📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 رسم امانت داری
مقدس اردبیلی برای رفتن از نجف به کاظمین حیوانی را اجاره کرده بود. شخصی امانت کوچکی به او داد که به صاحبش برساند. مرحوم مقدس اردبیلی امانت را در جیب خود گذاشت؛ اما بر آن حیوان سوار نشد.
وقتی دلیلش را پرسیدند. جواب داد:
این حیوان را از صاحبش اجاره کردم که خود بر آن سوار شوم نه این که چیز دیگری با خود بیاورم. حالا این خیانت در امانت است که من سوار حیوان شوم!
📚 #داستان_های_معنوی، ص 234
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 امین در امانت داری
شیخ مرتضی انصاری، مرجع تقلید شیعیان بود. وی روزی که از دنیا رفت با آن ساعتی که به صورت یک طلبه فقیر دزفولی، وارد نجف شد، فرقی نکرد. وقتی مردم خانه او را دیدند، متوجه شدند که او مانند فقیرترین مردم زندگی می کند.
روزی شخصی به ایشان گفت: آقا! خیلی هنر می کنید که این همه وجوهات به دست شما می آید و از آنها هیچ گونه استفاده شخصی نمی کنید.
شیخ مرتضی گفت: چه هنری کرده ام!
مرد سؤال کننده گفت: چه هنری از این بالاتر!
شیخ مرتضی گفت: حداکثر، کار من، مثل کار خرک چی های کاشان است که می روند اصفهان و بر می گردند. خرک چی های کاشان پول می گیرند که بروند از اصفهان کالا بخرند و بیاورند. آیا شما دیده اید که اینها به مال مردم خیانت کنند! این مسئله، مسئله مهمی نیست که به نظر شما مهم آمده است
📚 #داستان_های_معنوی، ص 265
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm