای شکرش باقیه. من از سمت غرب کشور اومده بودم شمال، هوا خیلی گرم بود، شب خواستم برم سمت زیر زمین دیدم یکی از بزرگترای مدرسه که ما بهشون می‌گفتیم «ارشد» سر راهمو گرفت! گفت کجا میری؟! گفتم حموم! گفت از بعد نماز مغرب حموم رفتن ممنوعه... یعنی چی؟! حموم رفتن هم ساعت داره؟! گفت تا حموم های جدید ساخته نشده بعله...از لحن صحبتش فهمیدم ی داستانایی هست که به ما تازه واردا نمی‌خوان بگن...با خودم حساب کردم دیدم حموم جدید که ساخته بشه توی طبقه همکف همچین مشکلی نخواهد داشت؛ پس اینکه حموم قدیمی بعد نماز مغرب ممنوع هست حتما بخاطر موقعیت مکانیش باید باشه که کنار زیرزمین هست! ولی من که از زیر زمین و تاریکی و این چیزا نمی‌ترسم... تا اینکه نصف شب ما تازه واردا که توی سالن اجتماعات که نزدیک پله های زیرزمین خوابیده بودیم، یهو با صدای دویدن شدید ی نفر توی راه پله ها از خواب پریدیم... ... @Moavenzadeh_SM
همیشه اون آدمایی از مرز کشیدن شما توی زندگی و روابط ناراحت میشن که از نبود مرز در زندگی شما نفع میبردن! اطرافیانت رو خوب بشناس... شبتون به آرامش❤️ @Moavenzadeh_SM
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از همه ی توانت برای بهتر شدن استفاده کن رفیق؛ حیف زندگی نیست که امروز و فردامون هیچ فرقی نکنه..؟! سلام، روزتون پر از موفقیت❤️ @Moavenzadeh_SM
جوانی با دوچرخه اش با پيرزنی برخورد کرد و به جاي اينکه از او عذرخواهی کند و کمکش کند تا از جايش بلندشود، شروع به خنديدن و مسخره کردن او نمود؛ سپس راهش را کشيد و رفت! پيرزن صدايش زد و گفت: چيزی از تو افتاده است. جوان به سرعت برگشت وشروع به جستجونمود؛ پيرزن به او گفت: زياد نگرد؛ مروت و مردانگی ات به زمين افتاد و هرگز آن را نخواهی يافت.. "زندگی اگر خالي از ادب و احساس و احترام و اخلاق باشد، هيچ ارزشی ندارد" "زندگی حکايت قديمي کوهستان است! صدا می کنی و مي شنوی؛پس به نيکی صدا کن، تا به نيکی به تو پاسخ دهند" @Moavenzadeh_SM
...صدای دویدن اینقدر شدید بود که همه ما تازه واردا از خواب پریدیم... چند تا ارشد هم مراقب ما بودن، تا بچه ها خواستن بریزن بیرون که ببینن چخبره؛ ارشدا صدا زدن بخوابین...بخوابین...چیزی نشده... دو تاشون رفتن بیرون من که نزدیک پنجره اتاق جلسات خوابیده بودم گوش و چشممو نزدیک پنجره آوردم دیدم یکی از پایه های بالاتره... چهره شو خوب ندیدم اما نفس نفس میزد، ارشدا جلوشو گرفتن گفتن چته؟! پایین چیکار میکردی؟! گفت رفتم ظرفمو از توی آشپزخونه بردارم دیدم کسی داره صدام می‌کنه حسن...حسن... با تته پته حرف میزد... ارشدا بهش گفتن نمی‌مردی که صبح می‌رفتی، همه رو از خواب انداختی؛ برو توی اتاقت... خب همه حقیقتا ترسیدیم چون شنیدیم چی گفتن...اما ی مرتبه یکی دیگه از ارشدا اومد داخل و وقتی قیافه های مارو دید و وحشت توی چهره ها گفت بگیرید بخوابید من بودم! ترسوندمش که بی اجازه توی آشپزخونه نره... کسی بدون اجازه جایی نره به چیزی هم دست نزنه... همه بچه ها گفتن ای بابااااا گفتیم چی شدهههه...دراز کشیدن بخوابن. اما من میدونستم راست نمیگه...چون ماجرای ممنوعیت حموم رفتن توی زیرزمین رو فقط من بعنوان اولین تازه وارد متوجه شده بودم...تا نماز صبح خوابم نبرد! با خودم قرار گذاشتم صبح بعد کلاس ها ببینم توی پایه بالایی ها چند تا حسن داریم...آخه گفت صدام می‌کرده حسن! نمی‌دونم چطوری صبح شد و برنامه های روز دوم چطوری گذشت اما بعد نماز ظهر افتادم دنبال اینکه حسن کیه...تا اینکه بین سه چهار نفر که اسمشون حسن بود دیدم چهره ی یکی هنوز اضطراب داره! رفتم کنارش گفتم حسن جان سلام؛ خسته نباشی...قبول باشه...خوبی؟! گفت سلام سال خوبی داشته باشی... سریع خواستم برم سر اصل مطلب جوری که حس کنه سوالم کورکورانه نیست... گفتم داداش دیشب چیشد یهو ترسیدی بمنم گفتن نرو پایین! گفت:... ... @Moavenzadeh_SM
هیچوقت روی ظاهر و سر و صدای آدما حساب باز نکن! اون چیزی که پایدار کننده روابط و نتیجه بخش اقدامات خواهد بود، ادعاها نیست بلکه شخصیت آدم هاست... هرچی پر مدعا تر بی هویت تر،هرچی پر سرو صدا تر بی خاصیت تر به قول قدیمی ها: این خامی دیگ است که در جوش و خروش است چون پخته شد و لذت دم یافت خموش است شبتون بخیر❤️ @Moavenzadeh_SM
✍ شیرین‌ترین توت‌ها، پای درخت می‌ریزد، در حالی که ما برای چیدن توت‌های کال، چشم به بالاترین شاخه‌ها دوخته‌ایم ... امروز چند تا از بهترین های زندگیتو ببین و بگو خدایا شکرت 🌺 سلام صبح بخیر ❤️ @Moavenzadeh_SM
. رَضِيَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ. حکمت ۲/نهج‌البلاغه ✍ هرکس اسرارش و مشکلاتش را برای دیگران بیان کند خود را ذلیل میکند... وقتی می‌شینی یک لیوان چای میخوری سریع صمیمی نشو و سیر و پیاز دیروز و امروزت رو نگو! وقتی با دیگران درد دل میکنی آدما یاد میگیرن دلت رو از کجا به درد بیارن... چطور وقتی چیزی که مربوط به خودته توی دل خودت نموند توقع داری توی دل دیگران بمونه؟! به دیگران هم اینو یاد بده... @Moavenzadeh_SM