فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 برای اولین بار منتشرشد/ صحبت های مهم ژنرال محمد طهرانی مقدم درباره حمله موشکی اخیر سپاه به مقرهای جاسوسی موساد در اربیل
🔻این ژنرال ایرانی به حاکمان کشورهای عربی هشدار داد: اگر اسرائیل از طریق کشورهای حاشیه خلیج فارس قصد آسیب به ایران را داشته باشد، قطعاً آنها را هدف تیرهای غیبی سپاه یعنی موشکهای غیرقابل رهگیری قرار میدهیم
🔹خط و نشان جدی سردار طهرانی مقدم در شبکه بین المللی اردو زبان برای فرماندهان ارتش تروریستی آمریکا در منطقه؛ اگر منطقه را ترک نمیکنید پس منتظر تیرهای غیبی سپاه پاسداران باشید
🔹ژنرال طهرانی مقدم در این شبکه بین المللی گفت: این حملات قاطع ایران به پایگاه های محرمانه اسرائیل نتیجه جاسوسی و شرارت های رژیم صهیونسیتی و حملاتی بود که از خاک عراق به ایران انجام میدادند
🔹قابل توجه است؛ پیش تر حجتالاسلام قنبری دیناروند مدیر موسسه شهید حسن طهرانی مقدم در جلسه ای گفته بودند: موشکهایی را آماده داریم و منتظر گستاخی رژیم صهیونسیتی هستیم تا آنها را با خاک یکسان کنیم و اگر آمریکا تکان بخورد به اندازه موهای سرتان برای نابودی اش موشک آماده کرده ایم...
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 *تحول، خدمت، رضایت*
💠 *پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۰*
🔹️ *در سفرهای جادهای در شب، برای ایمنی در تردد تلاش کنید که دیده شوید*
#پویش_همراهان_سفر_ایمن
#نوروز_۱۴۰۱
#دیده_شوید
#سازمان_راهداری_و_حمل_و_نقل_جاده_ای
@Modafeaneharaam
CQACAgQAAx0CUyYOlAACLhpiMwABDykQ56gUnHPHTGsm_DpdgLYAAksFAAKimdBRAAHNkxQAAXNUxyME.mp3
6.09M
اهنگ فوق العاده زیبا😊
🌹🌺🌹
🌹مولودی امام زمان (عج)🌹
🌺ولادت پدر مهربان امام زمان (عج) مبارک🌺
#ای_شاه_خوبان
🌺تعجیل در فرج آقامون امام زمان(عج) پنج صلوات🌺
پیشنهاد ویژه ی دانلود
@Modafeaneharaam
🌼🌹🍃🌻🌷🌻🍃🌹🌼
🌹 یادی از سردار شهید بهرام شیخی فرماندهی تیپ سوم مالک اشتر از لشکر ۱۷علیبنابیطالب"علیهالسلام" (●ولادت: ۱۳۳۶، خمین ☆ ○شهادت: ۱۳۶۴، طلائیه، عملیات بدر ☆ ■ مزار: گلزار شهدای خمین)
☀️ روی سر درش نوشته بود:
«دانشگاه امام حسین علیهالسلام».
🌷 من و بهرام شیخی دم در اونجا ایستاده بودیم
که یکدفعه دستی اومد
و بهرام شیخی رو با خودش برد.
⛔️ اما منو راه ندادند.
✅ گفتند: آقا خودش میآید
و هر کسی رو که میخواد میبره.
➖ از خواب بیدار شدم.
⁉️ خیلی گریه کردم
دیدم من کجا و اون کجا؟!
هیچکدوم ازاعمال و رفتارهای بهرام شیخی توی من نیست.
🌷 خدایی شهادت حقش بود.
آخر هم به حقش رسید
و توی دانشگاه امام حسین علیهالسلام قبول شد.
🎤 راوی: همرزم شهید
🌷 گزیدهی وصیتنامهی سردار شهید بهرام شیخی:
📝《برادران سپاه همیشه روحیهی ایثار و شهادت طلبی را حفظ کنید و پاسداری که مورد نظر امام است باشید.》
🌼🌹🍃🌻🌷🌻🍃🌹🌼
⚫️صلیالله علیک یا اباعبدالله الحسین⚫️
🌷نثار روح مطهر سردار شهید "#بهرام_شیخی" صلوات🌷
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه باهم شب نیمه شعبان🌿
راس ساعت۲۳🌿
خواندن دعای فرج..الهی عظم البلا🌿
🔰نشر حداکثری با شما
@Modafeaneharaam
من برای شهادت اصرار نمی کنم؛ آنقدر کار میکنم تا لایق شهادت شوم 💔
#شهیدحسينپور🌹
@Modafeaneharaam
#نقش_بهشت
تو را خدا به زمین هدیه داده، چون باران
که آسمان و زمین را به هم بیامیزی
📍صحن انقلاب اسلامی
@Modafeaneharaam
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باسلام و صلوات
و تبریک عید بزرگ #نیمه_شعبان🌺
به محضر شما خوبان میرسانیم در یکی از شهرهای استان خراسان رضوی پایگاه فرهنگی تربیتی در حال ساخت می باشد که برای تکمیل آن نیاز به یاری و کمک شما عزیزان هست🌷
لطفا کمک های خیرخواهانه خود را به این شماره حساب بفرستید👇
💳 6273811618724774
بنام قدردان
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا دشمن از ما مسلمانان میترسد؟
صوتی منتشرنشده از شهید باکری
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻شما تو زندگیتون کسی رو دارید که دائما پیگیر حالتون باشه؟
🔸ما یه نفر رو میشناسیم که دائما پیگیر حال شما هست و دنبال حل مشکلات شما شما هست ولی شما...
#مصاحبه
#بهترین_دوستدارِ_شما
@Modafeaneharaam
4_5969923508292028275.mp3
6.35M
❤️✔️ امشب را دریاب
❤️ شروع هر نوع تغییر مثبتی : امشب
❤️ جبران گذشته ها: امشب
❤️ امشب شب احیا هست
❤️ شبی بسیار عظیم بسیار عظیم....
❤️ امشب خدا برای ما جشنی راه انداخته
💌 ما دعوتیم....
@Modafeaneharaam
شب نیمه شعبان👇👇👇👇
#سوره_یس
۳ - سه مرتبه سوره((یس)) را بخواند:
✨ اولی به نیت سلامتی و طول عمر ،
✨دومی به نیت وسعت رزق ،
✨سومی به نیت دفع بلاها و مشکلات تا در آن سال محفوظ بماند از آفات و فقر و همچنین عمر او طولانی شود و هر مرتبه که سوره تمام می شود
این دعا را بخواند :
اَللّهُمَّ یا ذالمَنِّ لا یَمَنُّ عَلَیکَ یا ذَا الطَّولِ لا اِلهَ اَّلِا اَنتَ
ظَهرُ اللّاجینَ وَ جارَ المستَجِیرینَ وَ اَمانُ الخائِفِینَ إِن کُنتُ شَقِیًّا مَحرُومًا فی الرِزقِ
فَامحُو فِی اُمِّ الکِتابِ شَقاوَتیِ وَ حِرمانِی وَ اقتارِ رِزقِی وَ اثبَتَنی عِندَکَ مَرزُقًا مَوَفقًا لِلخیرات
فَاِنَّکَ قُلتَ فی کِتابِکَ المُنزَلِ، یَمحُو اللهُ ما یشاءُ وَ یُثبِتُ و عِندَهُ اُمُّ الکِتاب.
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋🍃••
آخرین شب جمعه سال ۱۴۰۰، سلامی بر امام حسین (؏) و هدیه ثواب به روح امام (ره)، شهدا و گذشتگان مومنان و مومنات🌹
#آخرینشبجمعهسال۱۴۰۰
@Modafeaneharaam
آقای غریبم❤️
برای آمدنت همگی باهم دعامیکنیم💔
چله زیارت آل یاسین جهت تعجیل در فرج آقا🌹
به عمل کار برآید به سخن دانی نیست🍁
#روز_سیونهم
#چله_زیارت_ال_یاسین
اتمام چله نیمه شعبان❤️
@Modafeaneharaam
💐 اعمال شب نیمه شعبان
🔸امام باقر(ع) فرمودند این شب پس از شب قدر برترین شبهاست.
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
✨🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 💠 #قسمت_سی_و_نهم داستان جذاب و واقعی ✅🌹 #ترمز_بریده 🌹✅ : سلام خدا بر صراط مست
✨🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹
🌹
💠 #قسمت_چهلم داستان جذاب و واقعی ✅🌹 #ترمز_بریده 🌹✅ : صدور حکم مرگ
برگشتم خونه ... هنوز پام رو تو نگذاشته بودم که پدرم محکم زد توی گوشم و با عصبانیت سرم داد زد: شیر مادرت، حلال بود. منم به تو لقمه حلال دادم، حالا پسرمن که درس دین می خونه، توی گوش عالم دین خدا می زنه؟ ... بعد هم رو به آسمان بلند گفت: خدایا! منو ببخش ... فکر می کردم توی تربیت بچه هام کوتاهی نکردم ... این نتیجه غرور منه .. .
.
در حالی که صورتش از خشم سرخ شده بود، رفت داخل و روی مبل نشست ... بدون اینکه چیزی بگم، سرم رو پایین انداختم و رفتم داخل ... چند لحظه صبر کردم ... رفتم سمت پدرم و کنار مبل، پایین پاش نشستم ... .
خم شدم و دستی که باهاش توی صورتم زده بود رو بوسیدم ... هنوز نگاهش مملو از خشم و ناراحتی بود ... همون طور که سرم پایین بود گفتم: دستی که به خاطر خدا بلند میشه رو باید بوسید ... نمی دونم چی به شما گفتن ولی منم به خاطر خدا توی گوشش زدم ... اون عالم نبود ... آدم فاسقی بود که داشت جوان ها رو گمراه می کرد ... .
.
مگه تو چقدر درس خوندی که ادعا می کنی از یه عالم بیشتر می فهمی؟ ... با ناراحتی اینو گفت و رفت توی اتاق ... .
.
هنوز با ناراحتی و دلخوری پدرم کنار نیومده بودم که برادرم سراسیمه اومد و بهم خبر داد که علمای وهابی تصمیم گرفتن یه جلسه عقاید بزارن و تا اعلام نتیجه هم حق خروج از کشور رو ندارم ... .
.
با خنده گفتم: خوب بزارن. هر سوالی کردن توکل بر خدا ... اینو که گفتم با عصبانیت گفت:می فهمی چی میگی؟ بزرگ ترین علمای کشور جلوت می ایستن ... فکر کردی از پسشون برمیای؟ ... یه اشتباه کوچیک ازت سر بزنه یا سر سوزنی بهت شک کنن، حکم مرگت رو صادر می کنن ... .
.
ولو شدم روی تخت ... می دونستم علمم در حدی نیست که از پس افرادی که برادرم اسم شون رو برده بود؛ بر بیام ... .
چشم هام رو بستم و گفتم: خدایا! شرمنده ام. عمر دوباره به من بخشیدی اما من هنوز قدمی برنداشتم ... راضیم به رضای تو ... .
خوشحال بودم که این بار توی بستر بیماری نمی مردم
⬅️ادامه دارد...
🌟🈯️🌟🈯️🌟🈯️🌟🈯️🌟🈯️
@Modafeaneharaam
🌹
🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
✨🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
مدافعان حرم 🇮🇷
✨🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 💠 #قسمت_چهلم داستان جذاب و واقعی ✅🌹 #ترمز_بریده 🌹✅ : صدور حکم مرگ برگشتم خون
✨🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹
🌹
💠 #قسمت_چهل_و_یکم داستان جذاب و واقعی ✅🌹 #ترمز_بریده 🌹✅ : غسل شهادت
زمان و مکان جلسه رو اعلام کردن ... جلسه توی یه شهر دیگه بود و هیچ کسی از خانواده و آشنایان حق همراهی من رو نداشت ... راهی جز شرکت کردن توی جلسه نمونده بود ... .
.
از برادرم خواستم چیزی به کسی نگه ... غسل شهادت کردم ... لباس سفید پوشیدم ... دست پدر و مادرم رو بوسیدم و راهی شدم ... .
.
ساعت 9 صبح به شهری که گفتن رسیدم ...دنبال آدرس راه افتادم ... از هر کسی که سوال می کردم یه راهی رو نشونم می داد ... گم شده بودم ... نماز ظهر رو هم کنار خیابون خوندم ... این سرگردانی تا نزدیک غروب آفتاب ادامه پیدا کرد ... .
.
خسته و کوفته، دیگه حس نداشتم روی پام بایستم ... نمی دونستم باید خوشحال باشم یا ناراحت ... کی باور می کرد، من یه روز تمام، دنبال یه آدرس، کل شهر رو گشته باشم؟ ... نرفتنم به معنای شکست و پذیرش تهمت ها بود ... اما چاره ای جز برگشتن نبود ... .
.
توی حال و هوای خودم بودم و داشتم با خدا حرف می زدم که یهو یه جوان، کمی از خودم بزرگ تر به سمتم دوید و دست و شونه ام رو بوسید ... حسابی تعجب کردم ... .
با اشتیاق فراوانی گفت: من از طلبه های مدرسه ... هستم و توی جلسه امروز هم بودم ... تعریف شما رو زیاد شنیده بودم اما توی جلسه امروز نفسم بند اومد ... جواب هاتون فوق العاده بود ... اصلا فکرش رو هم نمی کردم کسی در سن و سال شما به چنین مرتبه ای از علوم دینی رسیده باشه و ... .
.
مغزم هنگ کرده بود. اصلا نمی فهمیدم چی میگه. کدوم جلسه؟ من که تمام امروز داشتم توی خیابون ها گیج می خوردم ... گفتم: برادر قطعا بنده رو اشتباه گرفتید ... و اومدم برم که گفت: مگه شما آقای ... نیستید که چند روز پیش توی گوش اون مبلغ زدید؟ ... من، امروز چند قدمی جایگاه شما، نشسته بودم ... اجازه می دید شاگرد شما بشم؟ ...
⬅️ادامه دارد...
🌟🈯️🌟🈯️🌟🈯️🌟🈯️🌟🈯️
@Modafeaneharaam
🌹
🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
✨🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
مدافعان حرم 🇮🇷
✨🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 💠 #قسمت_چهل_و_یکم داستان جذاب و واقعی ✅🌹 #ترمز_بریده 🌹✅ : غسل شهادت زمان و
✨🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹
🌹
💠 #قسمت_آخر داستان جذاب و واقعی ✅🌹 #ترمز_بریده 🌹✅ : دست خدا بالای تمام دست هاست
وقتی رسیدم خونه دیدم یه عده ای دم در اجتماع کرده بودن ... تا منو دیدن با اشتیاق اومدن سمتم ... یه عده خم می شدن دستم رو ببوسن ... یه عده هم شونه ام رو می بوسیدن ... هنوز گیج بودم ... خدایا! اینجا چه خبره؟ ... .
.
به هر زحمتی بود رفتم داخل ... کل خانواده اومده بودن ... پدرم هم یه گوشه نشسته بود ... با چشم های پر اشک، سرش رو پایین انداخته بود ... تا چشم خواهرزاده ام بهم افتاد؛ با ذوق صدا کرد: دایی جون اومد ... دایی جون اومد ... .
.
حالت همه عجیب بود ... پدرم از جا بلند شد و در حالی که دونه های اشک یکی پس از دیگری از چشم هاش جاری بود و الحمدلله می گفت؛ اومد سمتم و پیشونیم رو بوسید ... .
مادرم و بقیه هم هر کدوم یه طور عجیبی بودن تا اینکه برادرم سکوت رو شکست ... از بس نگرانت بودم نتونستم نیام ... یواشکی اومدم داخل جلسه و رفتم یه گوشه ... فقط خدا می دونه چه حالی داشتم تا اینکه از دور دیدمت وارد شدی ... وقتی هم که رفتی پشت بلندگو داشتم سکته می کردم ... تا اینکه سوال و جواب ها شروع شد ... اصلا باورم نمی شد چنین عالم بزرگی شده باشی ... .
بعد هم رو به بقیه ادامه داد ... خدا شاهده چنان جواب اونها رو محکم و قوی می داد که زبان شون بند اومده بود ... چنان با قرآن و حدیث، حرف می زد که ... نتیجه هم این شد که حکم عدم کفایت اون مبلغ رو اعلام کردن ... .
.
برادرم پشت سر هم تعریف می کرد و من فقط به زحمت خودم رو کنترل می کردم ... از جمع عذرخواهی کردم. خستگی رو بهانه کردم و رفتم توی اتاق ... هنوز گیج و مبهوت بودم و درک شرایط برام سخت بود ...
.
.
اشک مثل سیلابی از چشمم پایین می اومد ... و مدام این آیه قرآن در سرم تکرار می شد ... شما در راه خدا حرکت کنید، ما از فضل خود شما را حمایت می کنیم ... .
اللهم لک الحمد و الحمد لله رب العالمین ... .
پایان🌺🍃
یا حق که با علیست
🌟🈯️🌟🈯️🌟🈯️🌟🈯️🌟🈯️
@Modafeaneharaam
🌹
🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
✨🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹