🔰سیاست انگلیسی ؛ نقد بگیر و نسیه معامله کن
(روایت تاریخی از روحیات اروپایی در جنگ اول جهانی)
✅از جمله مطالب و موضوعاتی که می تواند گره گشای برخی نزاع های سیاسی داخلی باشد ، رجوع فکری به تاریخ تحولات و رفتار قدرتهای بزرگ در شرایط بحرانی است ۰ در سالهای ۱۹۱۶ و ۱۹۱۷میلادی انگلیسی ها مایل بودند در جبهه شرقی جنگ جهانی کار امپراطور عثمانی را یکسره کرده و بدین طریق حساب آلمان و جبهه غربی را هم معلوم نمایند ؛ لذا ضمن ارتباط با "ترکان جوان" و بخصوص انور پاشا و برخی شخصیت های متنفذ در حکومت عثمانی ارتباط برقرار کرده و بعد از پیشنهاد رشوه کلان و دادن وعده سپرده های بانکی زیاد به آنها ، چند درخواست مطرح نمودند :
استقلال عربستان و خودمختاری محلی ارمنستان و سوریه و قیمومیت عملی بریتانیا بر بین النهرین و فلسطین و آزادی عبور از داردانل ۰ اما در مقابل لوید جورج نخست وزیر وقت بریتانیا ، الغای کاپیتولاسیون و کمک به اقتصاد ترکیه را برای بعد از جنگ مطرح نمود ۰ هر چند طرف ترک ظاهرا زیر بار این خفت و درخواست ها نرفت ، ولی در این روایت تاریخی روحیه" نقد بگیر و نسیه بده " اروپایی و طمع ورزی انگلیسی کاملا مشهود است ۰ البته مثال های متعدد در این زمینه و در ابعاد بیشتر در تاریخ وجود دارد که ذکر هر یک صفحه زشتی از تاریخ استعمار را شامل می گردد ۰
🔴آیا انگلیس دیروز و امریکای امروز و اصولا حرص و طمع استعماری غرب در اصل و ذات تفاوتی نموده است ؟ جواب این است در ماهیت خیر! ولی در برخی شیوه ها، استعمار کهنه به "استعمار نو " متحول شده است۰
البته با تاسف زیاد باید گفت، همچنان خوش بینی مردان سیاست در شرق نسبت به غرب و اعتماد بی جا به این مردان روبه صفت ، ساده لوحانه ادامه دارد ۰
و شاید عبرت نگرفتن درست از تاریخ !!
شاید این پرسش وجه بیشتری داشته باشد : ما کی قرار است از تاریخ عبرت بگیریم؟!
دکتر #موسی_نجفی
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
🔴 رمز گشایی از خنثی بودن اروپائیان در سیاست جهانی و برجام
📝 دکتر #موسی_نجفی
🔰 یکی از مسائل مهم در نگاه دیپلمات های ما به غرب بر اساس استقلال و قدرت اروپائیان در برابر امریکا استوار است؛ آیا واقعا بعد از پایان جنگ سرد می توان به اروپا چنین نگاه و از آنان چنان توقعی داشت؟
🔺 برای جواب این پرسش، نظر استراتژیست برجسته یعنی هنری کیسینجر در کتاب نظم جهانی می تواند مورد توجه قرار گیرد.
🔹در مقدمه باید گفت از جمله شروط و زوایای اصلی پیمان وستفالی که در قرون گذشته توسط اروپائیان برای نظم و صلح در اروپا وضع شده بود، توازن و تعادل بین قدرتهای بزرگ و بازیگران اصلی بوده است. حال بعد از طی قرون و بخصوص بعد از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد و هژمونی فعلی امریکا، و نبود تعادل و توازن بین قدرتهای بزرگ؛ چگونه میتوان از نظم وستفالی و کدخدایی امریکا و بی خاصیتی اروپا سخن گفت؟
🔺نویسنده کتاب نظم جهانی درباره این تعارض معتقد است که اروپا از جنگ جهانی دوم به بعد قدرت خودش را از دست داده است و دیگر سلطه استعماری سابق در مناطق نفوذ قبلیش را دارا نمی باشد؛ کیسینجر در ادامه می گوید: "در طی زمان امریکا در حال تبدیل شدن به مدافع بلا منازع نظمی بود که اروپا بنیان گذار آن بود اما دیدگاه امریکا بر پایه پذیرفتن نظام تعادل اروپایی نبود، بلکه متکی به برقراری صلح از طریق اصول دموکراتیک بود." (ص ۲۳ پیش گفتار کتاب نظم جهانی)
🔹تفسیر این قسمت از متن این است که هر چند امریکا نمی خواهد نظم جهانی وستفالی را با هیچ برنامه و یا نظم دیگری عوض کند و بنابراین امریکا داخل این نظم خودش را تفسیر می کند ولی حضورش در این نظام بین المللی بستگی به منافعش دارد و "دمکراسی" در ظاهر جای" توازن" را گرفته و یا بهتر بگوییم توجیه کرده است. واقعیت نظام بین الملل در شرایط هژمونی امریکا، ورود و مداخله این کشور به حریم کشورهای دیگر است؛ حریم و استقلالی که ظاهرا پیمان وستفالی منادی حفظ آن بوده و مدام از عضویت مساوی اعضای جامعه جهانی سخن می گفته است.
🔺در خاتمه شاید بتوان از مطلب دقیق کیسینجر، در مورد سیاست خارجی خودمان اینگونه استفاده کنیم که در نبود توازن و تعادل قدرت برای حفظ نظم جهانی و هژمونی امریکایی، اروپای قدرتمندی مطرح نیست! به عبارت واضح تر: در این گور دیگر مرده ای نخفته است!
پس برجامیون! بالای این گور بی جهت شیون نکنید!
🔹به جای آن به امانتداری انقلاب اسلامی بزرگی فکر کنید که ملت ایران موقتا به شما سپرده، امانتی که (به قول کیسینجر) هم هژمونی امریکایی و هم این نظم چند صد ساله اروپایی را توامان به چالش کشیده است. طنین این جمله کیسینجر بسیار پر معناست که: ایرانیان باید تصمیم بگیرند میخواهند یک کشور باشند یا یک انقلاب؟!
🔺جالب اینجاست که هژمونی امریکایی در واقع نه میخواهد و نه اجازه می دهد که ایرانیان یک انقلاب بزرگ باشند و نه یک کشور قدرتمند!
💢هر چند راه ما هم در این معرکه معلوم می شود که با عمق بخشیدن به این امانت تاریخی ممتاز (انقلاب اسلامی) و سپردن آن به دست اهلش، هم می توانیم یک انقلاب بزرگ باشیم و هم یک کشور قدرتمند
➖➖➖➖➖➖
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
🔴 رمز گشایی از خنثی بودن اروپائیان در سیاست جهانی و برجام
📝 دکتر #موسی_نجفی
🔰 یکی از مسائل مهم در نگاه دیپلمات های ما به غرب بر اساس استقلال و قدرت اروپائیان در برابر امریکا استوار است؛ آیا واقعا بعد از پایان جنگ سرد می توان به اروپا چنین نگاه و از آنان چنان توقعی داشت؟
🔺 برای جواب این پرسش، نظر استراتژیست برجسته یعنی هنری کیسینجر در کتاب نظم جهانی می تواند مورد توجه قرار گیرد.
🔹در مقدمه باید گفت از جمله شروط و زوایای اصلی پیمان وستفالی که در قرون گذشته توسط اروپائیان برای نظم و صلح در اروپا وضع شده بود، توازن و تعادل بین قدرتهای بزرگ و بازیگران اصلی بوده است. حال بعد از طی قرون و بخصوص بعد از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد و هژمونی فعلی امریکا، و نبود تعادل و توازن بین قدرتهای بزرگ؛ چگونه میتوان از نظم وستفالی و کدخدایی امریکا و بی خاصیتی اروپا سخن گفت؟
🔺نویسنده کتاب نظم جهانی درباره این تعارض معتقد است که اروپا از جنگ جهانی دوم به بعد قدرت خودش را از دست داده است و دیگر سلطه استعماری سابق در مناطق نفوذ قبلیش را دارا نمی باشد؛ کیسینجر در ادامه می گوید: "در طی زمان امریکا در حال تبدیل شدن به مدافع بلا منازع نظمی بود که اروپا بنیان گذار آن بود اما دیدگاه امریکا بر پایه پذیرفتن نظام تعادل اروپایی نبود، بلکه متکی به برقراری صلح از طریق اصول دموکراتیک بود." (ص ۲۳ پیش گفتار کتاب نظم جهانی)
🔹تفسیر این قسمت از متن این است که هر چند امریکا نمی خواهد نظم جهانی وستفالی را با هیچ برنامه و یا نظم دیگری عوض کند و بنابراین امریکا داخل این نظم خودش را تفسیر می کند ولی حضورش در این نظام بین المللی بستگی به منافعش دارد و "دمکراسی" در ظاهر جای" توازن" را گرفته و یا بهتر بگوییم توجیه کرده است. واقعیت نظام بین الملل در شرایط هژمونی امریکا، ورود و مداخله این کشور به حریم کشورهای دیگر است؛ حریم و استقلالی که ظاهرا پیمان وستفالی منادی حفظ آن بوده و مدام از عضویت مساوی اعضای جامعه جهانی سخن می گفته است.
🔺در خاتمه شاید بتوان از مطلب دقیق کیسینجر، در مورد سیاست خارجی خودمان اینگونه استفاده کنیم که در نبود توازن و تعادل قدرت برای حفظ نظم جهانی و هژمونی امریکایی، اروپای قدرتمندی مطرح نیست! به عبارت واضح تر: در این گور دیگر مرده ای نخفته است!
پس برجامیون! بالای این گور بی جهت شیون نکنید!
🔹به جای آن به امانتداری انقلاب اسلامی بزرگی فکر کنید که ملت ایران موقتا به شما سپرده، امانتی که (به قول کیسینجر) هم هژمونی امریکایی و هم این نظم چند صد ساله اروپایی را توامان به چالش کشیده است. طنین این جمله کیسینجر بسیار پر معناست که: ایرانیان باید تصمیم بگیرند میخواهند یک کشور باشند یا یک انقلاب؟!
🔺جالب اینجاست که هژمونی امریکایی در واقع نه میخواهد و نه اجازه می دهد که ایرانیان یک انقلاب بزرگ باشند و نه یک کشور قدرتمند!
💢هر چند راه ما هم در این معرکه معلوم می شود که با عمق بخشیدن به این امانت تاریخی ممتاز (انقلاب اسلامی) و سپردن آن به دست اهلش، هم می توانیم یک انقلاب بزرگ باشیم و هم یک کشور قدرتمند
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
🔴 درک وضعیت تاریخی ملت های ایران و فرانسه نسبت به انقلاب اسلامی و انقلاب فرانسه
✍🏻دکتر #موسی_نجفی
🔰از نکات مهم در مورد انقلاب فرانسه در اواخر قرن ۱۸ و سپس قرن ۱۹ این مسئله است که انقلاب فرانسه شعارهایی جهانی داشت، ولی کانون آن کشور فرانسه بود ؛ حال این انقلاب در سطح ملی می بایست منافع ملت فرانسه را تامین کند و یا به اصول فراملی خودش بیندیشد ؟ و اصولا فرانسویها با چنین پرسشی چگونه مواجه شدند؟
اینکه کدامیک از این دو دیدگاه اولویت داشته است موضوع مهمی است که میتواند به نحوی صورت مسئله امروز ما هم باشد ۰ فرانسه با انقلاب فراملی خود توانست از افق جغرافیایی یک کشور و حتی یک قاره فراتر برود و برای شعارهای انقلاب خودش رسالتی جهانی قائل گردد۰ و البته کشور فرانسه نیز در اثر پیوند با این انقلاب در شمار قدرتهای درجه اول اروپایی قرار گرفت۰
🔺این صورت مسئله میتواند در مورد ماهیت انقلاب اسلامی و ایران به عنوان یک کشور، دوباره محل تامل و تفکر قرار گیرد ؛ نام ایران بدون انقلاب اسلامی در چارچوب یک ملت مثل سایر ملل آسیایی و با انقلاب اسلامی به صورت فراملی و فراقاره ای، مطرح میگردد۰ به راستی یک ایران دوست واقعی عظمت نام ایران را در کدام یک از این دو سطح و نگرش بهتر میتواند جستجو نماید ؟
تاریخ انقلاب های بزرگ متضمن این نکته است که اگر مردم کشور میزبان و یا کانون یک انقلاب بزرگ پایداری نموده و این طفل تازه متولد شده را به درستی در دامان خود رشد دهند ، هم کشورشان رشد نموده و هم آن انقلاب بزرگ در همه جهان با نام آن ملت گره می خورد و این مطلب خودش بزرگترین اعتبار بین المللی است ۰
🔹این راه پر افتخار و این موقعیت تاریخی که همیشه در دسترس یک ملت نیست ، چند آسیب و دشمن بزرگ دارد که به سه مورد آن اشاره می کنیم:
1⃣گرگهایی که در خارج از کشور منتظر طعمه هستند و از اینکه انقلاب اسلامی از زیاده خواهی های آنان جلوگیری کرده ، عصبانی و ناراحتند ۰
2⃣ مردم ساده دلی که عینک نزدیک بینی به چشم زده و از تشخیص گوهری که خداوند در دامانشان گذارده ، عاجزند و صد البته افق های متعالی دورتر را هم نمی توانند ببینند۰
3⃣ برخی مدیرانی که از موج انقلاب بالا آمده اند اما بی تدبیری و بی کفایتی خود را از کیسه انقلاب و ارزشهای آن هزینه کرده و می کنند و یا اینکه همیشه عقب تر از انقلابی هستند که مدعی مدیریت و اجرای ارزشهای آن هستند۰
💢در خاتمه بایستی گفت همانطور که اسلام متعلق به اعراب نبوده و نیست ، انقلاب اسلامی هم در انحصار ایرانیان نمی باشد ؛ اما از آنجایی که این امر فراملی یعنی انقلاب اسلامی در عصر جدید ، به نوعی با فطرت بشر گره خورده ، لذا مرزهای جغرافیایی و ملی گرایی را پشت،سر گذاشته و به امری بین المللی و جهانی مبدل گردیده است؛ اما در این فرایند الیته اولین برکات و اعتبار و نعمت و دستآورد نثار کشور میزبان می شود و بدین وسیله به طور مرموزی از این میهمان نوازی اولیه تشکر می نماید ۰
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
💎 معرفی کتاب / مراتب ظهور فلسفه سیاست در تمدن اسلامی
🌐 AEOS.IR/post/93 اطلاعات بیشتر
♦️ گزیده / کتاب حاضر پژوهشی تاریخی برای کاوش اندیشههای سیاسی و فلسفه عملی در متون متنوع حوزههای دین، فرهنگ، عرفان، کلام، فلسفه و... میباشد که در سیره و رفتار عملی یا قلم و آرای متفکران و بزرگان تمدن اسلامی طی اعصار و سدههای گذشته تجلی و بروز یافته است. کتاب مراتب ظهور فلسفه سیاست در تمدن اسلامی در ده فصل سامان یافته است که ناظر بر طبقه بندی متون و فلسفه تاریخ سیاست در اسلام و ایران میباشد. نویسنده: دکتر موسی نجفی / ناشر: دانش و اندیشه معاصر / قطع: وزیری / اولین چاپ: 1382 / تعداد صفحات: 452.
#️⃣ #علوم_سیاسی #معرفی_کتاب #فلسفه_سیاست #تمدن_اسلامی #موسی_نجفی
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm