eitaa logo
مدافعان حرم ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
19.4هزار ویدیو
207 فایل
🔹﷽🔹 کانال مدافعان حرم ولایت با متنوع ترین مطالب روز؛ آموزشی_اقتصادی_نظامی_مذهبی وسرگرمی. ♡ ارسال بهترین وجذابترین رمان‌ها پیام بصورت پست ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17359336874500 ارتباط با ادمین @MAHDy_Yar_313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷🕊🌷🌷🕊🌷 🥀🕊 🌾رفیق شهید نقل می‌کند:آقامحسن بسیار خوش‌اخلاق و خونگرم بود و به‌راحتی با همکاران،ارتباط دوستانه و صمیمی برقرار می‌کرد و هیچ تکبر و غروری در رفتار و گفتارش نبود. 💐شهید خزایی روحیۀ جهادی قوی‌ای داشت و همۀ تلاش خود را در جهت برآورده‌ساختن خواسته‌های سایر واحدها که در حوزۀ روابط عمومی تعریف شده بود،صرف می‌کرد. 🌷علاقۀ وافر ایشان به رهبری،نظام، شهدا و جامعۀ ایثارگران بسیار محسوس بود و این ارادت،همواره در سخنان و رفتار ایشان دیده می‌شد. 💠 : 🌷هـنرمند ، رویی بہ عالم غیب دارد و رویی بہ عالم شهــادت . . .🕊 🎤 🥀 🕊
🌷🕊 🌴پدر شهید نقل می‌کند:در یکی از عملیاتهای مهم برای مقابله با تروریست‌ها اگر ستّار حضور نداشت،بدون تردید یکی از حسّاس‌ترین شهرهای سوریه سقوط می‌کرد و تبعات آن بسیار سنگین می‌بود. 🌾یکی دیگر از کارهای شهید عباسی این است که یکی از ژنرالهای عراق به او می‌گوید«شما به ما بپیوندید و هر مقام و درجه و پولی بخواهید،به شما می‌دهیم که پیش ما باشید و به بچه‌های ما آموزش دهید»! 💐ستّار هم با بصیرتی عمیق در قبال این پیشنهاد می‌گوید«اگر تمام جهان را به من بدهید،یک وجب از خاک ایران را به تمام جهان نمی‌دهم؛در ضمن من سرباز آقای خامنه‌ای هستم و جز در این لباس نمی توانم خدمت کنم؛چرا که همه‌ی ایمان و توانایی من در سربازی برای ولایت فقیه است.» 🌷سردار شهید قاسم سلیمانی هم که این را می‌شنود،ستّار را می‌بوسد و با شوخی می‌پرسد«چرا نرفتی؟»ستّار می‌گوید:«چطور بروم؟من ایرانی هستم، سرباز ولایت و رهبر هستم.»سردار نیز ستّار را تشویق می‌کند. 🌹 🕊 🌹
📄 🌾دلش نمیخواست کارهایش جلوی دید باشد.مدتی را که در جبهه بود،اجازه نداد حتی یک عکس یا فیلم از او تهیه شود. آخرین بار که به مرخصی آمده بود،قبل از رفتن همه ‌ی عکسهایش را از بین برد تا پس از شهادت چیزی از او باقی نماند. همینطور هم شد و برای شهادتش حتی یک عکس هم درخانه نداشتیم.همیشه پنهان ‌کار بود.حتی زخمی ‌شدنش را هم از دیگران پنهان میکرد؛یکبار که به مرخصی آمده بود،احساس کردم هنگام بلند شدن به سختی حرکت میکند،ولی چیزی را بروز نداد. 📿وقت نماز شد.وضو که گرفت،رفت توی اتاق و در را قفل کرد.از این کارش تعجب کردم.خواهرش که کنجکاو شده بود از بالای در داخل اتاق را نگاه کرد و متوجه شد که مجید نماز را به صورت نشسته میخواند.مجید از ناحیه ‌ی پا مجروح شده بود،اما اجازه نداد حتی ما که خانواده ‌اش بودیم متوجه شویم. 🌷شهید مجید زین ‌الدین تنها خدایش را می‌ دید و تنها برای او عاشقی می کرد؛ چرا که او به بی ‌نهایت عشق رسیده بود. ✏️به نقل از:مادر شهید 🥀 🕊 ╔══❖•°🧡💛❤️💛🧡°•❖══╗ 🆔@Modafeane_harame_velayat ╚══❖•°🧡💛❤️💛🧡 °•❖══╝
🥀🕊 🌾مادر شهید نقل می‌کند:منبع درآمد محمد کارِ داربست بود.در تابستان و زمستان با مشقّت فراوان این کار را انجام می‌داد.هر وقت برای کار می‌رفت،من نگران بودم که از بالای داربست سقوط کند و او را از دست دهم. او را به خدا می‌سپردم و آیت‌الکرسی می‌خواندم. 💐من جرئت نمی‌کردم از برخی مشکلات جلوی محمد صحبت کنم؛چون منقلب می‌شد و مقدار زیادی از پولش را برای رفع آن مشکل می‌داد.مثلاً اگر برای او تعریف می‌کردم که فلان فامیل که زن بیوه‌ای است را در فلان‌جا دیده‌ام،مقدار زیادی از درآمدش را می‌داد و می‌گفت که این پول را به وی برسانید. 🌷بعد از شهادتش معلوم شد با وجود سنّ کمی که داشت و درآمدی که به سختی به دست می‌آورد و اجاره‌نشین هم بود اما از خانواده‌های بی‌بضاعت دستگیری می‌کرده است.حاضر بود از لذّات دنیوی بگذرد اما پولش را به یک نیازمند دهد.از این کار بیشتر لذت می‌برد. 🌹در گذر مـرگِ سـرخ  هر که تـو را دید ، گفت : برگ گل سـرخ را  باد ڪجـا می برد ..؟!🕊 🥀 🕊 🌹
🥀🕊 💐سیدرضا حسینی که دایی محمد حسین بود،سال ۱۳۶۶ به شهادت رسید. ایشان را در امامزاده علی اکبر چیذر دفن کردیم.سال های بعد که پسرخاله ی محمد حسین فوت کرد،تابوت او را به امامزاده برده و اتفاقا کنار قبر دایی اش گذاشته بودند تا مزارش برای دفن آماده شود. محمد حسین آن روز دست روی تابوت پسرخاله اش گذاشته و گفته بود:آقا محسن،از جای من پاشو اینجا جای من است! 🌷آن موقع همه این کلام را شنیدند اما کسی متوجه نشده بود که منظور پسرم از این حرف چیست.چند سال بعد که محمد حسین در سوریه به شهادت رسید، او را درست در کنار مزار دایی اش، یعنی همان جا که آن روز اشاره کرده بود،دفن کردند.برای همه عجیب بود که پسرم از همان زمان می دانست که شهید می شود و حتی دفنش را مشخص کرده بود! ✍به نقل از:مادر شهید 💐جـانا دلِ مــا ؛ هـوای خنده هـایت را دارد ڪمی برای بهـانہ‌ هـای دلمان لبخنـــــــد بزن . . .❤️ 🌹 🕊 🌹
🥀🕊 🌾یکی از همرزمان شهید نقل می کند:که روح الله همه فن حریف گروهان ما بود.از مسئولیت تدارکات گرفته تا پیش نمازی نمازهای📿جماعت را برعهده داشت. هنگام اذان همه او را برای پیش نمازی صدا می زدند و این افتخاری است که پشت ایشان به نماز می ایستادیم. 💐روح الله۱۶آذرماه سال۹۴به همراه سه همرزم دیگر خودشهیدان محرمعلی مرادخانی،عبدالله فیروزآبادی ومصطفی شیخ الاسلامی درحلب سوریه به شهادت رسید. 🌷یکی دیگر از همرزمان شهید در خصوص نحوه شهادت شهید روح الله صحرایی می گوید:در صحنه درگیری بودیم که روح الله خواست تیربار را بردارد،در حین خیز برداشتن تک تیرانداز دشمن به او شلیک کرد و روح الله روی زمین افتاد.از فاصله دور نیم ساعت با او صحبت کردیم و صدایش کردیم و حتی دستش را بلند کرد و می فهمیدیم که هنوز زنده است اما مجال اینکه به جلو برویم، نبود.بعد از ۴۰ دقیقه که آتش دشمن کمی آرام گرفت بالای سرش رفتیم و دیدیم که به شهادت رسیده است. 🌹 الله_صحرایی 🕊
🥀🕊 💐مادر شهید نقل می کند:حميدرضا خودش به حفظ قرآن📿می پرداخت و چندين جزء را هم حفظ كرده بود. بعد هم قرائت را دنبال كرد ودر اين رشته پيشرفت زيادی كرد.حمیدرضا سر به زير و حرف گوش كن بود،كه هميشه دست پدر و كف پاي من مادر را می بوسيد و نهايت احترام را برایخانواده‌اش قائل بود.يكبار وقتی من برای حمیدرضا دعا کردم كه«پول از سرتا پايت بريزد،حمید رضا از من ميخواهد برايش عاقبت به خيری طلب كنم.» 🌷 پدر شهيد از نحوه شهادت شهید حمیدرضا اسداللهی برسر سجاده نماز می گويد:۲۹آذرماه۱۳۹۴مصادف با روز شهادت امام حسن عسكری(ع)عمليات فتح خان طومان در جريان بود. حميدرضا هميشه نمازش📿را اول وقت ميخواند.آن روز هم تا اذان ظهر راميگويند چون آب كافی نداشتند،تيمم می كند و میخواهد نمازش را شروع كند كه انفجاری رخ ميدهد و يک تركش به شاهرگ گردنش اصابت ميكند.يكی از دوستانش ميگفت:خودم را به او رساندم.چند لحظه‌ای زنده بود و ذكر يازهرا(س) ميگفت.بعد چشمش را بست و به شهادت رسيد.😭 🥀 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ نابغه ای که نمی شناسید... 🔻شهید نابغه، آیت الله سید محمد باقرصدر در بیانات رهبری @Modafeane_harame_velayat