eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.7هزار دنبال‌کننده
30.7هزار عکس
12.5هزار ویدیو
291 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
💠طرح بزرگ قرآنی در ایتا💠 🔷طرح حفظ مجازی قرآن کریم 🔸تدریس و آموزش برترین اساتید کشور 🔴از تمام نقاط کشور قرآن آموز می پذیرد 📢برای شرکت و ثبت نام به آیدی زیر پیام دهید👇 @Hafezoon1398 🔘جهت کسب اطلاعات بیشتر نیز به آیدی زیر مراجعه کنید👇 @hafezoon1398
ختم به نیت:⏬ حضرت زینب(س)🌹 هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌺 مهلت صلوات فرستادن تا فردا شب ساعت۲۱ تعداد صلواتهای خود را به آیدی زیر بفرستید👇 🆔 @Rahbar_eshgh
مدافعان حرم 🇮🇷
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️ #شھید_محسن_حاجی_حسنی #قسمت_پنجاه_ونهم 🌹دمدمه های رفتن به حج بود. هادی روی
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️ 🌺 پنجشنبه بعد از ظهر بود. یکی دو ساعت بعد، محسن پرواز داشت به سمت تهران. از آنجا هم به سمت عربستان. زنگ زد به هادی گفت بلندشو بیا. دوست داشت آن لحظه های آخر را کنار هم باشند. هادی که از راه رسید، دید محسن پشت تلفن نشسته و با دوستانش خداحافظی می کند. مامان هم داشت وسایل سفرش را آماده و دائما از اتاق دیگر صدایش می کرد. 🍁🍂 محسن یک دقیقه آرام و قرار نداشت. یکدفعه گوشی اش زنگ خورد. محسن دستش بند بود و دائم توی اتاق راه می رفت. گوشی را گذاشت روی بلندگو. 🔊 نوجوانی از جنوب زنگ زده بود. اولین بار بود که با محسن حرف می زد. شماره اش را به سختی پیدا کرده بود. با صدای خواهش مندی گفت : 🌟💫_ ببخشید آقای حاجی حسنی من تازه می خوام قرآن رو شروع کنم، چه توصیه ای دارید؟! چیکارکنم؟! 🔻🔺محسن نگفت من الان گرفتارم، بعدا زنگ بزن. نگفت تو کی هستی و شماره ام رو کی بهت داده و .... فوری دست از کار کشید. نشست پای گوشی. گفت : ☺️ _ چه صدای خوبی داری! چندسالته؟! و دقیقا یک ربع برای آن نوجوان توضیح داد که چه کارهایی باید بکند ... @Modafeaneharaam
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️ 🌸 محسن سفر زیاد رفته بود. قبل از این هم حج رفته بود. اما این برای مامان با همه سفر های دیگرش فرق داشت. ⚡️✨ در جلسه هفتگی خانه شان آخرین تلاوتش را اجرا کرد. داشت سوره یوسف می خواند. صدای بلندگو می پیچید توی خانه و مامان در طبقه پایین می شنید. با اصرار، هیاهوی طبقه پایین را ساکت کرد . 😔 گوشه خلوتی پیدا کرد و نشست به شنیدن تلاوت محسن. اشک توی چشمانش جمع شد. کمی که گذشت افتاد به هق هق. 😭 ✈️ رفتند فرودگاه. آنجا محسن بعد از خداحافظی چند بار و هر بار به بهانه ای بر می گشت و صحبتی می کرد. آخرش مامان گفت : _ محسن برو دیگه! چرا همش بر می گردی؟! می خوای دل منو تکون بدی؟! محسن خندید. برای آخرین بار دست تکان داد و گفت : 💕 _ خداحافظ! و رفت .. مامان همیشه لحظه خداحافظی با محسن اشک می ریخت. اما اینبار نمی دانست چرا دلش این طور محکم شده. 🌹همانطور که محسن دور و دورتر می شد، دل او هم انگار داشت از محسن برداشتع می شد. شاهدش هم این بود که گریه اش نگرفت ... @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸اولین تصویر از صورت نورانی✨ شهیدمدافع حرم لشکر فاطمیون 🍁 محمد جعفر حسینی" در معراج شهدا🕊 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#جانم_حسین_ع ارباب جان .... صبح پنجشنبه است🌱 و هوایت به دلم افتاده❤️ ای رفیق ابدی حضرت ارباب سلام✋ #السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع @Modafeaneharaam
آخرین باری که می خواست به سوریه برود خیلی مهربان شده بود😇 با مادرم که خداحافظی می کرد یکی از همسایه ها دیده بود که چندباری برگشت و مادر را نگاه کرده بود تا مدت ها شهادت برادرم را باور نمی کردم 😞 وقتی به ماموریت می رفت، می گفت، برمی گردم، چون می دانست من خیلی حساس هستم حرفی نمی زد که ناراحت شوم.👌 روزی که شهید شد🕊 من خبر نداشتم، کسی هم جرات نداشت به مادرم حرفی بزند.بستگان پیراهن سیاه می پوشیدند اما اصلا متوجه نبودم به ما گفتند پاهایش قطع شده، باز خیلی ناراحت نبودیم می گفتیم پای مصنوعی می گذارد خدا را شکر که زنده است.✋ شب که دیدیم جلوی خانه بنر می زنند مادرم غش کرد، برادرم که ناراحتی قلبی داشت زیر سرم رفته بود، من اصلا باور نمی کردم😭فردا که حتی پیکرش را آوردند باز هم باورم نمی شد، حس می کردم خواب هستم.می خواستم صورتش را ببینم تا باور کنم. وقتی پیکر را آوردند خیلی اصرار کردم که حداقل صورتش را ببینم. صورتش را که دیدم انگار داشت لبخند می زد.🙂 همیشه عذاب وجدان داشتم که او را اذیت کردم. با این همه سجاد همیشه هوای من را داشت، همیشه دعا می کنم که من را ببخشد.تا اینکه یک شب خوابش را دیدم و پرسیدم سجاد تو از من راضی هستی؟ او هم فقط لبخند زد.😊✌️ راوی:خواهرشهیدمدافع‌حرم #شهید_سجاد_زبرجدی🌹 @Modafeaneharaam
9.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گویند مدافعان حرم برای پول می روند⁉️ حال بگویید قیمت این لحظات چند؟؟؟😔💔 آخرین کلام دختر شهید #محمدجعفر_حسینی در معراج شهدا🕊 ❤️بابا جات اینجاست❤️ @Modafeaneharaam
می‌گفت: من اینجا که هستم کار خاصی نمی‌کنم؛اصلا نگران نباشید🙂؛اصلا فکر نکنید ما در جبهه هستیم! ☝️ به مادرم می گفت: من در سوریه نامردی‌هایی دیده‌ام که نمی‌توانم ساکت بمانم😠 نمی‌توانم خود را شیعه علی(ع) بدانم و دربرابر هتک حرمت اهل‌بیت(ع) ساکت بمانم. من باید بروم ☝️دخترم همیشه پشت تلفن گریه می‌کرد و می‌گفت: بابا نرو!😢 شهید در جوابش می‌گفت:دخترم! بگذار برای دفاع بروم دلم را خراب نکن بگذار صاف باشم.😔 می‌گفت: آنجا غذا درست می‌کنم، آب‌وجارو می‌کنم و برای کمک به سربازها رفته‌ام❗️ من تعجب می‌کردم و می‌پرسیدم: پس چرا وقتی که به مشهد می‌آیی خیلی بهت احترام می‌گذارند و مدام « فرمانده، فرمانده » می‌گویند؟😳 ایشان می‌گفت: مردم لطف دارند وگرنه من تنها یک خدمت‌گذار و آبدارچی هستم😊 سردار شهید مدافع حرم حسین فدایی (ذوالفقار) 🌹 @Modafeaneharaam