بنام خدا🌹
#اطلاعیه
یکی از زیباترین مظاهر تجلی و مبانی معنوی، مشارکت مردمی در ساخت و تکمیل اماکن فرهنگی است. این گونه فعالیت ها علاوه بر تاثیرگذاری در فکر و فرهنگ و دین و ایمان و اعتقادات مذهبی، باعث کاهش تعلقات مادی و مجازی می گردد و در تربیت نسل های آینده ی کشور موثر بوده و موجب رشد معنوی و مذهبی جامعه خصوصا نسل جوان می گردد👌👌
👈بدین وسیله، از شما هم وطن گرامی دعوت می گردد، تا با مشارکت در ساخت و تکمیل پایگاه فرهنگی امام محمد باقر علیه السلام یاری و همیاری صمیمانه، مبذول فرمایید.
شماره کارت👇
6037697604930633
بنام زارع
🔴دوستان لطفا و حتما فیش واریزی رو به این ایدی ارسال فرمایید👇
@Modafeaneharaam_ad
باتشکرازشماخوبان اجرتون با امام حسین🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صدای ماندگار "مجاهدت ما الگوی انقلابیها" / چرا جمهوری اسلامی حرم است؟🤔
🎙 سخنرانی شهید حاج قاسم سلیمانی؛❤️ فرمانده لشکر 41 ثارالله برای اولین بار منتشر شد😊
🔰 تاریخ سند صوتی: عملیات کربلای یک 5/04/1365
@Modafeaneharaam
وصيت شهيد مدافع حـــــ🌸☘ـــــرم اسماعیل خانزاده به دخترش :
اي دختر عزيزم💖
، جگر گوشه بابا💕 ، خيال نكن من بيخيال تو بودم😔 ، بدان كه بابا تو را بينهايت دوست داشت اما چه كنم كه بر من تكليف بود و احساس مسئوليت داشتم بابا لحظه اي از ياد تو غافل نخواهد شد و در همه مراحل زندگي در ياد تو خواهم بود ولي اگر دوست داري بابا هم از تو راضي و خوشحال شود حفظ حجاب و شعائر ديني است و اگر روزي حافظ قرآن شدي به ياد من هم باش و براي شادي روح من قرآن تلاوت كن و همچون شب ها كه براي من آيه الكرسي مي خواندي بيا سر قبر بابا بخوان .💔
#یارقیه_بنت_الحسیــــــــــن😔 💞
#کانال_شهید_اسماعیل_خانزاده
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ستارههای خدمت | شهید موسی کلانتری
▪️ خاطرات رهبر انقلاب از شهدای دولت
🔁 #نشر | به مناسبت فرارسیدن ایام سالگرد شهادت شهیدان رجایی و باهنر و هفتهی دولت
@Modafeaneharaam
8.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 درخواست پناهیان از رئیس جمهور: دولت جدید کاری کند که سفر اربعین ارزانترین سفر زیارتی شود
حجت الاسلام پناهیان:
🔹دولت محدودیت های نامعقول برای سفر به عراق را بردارد
🔹دولت لازم نیست برای سفر اربعین هزینه کند، کافی است موانع را بردارد
🔹عراقی ها سال گذشته به خاطر عدم حضور ایرانی ها گریه می کردند
@Modafeaneharaam
#الگو_برداری_از_شهدا
گوشه ای از خصوصیت اخلاقی شهید مدافع حرم #بابک_نوری 🌺
بابک اعتقاد داشت که لازم نیست کارهایش را به کسی نشان دهد و لازم نیست دیگران بدانند چه کاری انجام میدهد.
اعتقاد و کارهای او برای #خود و #خدایش است نه دیگران.✅
🌺او رضایت مردم را نمیخواست #رضایت_خدا را میخواست
بعضی کارهایی که انجام میداد بعد از #شهادت همه متوجه شدن...
شاید این بتواند تلنگری باشه که جوانان را ازروی #ظاهرشان قضاوت نکنیم و کارهایمان را با اخلاص و برای نزدیک شدن به خدا انجام دهیم نه توجه مردم.❤️
🌺خدا مارا بنده های محبوبش قرار میدهد.
#ماسینه_زدیمو_بیصدا_باریدند
#از_هرچه_دم_زدیم_آنها_دیدند
#ما_مدعیان_صف_اول_بودیم
#از_اخر_مجلس_شهدا_را_چیدند💔
@Modafeaneharaam
تا این لحظه👇🏻
*هزینه ۲۶ بسته ارزاق تهیه شد و هزینه ۸۴بسته ارزاق باقی مانده*
*هزینه هر بسته ۲۰۰/۰۰ تومان*
*و هر سهم مشارکت ۸۰/۰۰۰ تومان*
شما می توانید جهت مشارکت تعداد سهم مورد نظر خود را به کارت زیر واریز نماییدبه نام مرکز نیکو کاری الغدیر
6037997950045303
◼️هیئت حراس الحرم شهرک طالقانی ماهشهر
@Modafeaneharaam
17.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | بین سطور "واکسن وارداتی"
🔻 دیماه سال گذشته بود رهبر انقلاب اعلام کردند واردات واکسن از مبدا انگلیس و آمریکا به ایران ممنوع است و مسئولان از جاهای #مطمئن دیگر اگر بخواهند واکسن تهیه کنند، هیچ اشکالی ندارد. بیش از 7 ماه از این موضوع میگذرد.
👈🏻 قسمت چهاردهم بین سطور نگاهی به وقایع 7 ماه اخیر انداخته تا روایتی حقیقی از ماجرای واردات #واکسن داشته باشد.
🏷 «بین سطور» عنوان گزارشهای خبریای است که براساس بیانات حضرت آیتالله خامنهای روایتی از رویدادهای خبری روز ایران و جهان ارائه میکند که پیش از این سیزده شماره از آن منتشر شده بود.
📥 سایر کیفیتها👇
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=48564
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
❤️(هوالعشق)❤️ #رمان_تنها_میان_داعش 🌹#قِسمَت_سی_و_نُهُم🌺 عمو تکیهاش را از پشتی برداشت، کمی جلو آم
❤️(هوالعشق)❤️
#رمان_تنها_میان_داعش
🌹#قِسمَت_چِهِلم🌺
حتی خیال اینکه حیدر پشت خط باشد، دلم را میلرزاند. شماره ناآشنا بود و دلم خیالبافی کرد حیدر با خط دیگری تماس گرفته که مشتاقانه جواب دادم :«بله؟» اما نه تنها آنچه دلم میخواست نشد که دلم از جا کنده شد😓:«پسرعموت اینجاس، میخوای باهاش حرف بزنی؟»صدایی غریبه که نیشخندش از پشت تلفن هم پیدا بود و خبر داشت من از حیدر بیخبرم! انگار صدایم هم از ترس در انتهای گلویم پنهان شده بود😰 که نتوانستم حرفی بزنم و او در همین فرصت، کار دلم را ساخت:«البته فکر نکنم بتونه حرف بزنه، بذار ببینم!» لحظهای سکوت، صدای ضربهای و نالهای که از درد فریاد کشید.😭 ناله حیدر قلبم را از هم پاره کرد و او فهمید چه بلایی سرم آورده که با تازیانه تهدید به جان دلم افتاد:«شنیدی؟ در همین حد میتونه حرف بزنه! قسم خورده بودم سرش رو برات میارم، اما حالا خودت انتخاب کن چی دوست داری برات بیارم!»احساس نمیکردم، یقین داشتم قلبم آتش گرفته🔥 و بهجای نفس، خاکستر از گلویم بالا میآمد که به حالت خفگی افتادم. ناله حیدر همچنان شنیده میشد، عزیز دلم درد میکشید و کاری از دستم برنمیآمد که با هر نفس جانم به گلو میرسید😭😔 و زبان جهنمی عدنان مثل مار نیشم میزد :«پس چرا حرف نمیزنی؟ نترس! من فقط میخوام بابت اون روز تو باغ با این تسویه حساب کنم، ذره ذره زجرش میدم تا بمیره!»از جان به لب رسیده من چیزی نمانده بود جز هجوم نفسهای بریدهای که در گوشی میپیچید و عدنان میشنید که مستانه خندید و اضطرارم را به تمسخر گرفت:«از اینکه دارم هردوتون رو زجر میدم لذت میبرم!» و با تهدیدی وحشیانه به دلم تیر خالص زد:«این کافر اسیر منه و خونش حلال! میخوام زجرکشش کنم!»ارتباط راقطع کرد، اما ناله حیدر همچنان در گوشم بود.😭 جانی که به گلویم رسیده بود، برنمیگشت و نفسی که در سینه مانده بود، بالا نمیآمد. دستم را به لبه کابینت گرفتم تا بتوانم بلند شوم و دیگر توانی به تنم نبود که قامتم از زانو شکست و با صورت به زمین خوردم.😔 جراحت پیشانیام دوباره سر باز کرد و جریان گرم خون را روی صورتم حس کردم. از تصور زجرکُش شدن حیدر در دریای درد دست و پا میزدم و دلم میخواست من جای او جان بدهم.😭😫
#اِدامه_دارَد...🌸
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
❤️(هوالعشق)❤️ #رمان_تنها_میان_داعش 🌹#قِسمَت_چِهِلم🌺 حتی خیال اینکه حیدر پشت خط باشد، دلم را میل
❤️(هوالعشق)❤️
#رمان_تنها_میان_داعش
🌹#قِسمَت_چِهِل_و_یِکُم🌺
⇨⇨⇨{+۱۸}⇦⇦⇦
همه به آشپزخانه ریخته و خیال میکردند سرم اینجا شکسته و نمیدانستند دلم در هم شکسته و این خون، خونانه غم است که از جراحت جانم جاری شده است. عصر، عشق حیدر با من بود که این زخم حریفم نشد و حالا شاهد زجرکشیدن عشقم بودم که همین پیشانی شکسته قاتل جانم شده بود. ضعف روزهداری، حجم خونی که از دست میدادم و وحشت عدنان😨 کارم را طوری ساخت که راهی درمانگاه شدم، اما درمانگاه آمرلی دیگر برای مجروحین شهر هم جا نداشت. گوشه حیاط درمانگاه سر زانو نشسته بودم، عمو و زنعمو هر سمتی میرفتند تا برای خونریزی زخم پیشانیام مرهمی پیدا کنند و من میدیدم درمانگاه قیامت شده است. در حیاط بیمارستان چند تخت گذاشته و رزمندگان غرق خون را همانجا مداوا میکردند. پارگی پهلوی رزمندهای را بدون بیهوشی بخیه میزدند، میگفتند داروی بیهوشی تمام شده و او از شدت درد و خونریزی خودش از هوش رفت. دختربچهای در حمله خمپارهای، پایش قطع شده بود و در حیاط درمانگاه روی دست پدرش و مقابل چشم پرستاری که نمیدانست با این جراحت چه کند، جان داد.😭 صدای ممتد موتور برق، لامپی که تنها روشنایی حیاط بود، گرمای هوا و درماندگی مردم، عین روضه بود و دل من همچنان از نغمه نالههای حیدر پَرپَر میزد که بالاخره عمو پرستار مردی را با خودش آورد. نخ و سوزن بخیه دستش بود، اشاره کرد بلند شوم و تا دست سمت پیشانیام برد، زنعمو اعتراض کرد :«سِر نمیکنی؟»☹️ و همین یک جمله کافی بود تا آتشفشان خشمش فوران کند:😡«نمیبینی وضعیت رو؟ ترکش رو بدون بیهوشی در میارن! نه داروی سرّی داریم نه بیهوشی!» و در برابر چشمان مردمی که از غوغایش به سمتش چرخیده بودند، فریاد زد:«آمریکا واسه سنجار و اربیل با هواپیما کمک میفرسته! چرا واسه ما نمیفرسته؟اگه اونا آدمن، مام آدمیم!»
#اِدامه_دارَد...🌸
@Modafeaneharaam