رسالۀ حقوق عمومی امام زین العابدین علیه السلام🌸🍃
حقوق رعیت تو سه حق است که واجب ترین این حقوق بر تو، حق کسی است که به سبب قدرت تو رعیت تو شده وزیر دست توست. پس حق کسی که در آموختن رعیت تواست،(دانش آموز تو) زیرا جاهل رعیت عالم است. سپس حقوق کسی که رعیت توست، به سبب آنکه بر آنان تسلط داری. مانند: زن غلام و کنیز.
و حقوق خویشاوندان تو بسیار و به همه پیوسته است؛ به اندازه نزدیکی پیوند خویشاوندی.وواجب ترین آن حقوق بر تو حق مادر است. پس حق پدرت ،پس حق فرزندت، بعد حق برادرت، سپس نزدیکترونزدیک تر، پس سزاوارتر پس سزاوارتر،،،
هر روز با رساله حقوق امام سجاد علیه السلام از کتاب صحیفه سجادیه،،،۴
🌸
🍃
🌸🍃🌸🍃
🔴امام خامنه ای: غرب وحشی زنده شد!
رهبر معظم انقلاب:
🔹در یکی دو ده اخیر برخی تلاش کردند فرهنگ ایرانی- اسلامی را تضعیف کنند ولی این احساس فرهنگ اسلامی و زنجیره ارزش های اسلامی در مردم بسیار قوی است.
🔹آنچه در کشورهای غربی اتفاق افتاد را برخی تلویزیون ما گفت ولی برخی هم گفته نمیشود، اینها محصول تربیت خود را نشان دادند. اینکه دولتی ماسک و دستکش متعلق به دولت دیگر را سر راه مصادره کند و به کشور خودش ببرد اتفاق افتاد. یا مردم هر روز در ظرف مدت کوتاهی فروشگاهها را تخلیه کنند و حرص بزنند برای خرید بیشتر و دکان ها خالی شود، اینها را تلویزیونهای دنیا نشان داد. یا کسانی برای چند دستمال توالت به جان هم بیفتند و یا کسانی برای خرید اسلحه صف بکشند (چون در این ایام احساس خطر می کند) یا بیماران را اولویت گذاری کنند و بیمار پیر را معالجه نکنند؛ این جیزهاییست که در آنجا اتفاق افتاده است.
🔹خودشان این را نماد زنده شدن غرب وحشی می دانند.
🔹مردم آنچه که ستاد ملی مبارزه به صورت قاطع بیان میکند، عمل میکنند. شاید وقتی چیزی را مردد عنوان کنند ومردم ندانند که باید انجام بشود یا نه. یک نمونه از عملکرد خوب مردم روز ۱۳ فروردین بود. انسان باور نمیکرد مردم سیزده به در را تعطیل کنند ولی شد. یعنی مردم نشان دادند به معنای واقعی کلمه یک نظم عمومی را پذیرفتند و این باید ادامه پیدا کند. تصمیمات ستاد ملی که در این زمینه مسئول درجه اول است باید جدی گرفته شود.
❤️🍃
💑 زن و شوهر چگونه کمککار هم باشند؟
💞 رهبرانقلاب: در همهی احوال و اوضاع رعایت همدیگر را بکنید، به هم کمک کنید، کمک و بازوی همدیگر باشید، بخصوص در راه خدا و در راه انجام وظیفه.
🔶️ منظور از کمک فقط شستن ظرف و ... نیست، البته اینها هم کمک است ولی منظور بیشتر کمک روحی است. کمک معنوی و فکری است.
🌸 در راه اسلام یکدیگر را ثابت قدم بدارند، همدیگر را توصیه به تقوی و صبر و توصیه به دینداری، توصیه به عفاف، توصیه به قناعت، توصیه به ساده زیستی و ... کنند. با هم همکاری کنند تا بتوانند ان شاء الله به بهترین وجهی بگذرانند.
#سبک_زندگی اسلامی
🌸🍃🌸🍃🌸
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅ انگار نه انگار امام زمانشان #غایب است 😔
🌺 آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) :
🍃 یک روز در ایام تحصیل در نجف اشرف، پس از اقامه نماز پشت سر آیتالله مدنی، دیدم که ایشان شدیداً دارند گریه میکنند و شانههایشان از شدت گریه تکان میخورد، رفتم پیش آیتالله مدنی و گفتم: ببخشید، اتفاقی افتاده که این طور شما به گریه افتادهاید؟
🍃 ایشان فرمودند: یک لحظه، امام زمان (عجلالله تعالی فرجهالشریف) را دیدم که به پشت سر من اشاره نموده و فرمودند: "آقای مدنی! نگاه کن! شیعیان من بعد از نماز، سریع میروند دنبال کار خودشان و هیچکدام برای فرج من دعا نمیکنند.
🍃 انگار نه انگار که امام زمانشان غایب است! و من از گلایه امام زمان (عج) به گریه افتادم.
🍃 شیعیان بس نیست غفلت هایمان ؟
🍂 غربت و تنهایی مولایمان؟
🍃 ما عبيد و عبد دنیا گشتهایم
🍂 غافل از مهدی زهرا گشتهایم
🔅 روز جمعه تنها نه بلکه همه روزها و ساعات و لحظات از دعا برای فرج امام زمان عج غفلت نکنید.
🌸🍃🌸🍃🌸
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مادر امام زمان(ع) نامش «ملیكه» (ملیكا) بود، او از طرف پدر، دختر «یشوعا» فرزند امپراطور روم شرقی بود، و از طرف مادر، نوه «شمعون» بود. شمعون از یاران مخصوص حضرت عیسی(ع) و وصی او بود.
ملیكه با اینكه در كاخ میزیست و با خاندان امپراطوری زندگی میكرد، اما آن چنان پاك و باعفّت بود كه گویی نسبتی با این خاندان نداشت، بلكه به مادر و خانوادة مادری خود رفته و زندگیش همچون زندگی شمعون، و عیسی بن مریم از صفا و معنویت و پاكی خاصّی برخوردار بود. از این رو نمیخواست، با خاندان امپراطوری دنیا پرست، بیامیزد بلكه دوست داشت و هدفش این بود كه در یك خانواه پاك خداپرست، زندگی كند، خداوند او را در این هدف كمك كرد و او را به طور عجیب به خواسته و هدفش رساند.
خواستگاری و مجلس عقد حضرت نرجس «علیها السلام»
ملیكه وقتی كه به سنّ ازدواج رسید، جدّش امپراطور روم، خواست او را به همسری برادرزادهاش درآورد. با توجه به اینكه كسی نمیتوانست از فرمان امپراطور سرپیچی نماید، امپراطوری از طرف برادرزادهاش، از ملیكه خواستگاری كرد و سپس مجلس عقد بسیار باشكوهی ترتیب داد كه در آن مجلس سیصد نفر از برگزیدگان روحانیون و كشیشان مسیحی و هفتصد نفر از افسران و فرماندهان ارتش و چهار هزار نفر از اشراف و معتمدین و ثروتمندان شركت داشتند.
مجلس در كاخ با شكوه امپراطور برگزار شد، تخت بزرگی را كه با انواع جواهرات و طلا و نقره و یاقوت و عقیق، آراسته شده بود، در جای مخصوص كاخ گذاشتند، برادرزاده امپراطور روی آن تخت نشست، تشریفات مراسم عقد فراهم شد، دربانان و خدمتگزاران با لباسهای مخصوص خدمت هر یك در جایگاه خود ایستادند، در اطراف كاخ قندیلها و چهل چراغها، مجلس را جلوه خاصّی داده بود، ناقوس نواخته شد، روحانیون برجستة مسیحی كنار تخت با عبا و كلاه و لباس مخصوص، شمعدان به دست در دو طرف به صف ایستادند و كتاب مقدّس انجیل در دست داشتند، همین كه انجیل را گشودند كه آیات آن را تلاوت كنند، ناگهان زلزله آمد، كاخ لرزید، و هر كسی كه روی تخت نشسته بود بر زمین افتاد، خود امپراطور و برادرزادهاش نیز از تخت بر زمین افتادند، ترس و لرز حاضران را فراگرفت، یكی از كشیشان بزرگ به حضور امپراطور آمد و عرض كرد: «این حادثه عجیب، نشانه بلا و خشم خدا و علامت پایان یافتن آیین و مراسم است، ما را مرخص فرمایید برویم» . امپراطور اعلام ختم مجلس كرد، و همه رفتند، سپس دستور داد آنچه كه از تخت و قندیل و چراغ و چیزهای دیگر كه درهم ریخته و افتاده بود همه را به جای خود گذاشتند.
این بار امپراطور تصمیم گرفت كه «ملیكه» را به همسری برادرزاده دیگرش درآورد، و با خود گفت شاید این حادثه زلزله، برای آن بود كه «ملیكه همسر برادرزاده اوّلی نگردد بلكه همسر برادرزاده دوّمی شود. دستور داد مجلس را در كاخ مثل مجلس سابق آراستند، دربانان و خدمتكاران در جایگاهی مخصوص قرار گرفتند، تخت مخصوص را نیز در جای خود گذاشتند روحانیون برجسته مسیحی را بادست گرفتن شمعدانها و با لباسهای مخصوص در كنار تخت قرار گرفتند، برادرزاده دوّمی بر تخت مخصوص نشست، همین كه مراسم عقد شروع شد، و كشیشان خواستند عقد بخوانند، بار دیگر حادثه زلزله رخ داد و همة حاضران پریشان شدند و رنگها پرید و مجلس به هم ریخت و تختها واژگون شد، امپراطور و برادرزاده دوّمی، از تخت بر زمین افتادند و همه وحشت زده از كاخ بیرون آمدند و به خانههای خود رفتند.
امپراطور، بسیار ناراحت شد، در اندوه و غم و فكر فرو رفت و لحظهای این دو حادثه عجیب را فراموش نمیكرد.
خواب عجیب نرجس«علیها السلام»
آن شب ملیکه در عالم خواب دید، جدّش شمعون همراه حضرت مسیح «علیهالسلام» و عدّهای از یاران مخصوص حضرت مسیح(ع) وارد كاخ شدند، ناگهان منبری بسیار با شكوه به جای تخت امپراطور گذاشته شد، سپس دید دوازده نفر كه مردانی بسیار خوش سیما و نورانی و زیبا بودند وارد كاخ شدند، در عالم خواب به ملیكه گفته شد، اینها كه وارد شدند، پیامبر اسلام(ص) و علی، حسن و حسین، امام سجاد، امام باقر، امام صادق، امام كاظم، امام رضا، امام جواد، امام هادی و امام حسن عسكری(ع) هستند.
ناگهان مشاهده كرد كه پیامبر اسلام(ص) به حضرت مسیح(ع) رو كرد و گفت: ما به اینجا آمدهایم تا «ملیكه» را از شمعون برای فرزندم «حسن عسكری» خواستگاری كنیم.
حضرت مسیح(ع) به شمعون گفت: به به، سعادت به تو رو كرده، خود را با دودمان محمد«صلی الله علیه و آله» پیوند بده، شمعون از این پیشنهاد بسیار خوشحال شد. آنگاه حضرت محمد(ص) به منبر رفت و خطبة عقد را خواند و «ملیكه» را به عقد امام حسن عسكری «علیهالسلام» در آورد، و سپس حضرت مسیح و شمعون و یاران مسیح(ع) به این عقد گواهی دادند.
پذیرفتن اسلام در عالم خواب
«ملیكه» میگوید: از خواب بیدارشدم ولی ماجرای خواب را به هیچ كس و حتّی جدم امپراطور روم، نگفتم، تا مبادا به من آسیبی برسانند، ولی شب و روز در فكر این خواب عجیب