💞 #عاشقانه_دو_مدافع
📚 #قسمت_چهل_و_هشتم
1⃣ بخش اول
باحالت مظلومانہ اے بهش نگاه کردم و گفتم :خواهش میکنم
إ اسماء الاݧ مامانینا فکر میـکنـݧ چہ خبره میاݧ اینجا بعد ایـݧ بازو بندو ماماݧ ببینہ میدونے کہ چے میشہ
دستمو گرفت و بازور برد توحال
با بے میلے دنبالش رفتم و اخمهام تو هم بود
همہ ے نگاه ها چرخید سمت ما لبخندے نمایشےزدم وکنار علے نشستم
علے نگاهم کردو آروم در گوشم گفت:چیزے شده؟ اخمهات و لبخند نمایشیت باهم قاطے شده
همیشہ اینطور موقع ها متوجہ حالتم میشد
خندیدم و گفتم :ݧ چیزے مهمے نشده حس کنجکاوے همیشگے مـݧ حالا بعدا بهت میگم
لبخندے زدو گفت:همیشہ بخند،با خنده خوشگلترے اخم بهت نمیاد
لپام قرمز شد و سرم و انداختم پاییـݧ. هنوزهم وقتے ایـݧ حرفارو میزد خجالت میکشیدم
اردلاݧ کولشو باز کرده بودو داشت یکسرے وسیلہ ازش میورد بیروݧ
همہ چشمشوݧ بہ دستاے اردلاݧ بود
اردلاݧ دستاشو زد بہ همو گفت:خب حالاوقت سوغاتیہ البتہ اونجا کسے سوغاتے نمیگیره فقط بچہ هاے پشتیبانے میتونـݧ
یہ قواره چادرمشکے رو از روے وسایلے کہ جلوش گذاشتہ بود برداشت ورفت سمت ماماݧ
چهارزانو روبروش نشست:بفرمائید مادر جاݧ خدمت شما .بعدش هم دست ماماݧ بوسید
ماماݧ هم پیشونے اردلاݧ وبوسید و گفت :پسرم چرا زحمت کشیدے سلامتے تو براے مـݧ بهتریـݧ سوغاتے
یہ قواره چادرے هم بہ مـݧ دادو صورتمو بوسید در گوشم گفت لاے چادرتم یہ چیزے براے تو و علے گذاشتم اینجا باز نکنیا
همہ منتظر بودیم کہ بہ بقیہ هم سوغاتے بده کہ یہ جعبہ شیرینے و باز کردو گفت:اینم سوغاتے بقیہ شرمنده دیگہ اونجا براے آقایوݧ سوغاتے نداشت ،ایـݧ شیرینیا رو اینطورے نگاه نکنیدا گروݧ خریدم
همگے زدیم زیر خنده
چشمکے بہ زهرا زدم رو بہ اردلاݧ گفتم:إداداش سوغاتے خانومت چے؟
دوباره اخمے بهم کردو گفت:اسماء جاݧ دو ماه نبودم حس کنجکاویت تقویت شده ها ماشالا
چپ چپ نگاهش کردم و گفتم:خوب بگو میخوام تو خونہ بدم بهش چرا بہ مـݧ گیر میدے؟؟؟سوالہ دیگہ پیش میاد.
ماماݧ و بابا کہ حواسشوݧ نبود
اما علے و زهرا زدݧ زیر خنده
علے رو بہ اردلاݧ گفت:
اردلاݧ جاݧ مـݧ و اسماء انشااللہ آخر هفتہ راهے کربلاییم
اردلاݧ ابروهاشو داد بالا و گفت:جدے؟با چہ کاروانے؟
علے سرشو بہ نشونہ ے تایید تکوݧ دادو گفت :با کارواݧ یکے از دوستام
إ خوب یہ زنگ بزݧ ببیـݧ دوتا جاے خالے ندارݧ؟
براے کے میخواے؟
براے خودمو خانومم
زهرا با تعجب بہ اردلاݧ نگاه کردو لبخند زد
باشہ بزار زنگ بزنم
اردلاݧ زنگ زد اتفاقا چند تا جاے خالے داشتـݧ
قرار شد کہ اردلاݧو زهرا هم با ما بیاݧ
داشتـݧ میرفتـݧ خونشوݧ کہ در گوشش گفتم :یادت باشہ اردلاݧ نگفتے قضیہ بازو بندو
خندیدو گفت :نترس وقت زیاد هست
بعد از رفتنشوݧ دست علے وگرفتم و رفتم تو اتاقم
علے بشیـݧ اونجا رو تخت
براے چے اسماء
تو بشیـݧ
رو بروش نشستم چادرو باز کردم .یہ جعبہ داخلش بود
در جعبہ رو باز کردم دو تا انگشتر عقیق توش بود
علے عاشق انگشتر عقیق بود
اسماء ایـݧ چیہ؟
اینارو اردلاݧ آورده براموݧ..
یکے از انگشترارو برداشتم و انداختم دست علے
واے چقد قشنگہ علے .بدستت میاد
علے هم اوݧ یکے رو برداشت و انداخت تو دستم درست اندازه ے دستم بود
دوتاموݧ خوشحال بودیم و بہ هم نگاه میکردیم
اوݧ هفتہ بہ سرعت گذشت
ساک هاموݧ دستموݧ بود و میخواستیم سوار اتوبوس بشیم ..
دیر شده بود واتوبوس میخواست حرکت کنہ
اردلاݧ و زهرا هنوز نیومده بودݧ
هرچقدر هم بهشوݧ زنگ میزدیم جواب نمیدادݧ
روے صندلے نشستم و دستم و گذاشتم زیر چونم و اخمهام رفتہ بود توهم
نگاهے بہ ساعتم انداختم .اے واے چرا نیومدݧ؟؟
هوا ابرے بود .بعد از چند دیقہ باروݧ نم نم شروع کرد بہ باریدݧ
علے اومد سمتم ،ساک هارو برداشت و گذاشت داخل اتوبوس
مسئول کارواݧ علے و صدا کردو گفت کہ دیر شده تا ۵دیقہ دیگہ حرکت میکنیم
نگراݧ بہ ایـݧ طرف و اونطرف نگاه میکردم اما خبرے ازشوݧ نبود
۵دیقہ هم گذشت اما نیومدݧ
علے اومد سمتم و گفت :نیومدݧ بیا بریم اسماء
إ علے نمیشہ کہ
خوب چیکار کنم خانوم نیومدݧ دیگہ بیا سوار شو خیس شدے
دستم و گرفت و رفتیم بہ سمت اتوبوس
لب و لوچم آویزوݧ بود کہ باصداے اردلاݧ کہ ۲۰متر باهاموݧ فاصلہ داشت برگشتم
بدو بدو با زهرا داشتـݧ میومدݧ و داد میزدݧ ما اومدیم
لبخند رو لبم نشست دست علے ول کردم و رفتم سمتشوݧ.
کجایید پس شماهااا؟ بدویید دیر شد
تو ترافیک گیرکرده بودیم
سوار اتوبوس شدیم اردلاݧ از همہ بخاطر تاخیري کہ داشت از همهہ حلالیت طلبید
تو اتوبوس رفتم کناراردلاݧ نشستم
لبخندے زدمو گفتم :سلام داداش
باتعجب نگاهم کردو گفت:علیک سلام چرا جاے خانوم مـݧ نشستے؟
کارت دارم اخہ
اهاݧ هموݧ فوضولے خودموݧ دیگہ خوب بفرمایی
إ داداش فوضولے ݧ کنجکاوے.اردلاݧ هنوز قضیہ ي بازو بنده رو نگفتیا ..
✍ ادامه دارد ...
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🎁 @BEIT_Al_SHOHADA
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
💞 #عاشقانه_دو_مدافع
📚 #قسمت_چهل_و_نهم
باد شدیدے میوزیدو چادرمو بہ بازے گرفتہ بود.
لب مرز خیلے شلوغ بود...
همہ از اتوبوس ها پیاده شده بودݧ و ساک بدست میرفتـݧ بہ سمت ایستگاه بازرسے
تا چشم کار میکرد آدم بود ،آدمهایے کہ بہ عشق امام حسیـݧ با پاے پیاده قصد سفر کرده بودݧ ،اونم چہ سفرے
شلوغے براشوݧ معنایے نداشت حاضر بودݧ تا صبح هم شده وایســݧ ،آدما مهربوݧ شده بودݧ و باهم خوب بودݧ
عشق ابے عبدللہ چہ کرده با دلهاشوݧ ؟؟؟
یہ گوشہ وایساده بودم و بہ آدمها و کارهاشوݧ نگا میکردم باد همچناݧ میوزید و چادرمو بالا و پاییـݧ میبرد
علے کنارم وایسادو آروم دستشو گذاشت رو شونم :بہ چے نگاه میکنے خانومم؟؟
یکمے بهش نزدیک شدم با لبخند گفتم :بہ آدما ،چہ عوض شدݧ علے
علے آهے کشیدو گفت:صحبت اهل بیت کہ میاد وسط حاضرے جونتم بدے هییی روزگار ...
اردلاݧ و زهرا هم اومدݧ کنار ما وایسادݧ
اردلاݧ زد بہ شونہ ے علے و گفت:إهم ببخشید مزاحم خلوتتوݧ میشما،اما حاجے ساکاتونو نمیخواید بردارید؟؟؟
علے دستشو گذاشت رو کمرشو گفت:دوتا کولہ پشتیہ دیگہ
خوب مـݧ هم نگفتم دویستاست کہ
نکنہ انتظار دارے مـݧ برات بیارم؟
هہ هہ ݧ بابا شوخے کردم حواسم هست الاݧ میرم میارم
زدم بہ بازوے اردلاݧ و گفتم :داداش خیلے آقاے مارو اذیت میکنیا...
صداشو کلفت کردو گفت: پس داماد شده براے چے؟؟
دستم وگذاشتم رو کمرم و گفتم :باشہ باشہ منم میتونم خواهر شوهر خوبے باشماااااا
خیلہ خوب حالا تو هم بیاید بریم تو صف
داداش شما برید مـݧ وایمیسم باعلے میام .
چند دیقہ بعد علے اومد
از داخل ساک چفیہ ے مشکیشو درآوردم و بستم دور گردنش
زل زده بود تو چشمامو نگاهم میکرد
چیہ علے ؟؟ جرا زل زدے بہ مـݧ؟؟؟
اسماء چرا چشمات غم داره ؟؟چشماے خوشگل اسماء مـݧ چرا باید اشک داشتہ باشہ؟؟ از چے نگرانے؟؟
بازهم از چشمام خوند،اصلا نباید در ایـݧ مواقع نگاهش میکردم.
بحثو عوض کردم ،یکےاز ساک هارو برداشتم و گفتم بیا بریم دیر شد.
دستم و گرفت و مانع رفتنم شد
منو نگاه کــݧ اسماء نمیخواے بگے چرا تو خودتے؟؟ چرا نگرانے؟
ببیـݧ هیچکے نیست پیشموݧ
بغضم گرفت و اشکام دوباره بہ صورتم هجوم آوردݧ
نمیتونستم بهش بگم کہ میترسم یہ روزے از دستش بدم .چوݧ میدونستم یہ روزے میره.با رضایت منم میره.
یقیـݧ داشتم داره میره پیش آقا کہ ازش بخواد لیاقت نوکرے خواهرشو بهش بده.
با چفیش اشکام و پاک کردو گفت :باشہ نگو ،فقط گریہ نکـݧ میدونے کہ اشکات و دوست ندارم
بریم ...
یک ساعت تو صف وایساده بودیم...
پاسپورتهامونو تحویل دادیم و از مرز رد شدیم
دوباره سوار اتوبوس شدیم
هوا تقریبا روشـݧ شده بود.بہ جایے رسیدیم کہ همہ داشتـݧ پیاده میرفتـݧ
تموم ایـݧ مدت و سکوت کرده بودم و داشتم فکر میکردم
ازاتوبوس پیاده شدیم
بہ علے کمک کردم وکولہ پشتے و انداخت رو دوشش
هوا یکمے سرد بود
چفیہ رو ،رو گردنش سفت کردم و زیپ کاپشنشو کشیدم بالا
لبخندے زدو تشکر کرد بعد هم از جیبش یہ سربند درآوردو داد دستم .
اسماء ایـݧ سربندو برام میبندے؟؟
نگاهے بہ سربند انداختم روش نوشتہ بود:"لبیک یا زینب"
لبخندے تلخے زدم ،میدونستم ایـݧ شروع هموݧ چیزے کہ ازش میترسیدم.
سربندو براش بستم،ناخدا گاه آهے کشیدم کہ باعث شد علے برگرده سمتم
چیشد اسماء ؟؟؟
ابروهامو دادم بالا و گفتم هیچے بیا بریم اردلاݧ و زهرا رفتـݧ .
بعد از مدت زیادے پیاده روے رسیدیم نجف دست در دست رفتم زیارت حس خوبے داشتم
اما ایـݧ حس با رسیدݧ بہ کربلا بہ ترس تبدیل شد .
وارد حرم شدیم....
✍ ادامه دارد ....
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🎁 @BEIT_Al_SHOHADA
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
🔴جهت دسترسی به قسمتهای قبل
لطفا گزینه زیر را انتخاب کنید وبا فلش رو به بالا قسمتهای قبلی را به راحتی پیدا کنید
#عاشقانه_دو_مدافع
📚 #عاشقانه_دو_مدافع
💞 #قسمت_پنجاهم
واردحرم شدیم
حس عجیبے داشتم سرگردوݧ تو بیـݧ الحرمیـݧ وایساده بودیم
نمیدونستیم اول بریم حرم امام حسیـݧ یا حرم حضرت عباس
بہ اصرار اردلاݧ اول رفتیم حرم اما حسیـݧ
دست در دست علے واردشدیم چشمم کہ بہ گبندافتاد بے اختیار اشک ازچشمام جارے شد و روزمیـݧ نشستم
علے هم کنارمـݧ نشست وتو اوݧ شلوغے شروع کرد بہ روضہ خوندݧ
چادرمو کشیدم روصورتمو و باتموم وجودم اشک میریختم نمیدونم چراتمام صحنہ هاے اوݧ ۴سال،مث چادرے شدنم
اوݧ خوابے کہ دیدم پیرزنے کہ منتظرپسرش بود
نامہ اے کہ پسرش نوشتہ بود،
خواستگارے علے
شهادت مصطفے خانومش و ..حتے رفتـݧ علے بہ سوریہ میومد جلوے چشمم وباعث شدت گریہ ام شده بود
واے اماݧ ازروضہ اے کہ علے داشت میخوند
روضہ ے بے تابے حضرت زینب بعداز شهادت امام حسیـݧ
قلبم داشت ازسینم میزد بیروݧگریہ آرومم نمیکرد داشتم گریہ میکردم امابازهم بغض داشت خفم میکرد
نفسم تنگ شده بودو داشتم از حال میرفتم
تو هموݧ حالت چند تانفس عمیق کشیدم و زیر لب از خدا کمک میخواستم
چادرمو زدم کنارتا راحت ترنفس بکشم
مردم دور تا دورما جمع شده بودݧ با روضہ ے علے اشک میریختـݧ
اشکام و پاک کردم کہ واضح تراطرافمو ببینم
بہ علے نگاه کردم توجهے بہ اطرافش نداشت روضہ میخوندو باروضہ ے خودش اشک میریخت یاد غریبے حضرت زینب و روضہ اے کہ خودش براے خودش میخوندو اشک میریخت افتادم
بغضم بیشترشد ونفسم تنگ تر
بہ زهرا کہ کنارم نشستہ بود بااشاره گفتم کہ حالم بده
زهرانگراݧ بطرے آب واز کیفش درآورد وداد بہ مـݧ وبعد شونہ هامو ماساژ داد
روضہ ے علے تموم شد
اطرافموݧ تقریبا خلوت شده بود علے کہ تازه متوجہ حال مـݧ شده بود باسرعت اومد سمتم و با نگرانے دستم و گرفت:چیشده اسماء حالت خوبہ؟
هنوزاشکاش رو صورتش بود دلم میخواست کسے اونجا نبودتا اشکاشو پاک میکردم و براے بودنش ازش تشکرمیکردم
لبخندے زدم وگفتم:چیزے نیست علے جاݧ یکم فشارم افتاده بود
دستات یخہ اسماء مطمعنے خوبے؟
سرمو بہ نشونہ ے تایید تکوݧ دادم
بهش نزدیک شدم ودرگوشش گفتم:علے چہ صدایے دارے تو ببیـݧ منو بہ چہ روزے انداخت
با تعجب بهم نگاه کردواز خجالت سرشو انداخت پاییـݧ
چندروزے گذشت سخت هم گذشت ازطرفے حرم آقا و روضہ هاش ازطرف دیگہ اشکهاے علے کہ دلیلش ومیدونستم
میدونستم کہ بعداز شهادت مصطفے یکے از دوستاش براے ردیف کردݧ کارهاے علے اومده بود پیشش
میدونستم کہ بخاطرمـݧ تاحالا نرفتہ الاݧ هم اومده بود ازآقا بخوادکہ دل منو راضے کنہ
با خودم نمیتونستم کنار بیام،مـݧ علے و عاشقانہ دوست داشتم دورے و نداشتـنشو مرگ خودم میدونستم علے تمام امید و انگیزه ے مـݧ بود
امانباید انقدرخودخواه باشم
من وقتے علے و میخوام باید بہ خواستہ هاشم احترام بزارم
تصمیم گیرےخیلے سخت بود
تو هموݧ حرم بہ خدا توکل کردم واز آقا خواستم بهم صبر بده تا بتونم تصمیم درست بگیرمـ
نمیدونم چرا احساس میکردم آخریـݧ کربلایی کہ با علے اومدم
همہ جا دستشو محکم میگرفتم و ،ول نمیکردم
دل کندݧ از آقا سخت بود
ما برگشتیم اما دلموݧ هنوز تو بیـݧ الحرمیـݧ مونده بود
اشک چشماموݧ خشک نشده بود و دلموݧ غم داشت
رسیدیم خونہ
بہ همیـݧ زودے دلتنگ حرم شدیم.
حال غریب و بدے بود انگار مارو از مادرموݧ بہ زور جدا کرده بودݧ
علے بے حوصلہ وناراحت یہ گوشہ ے اتاق نشستہ بود و با تسبیح بازے میکرد
رفتم کنارش نشستم
نگاهش نمیکردم تسبیح و ازش گرفتم و گفتم:چرا ناراحتے؟
آهے کشیدو گفت:اسماء خدا کنہ زیارتموݧ قبول شده باشہ و حاجتامونو بگیریم
میدونستم منظورش از حاجت چیہ
با بغض تو چشماش نگاه کردم و گفتم:علے؟
جانم اسماء؟
چشمام پراز اشک شدو گفتم:حاجت تو چیہ؟
باتعجب هم نگاه کرد.
بهم نزدیک شد و اشکامو پاک کرد:اسماء مگہ نگفتم دوست ندارم چشماتو خیس ببینم ؟
چشمامو بستم و دوباره سوالمو تکرار کردم
ازم فاصلہ گرفت و گفت:خوب مـݧ خیلے حاجت دارم قابل گفتـݧ نیست
چپ چپ بهش نگاه کردم و گفتم:آهاݧ قابل گفتـݧ نیست دیگہ باشہ
بلند شدم برم کہ دستم و گرفت و کشید سمت خودش و کنارش نشوند
بینموݧ سکوت بود
سرمو گذاشتم رو سینش و بہ صداے قلب مهربونش گوش دادم.
نتونستم طاقت بیارم اشکام سرازیر شد .
چطورے میتونستم بزارم علے بره ،چطورے در نبودش زندگے میکردم.
اگہ میرفت کے اشکام و پاک میکردو عاشقانہ تو چشمام زل میزد .کے منو درآغوش میگرفت تا تمام غصه هامو فراموش کنم؟
پنج شنبہ ها باید باکے میرفتم بهشت زهرا؟
.دیگہ کے برام گل یاس میخرید .
سرمو گرفت و پیشونیمو بوسید .تو چشمام زل زدو گفت :اسماء چیشده ؟چرا چند وقتہ اینطورے
بہ علےنمیخواے بگے
میخواے با اشکات قلبمو آتیش بزنے؟
اشکامو پاک کردم و باصداے آرومے گفتم:کے میخواے برے؟
کجا؟
سوریہ.
باتعجب نگاهم و کردو گفت:سوریہ؟
نگاهش کردم و گفتم
✍ ادامه دارد...
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🎁 @BEIT_Al_SHOHADA
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
#کلسیــــــــــــــم
✔️ برخی از راه های ساده برای تامین کلسیم بدن:
🔶آفتاب بگیرید
👈اگر خانه آفتاب گیری ندارید، هرچند وقت یک بار سعی کنید که چنددقیقه ای آفتاب بگیرید.
♦️البته همیشه به یاد داشته باشید که طبق روایات آفتاب باید به پشت بدن بخورد نه جلوی بدن یعنی رو به آفتاب نباشید.
🔶چای و نوشابه نخورید!
🚫از خوردن خوراکی هایی که کاهش جذب کلسیم یا افزایش میزان برداشت آن از استخوان را به همراه دارند خودداری کنید.
🔶کشک و کره محلی بخورید!
👈مصرف هفته ای یکبار کشک محلی مرغوب (به صورت کله جوش به همراه پونه و روغن زیتون و چند عدد خرما یا مغز گردو) بسیار مفید خواهد بود.
🔶بادام و خرما بخورید!
👈مصرف روزانه ۱۰عدد مغز بادام و ۵عدد خرما میتواند #کلسیم موردنیاز را تامین نماید.
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
🛑 ویتامین b12 در چه غذاهایی وجود دارد؟
شیر
تخممرغ
میگو
گوشت گاو
غلات و حبوبات غنی شده
گوشت مرغ
ماهی
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
نارگیل خشک:
8 خاصیت نارگیل خشک:
🔸سلامت قلب
🔸بهبود عملکرد مغز
🔸تقویت ایمنی بدن
🔸جلوگیری از ناباروری مردان
🔸مفید برای سیستم گوارش
🔸کاهش خطر سرطان
🔸جلوگیری از آرتروز
🔸کاهش کمخونی
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
برای رفع موهای شکننده ای چه کنیم؟
🔶حبوبات بیشتر مصرف کنید
👈مصرف حبوباتی چون لوبیا قرمز به افزایش انعطاف موها کمک می کند و از شکنندگی آنها جلوگیری می کند
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
✅خواص نخود:
💥امام صادق(ع):۷۰ پیامبربرای برکت نخود دعاکردند.
🌿استخوان ساز قوی
🌿درمان کمر درد
🌿خونساز قوی
🌿مشکلات سینه
🌿هضم غذا
🌿درمان یبوست
🌿درمان ناباروری آقایان
🌿تقویت حس بویایی وشنوایی
✅ نخودرقت قلب وکثرت اشک می آوردنه عدس
✅نخودمثل کنجدهم خونساز وهم استخوان ساز
✅لبلبی یا نخود آب یک غذای کامل است.
✅در زمستان آش وآبگوشت بیشتر استفاده شود.
✅سویق نخود برای مشکلات ناباروری عالی است.
✅آب نخود را نباید دور ریخت انگار تفاله می خوریم.
✅به جای عدس پلو می توان نخود پلو خورد.
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙂شکایت همسر آقای قرائتی، نزد رهبر انقلاب !
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌎 تولدی دوباره [بسیار-مهم]
📽ماجراي بينظیرِ تازهمسلماني که از انجیل و قرآن معجزه ميخواست
وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ(عنکبوت/69)
و كسانى كه در راهِ ما تلاش و جهاد كردند، راههاى (قرب به) خود را به آنان نشان خواهيم داد و همانا خداوند با نيكوكاران است.
💥معجزهگريقرآندیدنيست[حتماًببینید]
↶انجیل برحق است یا قرآنکریم؟!
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴دختر خارجی :یالله حبیبی
زودتر مسلمون شو خیلی حال میده!
زنان سوئدی از زبان خانم ایرانی که سالها در سوئد زندگی کرده
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بدون نگاه امضا زد😔😞😔😞
امام حسین علیه السلام
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای جانم، عمو پورنگ داره به مادرش کمک میکنه نماز بخونه 😍
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥اتفاقی تلخ، که ممکناست دربارهی آن آگاهی نداشته باشید!
👈💥گر به شکم زن حامله شلیک کنی
دو نفر را کشته ای؛ گلولت رو حروم نکن...
منتشر کنید
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹برطرف کردن مشکلات شدید
با ذکر امام زمان
#ذکر
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
54.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 یمن ، محل ظهور حضرت حجت(عج)....
♦️ گفتاری از مرحوم آیت الله حاج آقا مرتضی تهرانی
🔹چرا شیعه باید به یمن اهمیت بده؟
🔹️اصلا چرا دشمنان شیعه میخوان یمن نابود بشه؟
🔹️چرا و چرا وچرا های در مورد یمن رو ببین(:
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ فعال رسانهای آمریکایی:
📍یمنی ها مردمان خداترسی هستند که به باورهای اخلاقی دینشان پایبندند، آنها برخلاف سران سعودی، قطر و بحرین، وجدان دارند!
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 همسر شهید علی محمدی، فیزیکدان و دانشمند هستهای: دکتر علی محمدی در سال 84 شماره تلفنی به من داد و گفت اگر نیامدم خانه، گم شدم، زخمی شدم یا کشته شدم، قبل از اینکه به پلیس یا اورژانس زنگ بزنی، با این شماره تماس بگیر!
🔹️فکر میکنید این شماره متعلق به چه کسی بود؟
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷@Modafeane_harame_velayat
🎁@BEIT_Al_SHOHADA
🔴دختربچه فلسطینی که بدنش زیر آوار ماند رو با گلوله صورتش رو سوراخ کردن😭
ای لعنت به کسی که از اسرائیل حمایت میکنه
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ فیلم جدیدی از دکتر ولایتی از وخامت حال جسمی وی
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅باز کردن عروق قلبی بدون نیاز به عمل جراحی‼️
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📛کلاهبرداری بزرگ فروشگاه ها با کد ملی!
🔹این روزها کدملی یک شماره فوق محرمانه محسوب میشه، حواستون باشه که این کد رو به هیج کس ندین تا اینجوری به اسمتون مالیات های کلان رد نکنن!
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺خشت کج
⚠️ توهمِ رسیدن به آرزوها؛
ثمرهٔ قانون جذب!
⁉️تابلوی کائنات یا
تابلوی غرق شدن در تخیلات؟!
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مژده خاص خدا
💠 کاری که خدا در ماه رجب با بندگانش میکند ...
🔸گفتاری از حجت الاسلام دکتر رفیعی
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 فقط این آیه در ذهنتان بماند کافی است 👌
🍃 فضیلت و اهمیت بالای احسان به والدین در قرآن کریم
🎙حجت الاسلام عالی
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد شجاعی
√ اگر از کمبود محبت یا کمبود توجه رنج می برید این ویدئو را ببینید.
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کودک فلسطینی:
🔹هوا سرد شده، به پتو و لباس نیاز داریم، من تحمل میکنم اما خیلی از بچه ها توان تحمل این هوا را ندارند!
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سرخط
🔹انتقال موشک های کروز ایرانی به بندر حدیده یمن
🔹 اعتراف تلخ غرب : بایدن در حال تسلیم خاورمیانه به ایران است
🔹 خوشامدگویی قابل تامل انصار الله به صهیونیست ها برای جنگ با حزب الله
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat