eitaa logo
مدافعان حرم ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
19.3هزار ویدیو
207 فایل
🔹﷽🔹 کانال مدافعان حرم ولایت با متنوع ترین مطالب روز؛ آموزشی_اقتصادی_نظامی_مذهبی وسرگرمی. ♡ ارسال بهترین وجذابترین رمان‌ها پیام بصورت پست ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17359336874500 ارتباط با ادمین @MAHDy_Yar_313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 🌖تقویم نجومی اسلامی سه شنبه🌔  ✨🌤✨🌤✨🌤 ✴️ سه شنبه 👈23 آبان / عقرب 1402👈29 ربیع الثانی 1445👈14 نوامبر 2023 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 📛امروز ساعت 5:54 صبح قمر از برج عقرب خارج می شود. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. ⛔️قمر در عقرب است. 👶 زایمان خوب و نوزاد صالح و شایسته و صبور است . ان شاءالله. 🤕 بیمار امروز زود خوب شود. 🔭  احکام نجوم. 🌓 امروز قمر در برج عقرب است و برای امور زیر نیک است: ✳️خارج کردن دمل چرکین و خال و زگیل. ✳️کشیدن دندان. ✳️جراحی و معالجه چشم. ✳️درختکاری. ✳️بذرپاشی و کاشت. ✳️آبیاری. ✳️حفریات کندن چاه و کانال. ✳️و خرید باغ و زمین زراعی نیک است. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات، (سروصورت) در این روز از ماه قمری ، باعث گوشه گیری و انزوا می شود. 💉💉حجامت خون دادن فصد. 🔴 یا در این روز از ماه قمری ، باعث نجات از بیماری می شود. ✂️ ناخن گرفتن سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید بر هلاکت خود بترسد. 👕👚 دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن  روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر ان را تکمیل کنند) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن) 😴😴 تعبیر خواب : خواب و رویایی که امشب. (شبِ چهار شنبه) دیده شود تعبیرش در ایه ی 1 سوره مبارکه "حمد" است. بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که نامه یا حکمی از جانب بزرگی به خواب بیننده برسد و سبب خوشحالی او می گردد. چیزی همانند ان قیاس گردد... کتاب تقویم همسران صفحه 115 ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین  ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد . 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد . ✨🌤✨🌤✨🌤✨ 🌸به امید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸 📚 منابع مطالب ما: 📔تقویم همسران نوشته ی حبیب الله تقیان قم:انتشارات حسنین علیهما السلام ادرس:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 تلفن: 09032516300 0912 353 2816 025 377 47 297 📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک زیر  ارسال  کنید.نقل مطلب بدون لینک مورد رضایت محقق ونویسنده نمی‌باشد. @taghvimehamsaran https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹﷽🔹 بنام خالق هستی ✨بنام خداوند بخشنده مهربان ☀️با سلام واحترام وقبولی طاعات وعبادات شما سروران 🌤اعمال عبادی امروز (سه شنبه)همراه با فايل صوتي _متن و ترجمه (لطفا روی جملات آبی رنگ کلیک کنید) 1⃣🔴✨دعای روز سه شنبه 2⃣🟠✨زيارتنامه ائمه معصوم علیه السلام در روز سه شنبه 3⃣🟡✨اذکار روح بخش 4⃣🟢فايل صوتی دعاي عهد با صدای علی فانی 5⃣🔵✨فايل متنی دعای عهد 6⃣🟣✨فایل صوتی دعای سلامتی امام زمان با صدای پویانفر 7⃣⚪️فايل صوتی به همراه متن دعای فرج الهی عظم البلا با صدای علی فانی 8⃣🔴✨فايل صوتي زیارت آل یس (دعای سفارش شده امام زمان عج) با صدای علی فانی 9⃣🟠✨فايل متني زیارت نامه وسلام به ائمه اطهار (ع) و دعای غریق...( مجموع اذکار ودعاهای پیشنهادی شروع صبح برای یک روز معنوی عالی) 🔟🟡✨فايل صوتي بهمراه متن دعای گشایش در کارها (سه سفارش امام زمان برای گشایش در کارها و رزق و روزی) 1⃣1⃣🟢✨فايل صوتي زیارت عاشورا با صدای علی فانی 2⃣1⃣🔵✨فايل صوتي برکات حديث کساء وآثار شگفت آن 3⃣1⃣🟣✨فايل صوتي حديث کسا با نوای علی فانی 4⃣1⃣⚪️✨فایل صوتی سوره یس به همراه متن 🟢🟢🟢فایل صوتی بهمراه لینک فایل ویدئو و فایل متنی دعای توسل 🌷⃟ *صلي الله عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ 🌷⃟ *صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا محمدبن عَلِيٍ 🌷⃟ *صَلي اَللَّهِ عَلَيْكَ ياجعفربنَ مُحَمَّدٍ 🤲اللهم ارزقنا توفیق الطاعه🤲 🤲أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج🤲 💢جهت ارتباط وانتقادات وپیشنهادات شما سروران با ما 👇 @MAHDy_Yar_313 🆔http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865 🎁هر کسی به حَسَبَ وقت و فرصتی که دارد،این اعمال و یا بخشی از آن را انجام دهد و هدیه خیر به پیشگاه مقدس چهارده معصوم علیه السلام وشهدای والامقام نماید؛ ان شاء الله آثار و برکات معنوی در زندگی خودمان منعکس خواهد شد. ❤️‍🔥از گناه فاصله بگیریم گناه قلب انسان را سیاه و تاریک می کند و توفیقات را از انسان سلب میکند،هیچ کسی از راه گناه به مقصد نرسید و نخواهد رسید(عالم محضر خداست در محضر خدا گناه نکنیم). ان شاءالله با حال معنوی خاص خود،خادمان کانال وگروههای بیت الشهداء مدافعان حرم ولایت را از دعای خیرتان محروم نفرمائید. با تشکر از همراهی وحمایت شماهمراهان گرانقدر که در جهت رشد کانال خود مطالب را برای دیگر عزیزان فوروارد مي فرمائید. 🎁در پناه حضرت حق ومحبت مولا امیرالمومنین المومنین عليه السلام باشید🎁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 💠 یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ 📖 آیات 36 تا 44 📄 🆔http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865 ✨✨✨✨✨✨✨ 🆔https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
ای‌ آنکه‌‌ ظهور‌ تو‌ تمنای‌ همه العــــجل‌ آقا‌ به‌ حق‌ فاطمه تعجیل در ظهور آقا ‌‌‌‌🆔http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865 ✨✨✨✨✨✨✨ 🆔https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلم برای کسی که ندیدمش تنگ است😔❤️‍🩹 ♥️ 🆔http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865 ✨✨✨✨✨✨✨ 🆔https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدافعان حرم ولایت
رمان واقعی #تجسم_شیطان #قسمت_هفتاد_دوم 🎬: ماشین در جاده به پیش میرفت و هر سه سر نشین در عالم خود غر
رمان واقعی 🎬: یک سال از ازدواج روح الله و فاطمه میگذشت، یک سالی که سرشار از عذاب هایی بود که فتانه برای محمود و بچه هاش داشت، درست است که روح الله در آلونک خود ساکن شده بود و سعی داشت نزدیک خانه پدری و هم خانه منور نشود، اما تیر ترکش فتانه، از دور هم که شده بر زندگی اش مینشست و عاطفهٔ بیچاره هر روزش جهنمی پر از آتش بود، فتانه در جبهه های مختلف می جنگید و انگار خستگی ناپذیر بود او به مدد نیروهای شیطانی، زندگی همه را تحت تاثیر قرار داده بود. عاطفه در تمام این یک سال هر روز و هر ساعت و هر ثانیه اش از گزند فتانه در امان نبود و انگار تمام زندگی اش جهنم شده بود و فتانه به خاطر اینکه محمود قصد داشت از او‌ جدا شود، حکم کرده بود که مسعود ، خواهر زاده اش او را طلاق دهد و مسعود هم که انسانی بد طینت بود، عاطفه را که کودکی کوچک داشت مدام مورد آزار و اذیت قرار میداد تا اینکه یک روز صبح زود تلفن همراه روح الله به صدا درآمد و پشت سرش صدای هیجان زدهٔ عاطفه در گوشی پیچید: الو سلام! روح الله عصری میتونی بیای روستا؟! روح الله همانطور که چشمانش کلمه های کتاب را دنبال میکرد گفت: سلام عزیزم، چی شده که با این هول و ولا حرف میزنی؟ چی شده که وسط هفته اونم با اون اوضاع قمر در عقرب خونه فتانه من پاشم بیام روستا؟! عاطفه نفسش را محکم بیرون داد و گفت: آخه بعد از یکسال اذیت و آزار فتانه، امروز مسعود اومده میگه که خاله اش راضی شده بی سروصدا از زندگی بابا بره بیرون، فقط یه شرط گذاشته ،اون شرط هم اینه که بابا، باغی را که تو آباد کردی بزنه به نام فتانه، تلفنی زنگ زدم به بابا هم گفتم، بابا را راضی کردم قبول کنه و شر فتانه کم بشه بلکه اذیت هاش هم برای من کمتر بشه و دست از سر زندگیم برداره، امروز عصر بابا قرار شد از شهر بیاد و یکراست بره باغ، من و مسعود و فتانه و بچه هاش هم میریم باغ تا همونجا بابا یه دست نوشته بده که باغ مال فتانه باشه و تمااام.. حالا بابا میگه چون زحمت اون باغ را تمام و کمال روح الله کشیده، تو هم باشی بهتره روح الله که خوب فتانه را میشناخت گفت: یعنی فکر کردین فتانه به همین راحتی دست از سر بابا و زندگی تو برمیداره؟! خواهر من! فتانه الان یه مار زخمی چه عرض کنم،یه اژدهای زخمی هست و تا زهرش را به همهٔ ما و علی الخصوص بابا نریزه دست بردار نیست، من که نمیام اما از من به شما نصیحت، گول فتانه و مسعود را نخورین، نه خودت برو باغ و نه بذار بابا بره، من حس خوبی ندارم، فکر میکنم این سناریو همه اش یه نقشه است، یه دام هست که براتون پهن کردن... عاطفه که انگار می خواست به هر طریقی روح الله را راضی به آمدن کند گفت: روح الله! اینبار به حرف من اعتماد کن و بیا، فکر میکنم فتانه خودش هم از این وضعیت خسته شده، آخه الان یک سال هست که بابا پاش را توی خونه فتانه نذاشته، نه به اون نه به بچه هاش سری نزده، خوب هرکی باشه خسته میشه، حالا فتانه میخواد فاتحه زندگی با بابا را بخونه منتها میخواد دست پر از اینجا بره و باغ را شرط کرده، اگر قلبا راضی هستی بیا دیگه، به خاطر من بیا... روح الله آه کوتاهی کشید و گفت: من فاتحه این باغ را یک سال پیش خوندم، چرا که هیچ وقت ازثمر باغ به من هیچی نرسید فقط زحمتش پای من بود، یادمه یه روز کنار دیوار بالایی باغ ایستادم و نفرین کردم که باغ از رونق بیافته، الانم نمیام و به خاطر تو نمیام...چون میدونم اومدنم کاری اشتباه هست، فتانه اونی نیست نشون میده عاطفه جان! تو که عمری زیر دستشون بودی باید بفهمی، نمی دونم چرا روی این کار اشتباه اینقدر پافشاری میکنی؟ عاطفه که به واقعیت حرفهای روح الله ایمان داشت اما حسی درونی او را مجبور میکرد که ناخواسته تن به خواستهٔ فتانه دهد، پس تصمیم داشت اگر روح الله هم حاضر به آمدن نشد، حتما با پدرش به باغ برود و کار را تمام کند ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی . 🆔 @Modafeane_harame_velayat ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ کپی از رمان و حذف لینک کانال مدافعان حرم ولایت پیگرد الهی در بر دارد.⚠️ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌
رمان واقعی 🎬: آقا محمود با خودش کلنجار میرفت، آیا راهی که پا گذاشته بود، راه درستی بود؟! اگر اصرار عاطفه و صلاحدید منور نبود، هرگز دوست نداشت با فتانه رودر رو شود، درست است توی این یک سالی که دور فتانه را خط کشیده بود اندکی آرامشش بیشتر شده بود، اما بارها و بارها با کابوس های وحشتناک از خواب پریده بود و پشت سرش انگار یکی در گوشش وز وز می کرد که خودش را بکشد و از این زندگی خلاص کند، اما همان ایمان نصف و نیمه ای که داشت او را از این کار باز می داشت، چرا که خودکشی گناه کبیره بود و کسی که خودکشی می کند باید تا ابد غضب خدا را به جان بخرد،یعنی این دنیا در رنج و ان دنیا هم در رنج و عذابی بیشتر.. ماشین از پیچ جاده که تازه آسفالت شده بود گذشت و روستای بزرگ و سرسبز آبا اجدادی اش در دیدش آمد. محمود وارد روستا شد و درست جلوی خانهٔ مادرش، عاطفه انتظار او را میکشید. ماشین که ترمز کرد، عاطفه در جلو را باز کرد و همانطور که سلام می کرد گفت: بابا می خوایین یه چای بخورین؟ مامان بزرگ چای تازه دم درست کرده.. محمود سری تکان داد و گفت: علیک سلام، نه چای باشه بعد از این جلسه ای که فتانه راه انداخته و بعد چهرهٔ شکستهٔ دخترش را که در سن نوزده سالگی شبیه زنان چهل ساله بود نگاهی انداخت و ادامه داد: بچه ات کو؟ عاطفه لبخند کم جانی زد و گفت: پیش مامان بزرگ گذاشتمش، اما خداییش خوب کردین اومدین، ان شاالله با این کار شر فتانه از سر همه مون کم بشه محمود گازی به ماشین داد و گفت: شر فتانه توی قبر هم از سر من کم نمیشه، نمی دونم این عجوزه مکار دوباره چه نقشه ای سر هم کرده و منو کشونده اینجا.. عاطفه همانطور که به بیرون خیره شده بود گفت: بد به دلتون راه ندین و جلوتر را نشان داد و گفت: نگاه کنید سعید و مسعود جلو در باغ هستن محمود جلوی در باغ ترمز کرد و همانطور که پیاده میشد، نگاهی به سعید که قد کشیده بود، کرد و پیش خودش تکرار کرد: اینم بزرگ شده، اما از نگاهش باید ترسید، عین فتانه شده، خدا ازش نگذره.. سعید جلو آمد و بدون اینکه به پدرش سلام کند با غضب نگاهی به آنها انداخت و گفت: خیلی عجب هنوز نمی یومدین و مسعود جلو آمد و متملقانه گفت: سعید! این جا سلام کردنت به بابات هست که بعد از یکسال میبینیش؟ و دستش را به طرف آقا محمود دراز کرد و با سلامی بلند او را به باغ دعوت کرد. محمود نیشخندی زد و گفت: کار دنیا برعکس شده، حالا دیگران ما را به باغ خودمون دعوت میکنند و با زدن این حرف جلوتر از همه وارد باغ شد. زیر درخت زردآلو که چمن رنگ پریده ای بود، حصیری پهن کرده بودند و فتانه همانند پادشاهی که منتظر زیر دستانش هست صاف نشسته بود و خیره به قدم های محمود بود که به او نزدیک میشد. محمود از زیر چشم اطراف را می پایید، به نظرش همه چیز مشکوک بود، اما الان دیگر راه برگشت نداشت. سعیده و مجید هم که بزرگتر از قبل شده بودند با ورود پدرشان از جا بلند شدند و همانطور که هر کدام به طرفی میرفتند از آن جمع دور شدند. روی حصیر سینی نیکلی بود که داخلش هندوانه ای گرد و سبز وجود داشت و در کنارش کاردی تیز که بیشتر شبیه کارد قصابی بود به چشم می خورد، انگار قرار بود تنها پذیرایی این مجلس، هندوانه باشد. محمود جلو رفت و همانطور که ایستاده بود رو به فتانه که حتی سلامی کوتاه هم نکرده بود،گفت: ببینم منظورتون از این قرار مرار چی بود؟ از من چی می خوایین؟ فتانه نگاهی غضبناک به سرتا پای محمود کرد و گفت: مگه این دختر چشم سفیدت نگفته بهت؟! محمود سری تکان داد و گفت: چرا گفته...اما فکر نمی کنی این لقمه زیادی برای تو بزرگ باشه؟! و بعد با انگشت دور تا دور باغ بزرگ را نشان داد و گفت: این باغ سرسبزی که میبینی یه زمین خشک بود که با تلاش روح الله تبدیل شده به باغ، پس اگر قرار باشه این باغ را به نام کسی بزنم باید اون روح الله باشه نه تو.. فتانه دندانی بهم سایید و کمی جابه جا شد و گفت: روح الله خیلی بی جا کرده، من بودم که اینا را بزرگ کردم تا قد کشیدن و هر کدومشون برا خودشون کسی شدن، من تو خونهٔ توی نامرد جون دادم و جون گرفتم تا تو از محمود رسیدی به آقاااا محمود، تمام هستی تو مال منه آقااا محمود اینو تو گوشت فرو کن.. با جابجایی فتانه، محمود تازه متوجه چماقی شد که زیر پای فتانه پنهان شده بود.. ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی . 🆔 @Modafeane_harame_velayat ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ کپی از رمان و حذف لینک کانال مدافعان حرم ولایت پیگرد الهی در بر دارد.⚠️ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌
🕊﷽ 🥀﷽ 🥀﷽ 🕊 ♥️بسم‌‌ رب‌‌الشهدا‌‌ و‌ الصدیقین♥️ 🕊💐سلام بر تربت پاک شهدا💐🕊 💌سلام بر انسانهای پاکی که از خون پاک شهدا حمایت و حفاظت می کنند💌 📌هفتمین چله "کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت " 💫شروع چله 1402/08/04 ✨در این چله 100🌺صلوات، قرائت زیارت عاشورا وسوره یس را 🎁 هدیه میکنیم به چهارده معصوم علیه السلام وشهدای والامقام.🤲 🤍🥀لیست شهدای والامقام🥀🤍 🕊۱- شهید آرمان علی وردی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/10942 🕊۲- شهید مرتضی بصیری پور🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/11008 🕊۳- شهید محمود اخلاقی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/11058 🕊۴- شهید سید رضا حسینی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/11112 🕊۵- شهید محمد حسین فهمیده 🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/11154 🕊۶- شهید‌ منوچهر نصیرالاسلامی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/11204 🕊۷- شهید علی اوسط عسگری🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/11254 🕊۸- شهید سید حمید میرافضلی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/11301 🕊۹- شهید محمدعلی حسینی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/11375 🕊۱۰- شهید جواد محمدی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/11417 🕊۱۱- شهید حسن اکبری🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/11475 🕊۱۲- شهید دوستعلی رئیسی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/11509 🕊۱۳- شهید محمود رادمهر🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/11556 🕊۱۴- شهید امان الله جزینی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/11617 🕊۱۵- شهید علیرضا یاسینی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/11636 🕊۱۶- شهید حسین کشتکار🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/11703 🕊۱۷- شهید غلامرضا مصطفوی 🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/11760 🕊۱۸- شهید محمدعلی رجایی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/11816 🕊۱۹- شهید غلامرضا کاظمی 🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/11881 🕊۲۰- شهید علیرضا کریمی🥀 🕊۲۱- شهید جواد عابدی 🕊۲۲- شهید میثم نجفی 🕊۲۳- شهید رجبعلی شعبانی 🕊۲۴- شهید یوسف داورپناه 🕊۲۵- شهید سید علی زنجانی 🕊۲۶- شهید مرتضی هداوند میرزایی 🕊۲۷- شهید علی عسگر یوسفیان 🕊۲۸- شهید محمد علی برزگر 🕊۲۹- شهید محمد حسین خفانی 🕊۳۰- شهید عبدالمطلب اکبری 🕊۳۱- شهید علی روحانی یزدلی 🕊۳۲- شهید غلامعباس عباسی مکوند 🕊۳۳- شهید سیدحسین بنی فاطمه 🕊۳۴- شهید منصور گلبادی نژاد 🕊۳۵- شهید دانیال لیاقتمند 🕊۳۶- شهیده عصمت پورانوری 🕊۳۷-شهید محمد حسین یوسف الهی 🕊۳۸- شهید عبدالمهدی مغفوری 🕊۳۹- شهید غلامرضا لنگری زاده 🕊۴۰- شهید حاج قاسم میر حسینی 🎁کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت 💌زنده نگه داشتن نام ویاد شهدا کمتر از شهادت نیست♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب الشـھــ🕊ـــدا🥀 و الصدیقین ✨ششمین چله ی کانال بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت 1402/08/23 💫 امروز "سه شنبه" متعلق است به امام سجاد(ع)🌺 وامام محمد باقر(ع)🌺امام جعفر صادق🌺 🌷⃟ *صلي الله عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ 🌷⃟ *صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا محمدبن عَلِيٍ 🌷⃟ *صَلي اَللَّهِ عَلَيْكَ ياجعفربنَ مُحَمَّدٍ 📌 "بیستمین " روز از چله دور هفتم با 100🌺صـــــلـوات _ زیارت عاشورا 💫و قرائت سـوره یس💫 متوسل میشویم به چـهـارده معصــوم (ع) و شهید امروز "شهید علیرضا کریمی " 🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید امروز: علیرضا کریمی 💐🕊🥀💐🕊🥀💐 نام پدر : باقر محل ولادت: محله سیجان اصفهان تاریخ ولادت: ۱۳۴۵/۰۶/۲۲ تاریخ شهادت : ۱۳۶۲/۰۱/۲۲  محل شهادت: فکه، جاده شنی مزار : گلزار شهدای اصفهان 🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌤زندگینامه شهید بزرگوار علیرضا کریمی🌤 💐🍃بیست و دوم شهریور سال ۱۳۴۵ بود مقارن با ایام ماه مبارک رمضان در محله سیچان اصفهان به دنیا آمد . پزشکان گفته بودند که به خاطر بیماری شدید این مادر ، بعید است بچه زنده بماند . اما خدا خواست که او بماند . چهار سال از عمرش گذشت . این پسر به قدری مریض و ضعیف است که تاکنون بجز شیر و دارو چیز دیگری نخورد . 🦋وقتی هم پزشک او را معالجه کرد گفت : به خاطر مصرف زیاد دارو ، کبد بچه از بین رفته و امیدی به زنده ماندنش نیست . روز بعد سیدی سبز پوش به مغازه پدر مراجعه کرد . بی مقدمه گفت : مش باقر ؛ کار خوبی کردی که علیرضا را نذر آقا ابا الفضل ابر کردی !! ❣همین امروز سفره اباالفضل (ع) را پهن کن و به مردم غذا بده. سه مجلس روضه هم برای حضرت در حرمش نذر کرده ای که من انجام می دهم . بعد هم اسکناسی را به پدر شهید میدهد برای برکت کاسبی ! آن روز ، بچه (علیرضا) به طرز معجزه آسائی شفا می یابد . 🌺🌿هر روز هم بزرگتر می شود و قوی تر ، تا اینکه سال ها بعد قهرمان ورزشهای رزمی می شود! علیرضا به نماز اول وقت و جماعت بسیار اهمیت میداد . حتی در دوران دبستان ، صبح ها با مادر به مسجد می رفت در ایام پیروزی انقلاب ، با اینکه سن کمی داشت اما حماسه ها آفرید . ☘سال اول جنگ ، دوم راهنمائی بود . همان سال فعالیت فرهنگی را در مسجد محل آغاز کرد برگزاری اردو برای بچه های دبستانی ، تبلیغات ، کلاسهای قرآن و احکام و مثل خیلی از نوجوانان آن دوران ، تاریخ تولد شناسنامه اش را تغییر داد تا توانست به جبهه اعزام شود . همرزمانش حماسه او را در تپه های صلوات آباد کردستان به یاد دارند . در عملیات محرم در حالی که شجاعانه در مقابل پاتک دشمن مقاومت می کرد از ناحیه سر و دست و پا مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت . 🌹🍃وقتی برای آخرین بار راهی جبهه میشد ، در پاسخ مادرش که پرسید : کی بر می گردی ؟ جواب داد : هر وقت که راه کربلا باز شد ! در فروردین ماه سال ۱۳۶۲ برای شرکت در عملیات والفجر یک راهی فکه شد . علیرضا آنقدر شجاعت و مدیریت داشت که مسئول یکی از دسته های گروهان اباالفضل(ع) شد. 🌸🍃در جریان حمله نیروهای اسلام ، مورد اصابت گلوله تیربار دشمن قرار گرفت و هر دو پایش را تقدیم نمود ، اما شجاعانه مقاومت کرد و سرانجام مظلومانه به شهادت رسید . شانزده ساله بود که پر کشید، پیکر مطهرش هم شانزده سال بعد برگشت . درست همان روزی که اولین کاروان به صورت رسمی عازم کربلا میشد !! به خواب مسئول گروه تفحص آمد و گفت پیکرش کجاست ؟ این را هم گفت که ؛ موقعش شده من برگردم !! 🥀🕊 نمیدانم چه شد و چه کسی هماهنگ کرد . اما علیرضا روز تاسوعا با فریاد یا ابالفضل (ع) تا گلزار شهدای اصفهان تشییع شد و کنار دوستانش آرام گرفت. 🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج