مدافعان حرم 🇮🇷
✅ادامه داستان واقعی🌺فرار از جهنم🌺 💠قسمت چهلم داستان دنباله دار فرار از جهنم: ازش فاصله بگیر . چشم ه
✅ادامه داستان واقعی 🌺فرار از جهنم🌺
💠قسمت چهل و یک داستان دنباله دار فرار از جهنم: جوجه مواد فروش
.
هنوز از مدرسه زیاد دور نشده بودیم که چشمم به چند تا جوون هجده، نوزده ساله خورد … با همون نگاه اول فهمیدم واسطه مواد دبیرستانی هستن …
.
زدم بغل و بهش گفتم پیاده شو … رفتیم جلو … .
– هی، شما جوجه مواد فروش ها … .
با ژست خاصی اومدن جلو … جوجه مواد فروش؟ … با ما بودی خوشگله؟ … – از بچه های جیسون هستید یا وانر ؟ … .
.
یه تکانی به خودش داد … با حالت خاصی سرش رو آورد جلو و گفت … به تو چه؟ … .
جمله اش تمام نشده بود، لگدم رو بلند کردم و کوبیدم وسط سینه اش … نقش زمین شد …
.
دومی چاقو کشید … منم اسلحه رو از سر کمرم کشیدم … .
.
– هی مرد … هی … آروم باش … خودت رو کنترل کن … ما از بچه های وانر هستیم … .
.
همین طور که از پشت، یقه احد محکم توی دستم بود … کشیدمش جلو … تازه متوجهش شدن … به وانر بگید استنلی بوگان سلام رسوند … گفت اگر ببینم یا بفهمم هر جای این شهر، هر کسی، حتی از یه گروه دیگه … به این احمق مواد فروخته باشه … من همون شب، اول از همه دخل تو رو میارم …
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
💠قسمت چهل و دوم داستان دنباله دار فرار از جهنم: نمی کشمت
.
سوار ماشین که شدیم، زل زده بود به من … .
– به چی زل زدی؟ …
– جمله ای که چند لحظه قبل گفتی … یعنی قصد کشتن من رو نداری؟ … .
محکم و با عصبانیت بهش چشم غره رفتم … من هرچی باشم و هر کار کرده باشم تا حالا کسی رو نکشتم … تا مجبور هم نشم نمی کشم … تو هم اگر می خوای صحیح و سالم برگردی و آدم دیگه ای هم آسیب نبینه بهتره هر چی میگم گوش کنی … و الا هیچی رو تضمین نمی کنم… حتی زنده برگشتن تو رو … .
.
بردمش کافه … .
– من لیموناد می خورم … تو چی می خوری؟ … یه نگاه بهش انداختم و گفتم … فکر الکل رو از سرت بیرون کن … هم زیر سن قانونی هستی؛ هم باید تا آخر، کل هوش و حواست پیش من باشه … .
.
منتظر بودم و به ساعتم نگاه می کردم که سر و کله شون پیدا شد … ای ول استنلی، زمان بندیت عین همیشه عالیه…
.
.
پاشون رو که گذاشتن داخل، نفسش برید … رنگش شد عین گچ … سرم رو بردم نزدکیش … به نفعته کنارم بمونی و جم نخوری بچه … یکی مردونه روی شونه اش زدم و بلند شدم …
.
.
یکی یکی از در کافه میومدن تو … .
– هی بچه ها ببینید کی اینجاست؟ … چطوری مرد؟ … .
یکی از گنگ های موتور سواری بود که با هم ارتباط داشتیم …
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
💠قسمت چهل و سوم داستان دنباله دار فرار از جهنم: قول شرف
.
تمام مدتی که ما با هم حرف می زدیم عین جوجه ها که به مادرشون می چسبن … چسبیده بود به من …
.
– هی استنلی، این بچه کیه دنبالت خودت راه انداختی؟ … پرستار کودک شدی؟ … .
و همه زدن زیر خنده … یکی شون یه قدم رفت سمتش … خودش رو جمع کرد و کشید سمت من … .
.
– اوه … چه سوسول و پاستوریزه است … اینو از کجای شهر آوردی ؟ … .
– امانته بچه ها … سر به سرش نزارید … قول شرف دادم سالم برگردونمش … تمام تیکه هاش، سر هم …
.
همه دوباره خندیدن … باشه، مرد … قول تو قول ماست … اونم از احد دور شد … .
.
از کافه که اومدیم بیرون … خودش با عجله پرید توی ماشین… می شد صدای نفس نفس زدنش رو شنید … .
.
– اینها یکی از گنگ های بزرگ موتورسوارن … اون قدر قوی هستن که پلیسم جرات نمی کنه بره سمت شون … البته زیاد دست به اسلحه نمیشن … یعنی کسی جرات نمی کنه باهاشون در بیوفته … این 60 تا رو هم که دیدی رده بالاهاشون بودن …
.
.
– منظورت چی بود؟ … یه تیکه، سر هم …
.
سوالش از سر ترس شدید بود … جوابش رو ندادم … جوابش اصلا چیزی نبود که اون بچه نازپرورده توان تحملش رو داشته باشه ...
⬅️ادامه دارد...
@Modafeaneharaam
ختم #صلوات به نیت🔰
#شهید_فخری_زاده💔
#مرحوم_صمد_احمری
#مرحومه_بهاره_طلوعی
هدیه به حضرت فاطمه زهرا سیدت النساءالعالمین (سلام الله علیها) و مولا الموحدین امیر المومنین علی ( علیه السلام ) و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان و حاجت قلب نازنینشون (عجل الله تعالی فرجه الشریف)❤️
مهلت: تا فردا شب ساعت۲۱
تعداد صلواتهای خود را به پی وی بفرستید
@Ahmad_mashlab1115
مدافعان حرم 🇮🇷
ختم #صلوات به نیت🔰 شهید مدافع حرم سلمان برجسته شهید مدافع حرم عمر ملازهی شهید مدافع حرم عبدالحمید
جمع کل صلوات های این مدت:903\1/598/468🌹
انشاءلله همگی حاجت روا بشید❤
التماس دعا📿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 روایتی ناگفته از ترور پیچیده شهید فخریزاده
مستند «ماجرای نیمروز»؛ امروز ساعت ۱۶ و ساعت ۲۳ از شبکه یک
@Modafeaneharaam
🌹#با_شهدا|شهید علیرضا موحد دانش
✍️ عروسی علیرضا موحد
▫️روزی که امام رحمه الله علیرضا موحد دانش، فرمانده تیپ سیدالشهدا و همسرش را عقد کرد، علی با دست چپش دست امام رحمه الله را گرفت و بوسید. وقتی از حضور امام رحمه الله بیرون آمدند، همسرش پرسید، چرا با دست راست دست امام رحمه الله را نگرفتی؟ گفت ترسیدم امام رحمه الله متوجه دست مصنوعیام شود و غصهدار شود. علی اصرار داشت مراسم عروسی را در مسجد و با تعارف مقداری خرما برگزار کنند نظرش این بود که خبر مراسم را با پخش اعلامیه به گوش دوستان و آشنایان برساند؛ اما خانواده علی زیر بار نرفت. اگرچه مراسم عروسی در نهایت سادگی، تنها با سخنرانی، فرمانده سپاه تهران و فرستادن صلوات در مسجد برگزار شد، امام خانواده توانست شیرینی را جایگزین خرما کند.
📚 راوی: همسر شهید علیرضا موحد دانش
@Modafeaneharaam
📣📣📣 مرکز تخصصی امر به معروف و نهی از منکر با همکاری #سپاه_ناحیه_حضرت_ولی_عصر_عجل_الله تهران برگزار میکند:
🍀چهل و یکمین دورهی آموزش مجازی (عمومی، تکمیلی، کاربردی، بصیرتی، تربیت مربی) برگزارمیکند:
۱.اعطایگواهیپایاندوره
۲.درسنامهی مورد تایید مراجع تقلید
۳.بیانظرافتهای فقهی و روانشناسی
۴.پاسخ به سوالات اعضاء، توسط استاد
۵.بدون محدودیت سن و جنس و جغرافیا
۶.امکان اعزام جهت تبلیغ وتدریس در سراسر کشور
۷.محتوای دارای مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
۸.امکان جذبو به کارگیری در امور پژوهشی و آموزشی
۹.امکان معرفی، جهت دریافت مجوز از ستاد #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر کشور
۱۰.امکان معرفی نفرات برتر جهت ثبت نام در پلیسافتخاری و دورهی ضابط قضایی
✅ باحضور استادتوانمند کشوری، مدرسحوزهودانشگاه
👈#دکتر_علی_تقوی_یگانه
💰هزینهی دوره در ازای:👇🏾
👈🏾ارائه محتوای آموزشی
👈🏾دریافت پشتیبان آموزشی
👈🏾ارائه گواهی الکترونیکی معتبر
👈🏾عضویت در سامانه پیامکی موسسه
👈🏾شرکت در جلسات آنلاین با حضور استاد دوره
👈🏾دریافت فایل الکترونیکی کتاب دوره مقدماتی
فقط سی هزار تومان😍😊
🍃🔆🍃🔆🍃🔆🍃🔆🍃
💰هزینهیدورهی#مقدماتی (فقط ارائه محتوای آموزشی): رایگان!😍☺
📆طول دوره #مقدماتی: ۲۵ روز
🦋ثبت نام : با ارسال کلمهی معروف به آیدی @vajeb123 در هریک از پیامرسانهای ذیل👇🏽
🔅ایتا
🔅گپ
🔅آیگپ
🔅سروش
🔅روبیکا
🔅بله
💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده...
@Modafeaneharaam
13.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔️ سر خدا کلاه نگذار!
#تصویری
@Modafeaneharaam