🌱 امام به خدمتکار منزلشان به نام سیدمرتضی می گوید: «شنیده ام که وقتی در صف نان می ایستی می گویند این خدمتکار آقاست و تو را جلو می برند و بی نوبت نان می دهند، این کار را نکن، تو هم مانند سایر مردم در صف بایست، خوب نیست که از این خانه کسی برای خرید بیرون رود و بی نوبت خرید کند🌱...»
#امامِ_شهدا
#آیت_الله_خمینی(رحمت الله علیه)
@Modafeaneharaam
10.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌#یکی_از_علائم_آخرالزمان
✅ از گرونی ها و تورم اگه خسته ای این کلیپ رو نشر بده تا شاید دل یه نفر باهاش آروم شد «برکتش روببینی تو زندگیت جوون😀😉🌹»
.
✅ به عشق شما برای آروم شدن دل مردم کشورم این کلیپ رو ساختم
🎤#امیرحسین_دریایی
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری پنجشنبه های حسینی💔
_____________
مه عالمینی
مرا نور عینی
به عشق تو هستم حسینی
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 #براساس_زندگینامه_شهید_سیدمحمد_کدخدا* #نویسنده_علی_سلیمی* #قسمت_بیست
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#براساس_زندگینامه_شهید_سیدمحمد_کدخدا*
#نویسنده_علی_سلیمی*
#قسمت_بیست_دو
. کفشهای غواصی مان را در آورده بودیم تا بهتر بتوانیم حرکت کنیم. پشت قایقی گشتم و پتوی پیدا کردم روی پتو خوابوندمش و دوسر پتو را با سید بلند کردیم و راه افتادیم. شدت خونریزی اش بیشتر شده بود نفس نفس میزد و یا حسین گفتن هایش بوی خون میداد.
زمین بدجوری گلی و ناهموار قرمزی همچنان ما را به خط اول متصل می کرد و دیگه مشخص نبود از خونی که از پایین پتو به زمین می چکد یا از پاهای برهنه و زخمی من و سید .
نزدیک سنگرهای بودیم که تا ساعتی پیش متعلق به عراقیها بود .برانکاردی را کنار یکی از سنگر ها دیدم.
_سید بهتر نیست چندتا از این اسیرها را بیاریم تا با آن برانکارد برسونیم عقب؟!
_یا علی فقط هر کاری میخوای بکنی سریع خون زیادی ازش رفته.
دوباره راه افتادیم. برانکارد را چهار اسیر عراقی حمل میکردند و ما هم همراهشان. جوان زخمی دچار تشنج شده بود. خون زیادی از بدنش میرفت .تکانهای به اجبار بحران کارت هم اذیتش میکرد .صدای حسین حسین گفتن هنوز توی گوشم است.
مسیر زیادی بود با سرعت در حال حرکت بودیم .یواش یواش آثار خستگی در قیافه های آن ۴ نفر معلوم میشد نفر جلوی که سید کنارش حرکت میکرد از لحاظ هیکل کوچکتر از ۳ نفر دیگر بود نفس زدنش سریع شده بود. صورت استخوانی اش خیس از عرق بود .چشمان درشتی داشت و سبیل نازک پشت لبهای کلفتش را سیاه کرده بود.کمی می لنگید شاید در درگیری با بچه ها موقع اسارت صدمه دیده بود گوشه برانکارد را سید از دستش گرفت .من هم متوجه نفر بغل دستی من شدم که خسته شده بود اما سعی میکرد نشان ندهد .سبیل پرپشت و کلفتی داشت. روی صورتش زخمی بود که معلوم بود مربوط به سال ها قبل است. لباسش پر از لکه های خون بود. وقتی دسته برانکارد را از دستش گرفتم نگاه قدرشناسانه به من کرد و بعد به صورت مجروح خیره شد.
دیگر کلماتی که جوان مجروح بر لب می آورد بریده بریده و هذیان وارد و به خوبی نمی شد تشخیص داد چه میگوید. فکر کنم شهادتین می خواند .صورتش دیگر کاملاً کبود شده بود .با دیدن این وضع سرعت قدم هایمان را بیشتر کردیم سمت عقب برانکارد راهم دوتا جوان بسیجی که از آن مسیر رد میشدند گرفتند.
۴ اسیری که مقداری از راه برانکارد را حمل کرده بودند دنبالمان میدویدند.
#ادامه_دارد
@Modafeaneharaam
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
هدایت شده از مدافعان حرم 🇮🇷
🎞رجزخوانی طوفانی محمدحسین
حدادیان خطاب به #علی_کریمی♨️
🔻آنکه اقامت خرید و رفت...📵❗️
🔴با خاک یکسانش کرد😂🔥👇🏼
https://eitaa.com/joinchat/2057830453C28b41fe66a
هدایت شده از مدافعان حرم 🇮🇷
🌹🌹🌹
#یلدای_مهدوی که با کمک بزرگواران به دست نیازمندان رسید🌷
اجرتون با #امام_زمان
🌹🌹🌹
@Modafeaneharaam
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
یک قدم محضِ رضایِ تو نشد بردارم
اصلاً انگار فقط دردسرم آقاجان
در بساط غمتان مدعیام ، اما حیف
غافل از ناله و اشکِ سحرم آقاجان
پر و بالم شده زخمی ، تو بلندم کردی
کمکی کن که به سویت بپرم آقاجان
غیر این خانه پناهِ دگری نیست مرا
باز کن دربه رویم، پشتِ درم آقاجان
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
@Modafeaneharaam
✅ #رسول_خدا (صلی الله عليه و آله):
🌹محبوب ترين كارها نزد خداوند، شتاب در به جا آوردن نماز در اوّلِ وقتش است.
📚 كنز العمّال : ج7، ص360، ح 19263
#نماز_اول_وقت
#حدیث
@Modafeaneharaam
🔺نامه جوانان و نوجوانان به شهید حاج قاسم سلیمانی
خبر کوتاه بود و جانسوز، سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی در فرودگاه بغداد به درجه رفیع شهادت نائل گردید. هیچکس پر کشیدنت را باور نمیکرد سردار دلها. لبخند از چهرهها رخت بسته بود و بهت و حیرت بر جایش نشسته بود.
قهرمان من، سردار من، دشمنانت خیال میکنند با رفتنت میتوانند باره بر دامن برانند اما نمیدانند که از این مرغ فریاد غرق در آتش، خاکستری سرد قد علم میکند.
سرباز خمینی، تو بهتر میدانی که فرعونیان و قبطیان در کمیناند ولیکن تصور فتح سرزمینمان را به گورستانهای خویش خواهند برد. آسوده بخواب سردار، حالا که رفیقان قدیمیات را دیدهای و مثل همیشه سرت را بالا گرفتهای که در دفاع از میهن و اسلام تا پای جان، مقاومت و ایستادگی کردهای آرام بخواب.
اما سردار، فراموش مکن که دریادلان سرزمینت راه را بر سامریان زمان میبندند و اهریمنان بدانند و آگاه باشند که ما، مادران آینده این مرز و بوم، سلیمانیهای متعددی را در دامان خود میپرورانیم.
✍️ نسرین مصدق
📚 برگی از کتاب «#برسد_به_دست_حاج_قاسم»
@Modafeaneharaam