مدافعان حرم 🇮🇷
ختم #صلوات به نیت:⏬ شهیـد مدافع وطن حامد محمدی🌹 #سالروز_شهادت هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها)
جمع کل صلوات:
🌹24'893🌹
انشالله همگی حاجت روا بشین❤
مدافعان حرم 🇮🇷
🌱 اسامی بزرگوارانی که دیشب در ♥️ #قرار_عاشقانهی_نمازشب♥️ شرکت کردن یا زینب یازهرا فاطمه م
🌱 اسامی بزرگوارانی که دیشب در
♥️ #قرار_عاشقانهی_نمازشب♥️
شرکت کردن
حسام سبحان
یازهرا
منتظر منتقم
فاطمه
ابراهیمی زاده
کردی
یا باب الحوائج
بینام
قاصدک
اللهم عجل لولیک الفرج
مجاهد
شهید همت
فاطمه سادات
جانم فدای رهبر
یازینب
یا زهرا
Mshch
Mahdia
🌸 قبول باشه از همگی 🌸
🌺 التماس دعا 🌺
این قرار تا آخر ماه رمضان ادامه داره انشاءلله.
در قنوت نماز وتر رهبرمون رو دعا کنید💔
هرکس شرکت کرد میتونه به ما خبر بده🌺👇
@Gomnam_98
khoramshahr (1).mp3
993.4K
توجه توجه 📢📢📢
خرمشهــر، شهــر خـون ، آزاد شـد✌️✌️
سالروز #آزادسازی_خرمشهر مبارک🌹
@Modafeaneharaam
Menshavi18.mp3
7.08M
ترتیل خوانی #جزء_هجدهم قرآن 🌺
🎤 با صدای استاد منشاوی
به نیابت از شهدا و به نیت فرج مولا 🌹
@Modafeaneharaam
🌷شهید حمید سیاهکالی🌷
همیشه درحال بدوبدو بود...
مخصوصا وقتی ایام شهادت یا ولادت ائمه میشد یا ماه محرم و #رمضان... 🌟
میگفتم:بابا چرا انقدر خودت رو خسته میکنی یه کم استراحت کن...
فقط لبخند میزد...😊
تو راه کار و هیئت و مراسمات و اینا بود
ولی انگار آرام آرام میدونست زود میخواد بره... 🕊
به خاطر همین این دنیا همش میدوید؛
تا در دنیای ابدی آرام بگیره و با بهترین ها آرامش بگیره❤
🖊نقل از مادر شهید
@Modafeaneharaam
4_5992501099100112449.mp3
1.05M
🎧⏰ 2 دقیقه
#حتما_گوش_کنید👆
💥قبل از شروع #شب_قدر بنویس میخای به خدا چی بگی و قشنگ فکر کن که به خدا چی بگی...
✅ همۀ بدیهایت را به خدا بگو...
✴️وقتی بدیهات رو بگی،خدا برای تکتکش کمکات خواهدکرد،چون...
🔸 #استاد_پناهیان
🔹 #نشر_دهید
@Modafeaneharaam
═══✼🍃🌹🍃✼═══
مدافعان حرم 🇮🇷
✨📿✨📿✨📿✨📿✨ #داستان_عارفانه🌹 قسمت۱۷ بعدایشان ادامه داد:یکی ازاین حاجت هاراخداوندمتعال برای عاشورارو
✨📿✨📿✨📿✨📿
#داستان_عارفانه 🌹
قسمت ۱۸
#شناخت
احمدآقابه عنوان یک عارف عاقل ,به اتمام وظایف زندگی توجه داشت,درس ,کار,ورزش ,نظافت ,ارتباط بامردم,تحلیل سیاسی واجتماعی و....این هاباعث شدکه ازاویک الگوی مثال زنی ساخته شود👌.هنوزخاطره ی کارهای اودرذهن بچه های محل باقی مانده.زمانی که باآن هافوتبال ⚽️بازی می کرد.درآبدارخانه ی مسجدبرای مردم چای ☕️می ریخت و....
شناخت صحیح احمدآقااززندگی وبندگی,اورابه اوج قله های عبودیت رساند✅اودرسنین جوانی مانندیک مرددنیادیده باوقایع برخوردمی کردحقیقت اعمال رامی دیدو....
یک بارباایشان به روستای🏕 آیینه ورزان رفتیم.بعدکمی تفریح وبازی,نشسته بودیم کنارهم یک زنبور🐝دورصورت من می چرخید.باناراحتی وعصبانیت😖 تلاش می کردم که اورادورکنم.اما احمدآقاکه کنارمن بودبی توجه به آن زنبوربه کارهای من نگاه 👀می کرد.بعدلبخندی 😊زدوگفت:یقین داشته باش! بعدکه تعجب😳 من رادید,ادامه داد:یقین داشته باش که هیچ حیوان گزنده ای بنده ی مومن خدای متعال رواذیت نمی کند❌
#جمال
برادرم جمال ازدوستان 💞نزدیک احمدآقابود.تاثیررفتاراحمدآقادراوبسیارزیادبود.همیشه جمال بسیاربه احمدآقاشبیه بود.درآن دوران شرایط خانه ی ماباآن هاکاملاً متفاوت بود.جمال ازآن روزهاکه دردبستان🏦 مشغول تحصیل بوددریک مغازه کارمی کرد.پدرمایک کارگرساده باچندین سرعایله بود.جمال هرچه که به دست می آوردجمع می کرد💶وبرای مخارج خانه تحویل پدرومادرمی داد.باآنکه شرایط خانه ی ماازلحاظ مالی تعریفی نداشت😑امابارهادیده بودم که جمال به فکرمشکلات مردم بودوسعی می کردگرفتاری آن هارابرطرف کند.ازدیگرویژگی های جمال ارادت قلبی وعشق 💞 عجیب اوبه مولایش قمربنی هاشم (علیه السلام)وامام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)بود✅جمال باشروع جنگ راهی جبهه شد.سال🗓 ۱۳۶۲بودکه پس ازمدت هابه مرخصی آمدوازهمه ی رفقاخداحافظی 🖐کرد.نمی دانم چرا,اماجمال وچندتن ازدوستانش همیشه می گفتندکه آرزوداریم گمنام بمانیم❗️درعملیات والفجر۴درارتفاعات غرب کشورآرزوی آن هابرآورده شد.مدتی بودکه ازآن هاخبرنداشتیم.مادرم که جمال رابسیاردوست😍 داشت,پیش ازهمه بی تابی می کرد.تااینکه یک روزخبرخوشی آمد!یکی ازدوستان جمال به محل آمده بود.می گفت: مطمئن هستم که جمال زنده است💯مجروح شده وبه زودی برمی گردد! آن قدرخوشحال بودم که نمی دانستم چه کارکنم.دویدم🏃 به سمت مسجد درموقع خوشحالی وناراحتی سنگ صبورمن احمدآقابود.من آن زمان شب وروزبااحمدآقابودم.باخوشحالی وارددفتربسیج شدم.دیدم👀 احمدآقامشغول نوشتن پلاکارداست:خروج خونین شهید🌷جمال محمدشاهی را....گفتم:احمدآقاننویس!خبرخوش.خبرخوش.ازخوشحالی 😌نمی تونستم کلمات راکامل بگویم.گفتم:احمدآقایکی ازرفقای جمال اومده می گه جمال زنده است.خودش دیده که جمال مجروح شده وبردنش بیمارستان🏥خیره شدم به چشمان احمدآقا.اصلاًخوشحال نشده بود😕سرش راپایین انداخت ومشغول نوشتن ادامه جمله شد.گفتم: احمدآقا ننویس.مگه نشنیدی,جمال زنده است.اگه مامانم این پلاکاردروببینه,دق میکنه😢سرش رابلندکردوگفت:من جمال شمارادیدم.توی بهشت بود.همان دوماه پیش موقع عملیات شهیدشده!انگارآب سردی روی من ریخته بودند😰همه غم هابه سراغم آمد.
👈 ادامه دارد... 🔜👉