مدافعین شهدا
˓•𝚂𝙰𝙷𝙴𝙻•˒: 🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸 ☘🌸☘🌸☘🌸 🌸☘🌸☘🌸 ☘🌸☘🌸 🌸☘🌸 ☘🌸 🌸 #من_میتࢪا_نیستمـ🌿 #زینب_کمایی #قسمتدوم زینب دختری ن
˓•𝚂𝙰𝙷𝙴𝙻•˒:
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
☘🌸☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸
☘🌸☘🌸
🌸☘🌸
☘🌸
🌸
#من_میتࢪا_نیستمـ🌿
#زینب_کمایی
#قسمتسوم
شهلا گفت:
"مامان دیگر نمیدانم با چه کسی تماس بگیرم. هیچ کس از زینب خبری ندارد."
شهلا یک دفعه یاد مدیر مدرسه شان افتاد. خانم کچویی، مدیر دبیرستان بیست و دو
بهمن،زینب را خوب میشناخت. زینب در دبیرستان فعالیت تربیتی داشت و برای
خودش یک پا معلم پرورشی بود و خانم کچویی علاقه زیادی به او داشت. از طرفی
خانم کچویی خیلی وقت ها برای نماز به مسجد المهدی میرفت و در کلاس های
عقیدتی جامعه زنان هم شرکت میکرد.
زینب مرتب با خانم کچویی ارتباط داشت.
شهلا به خانه رفت و شماره تلفن خانم کچویی را آورد.
در این فاصله خانم دارابی سعی میکرد با حرف زدن،مرا مشغول و تا اندازه ای آرامم کند.
اما من فقط نگاهش میکردم و سرم را تکان میدادم. حرف های او را نمیشنیدم و توی
مغزم غوغایی از افکار عجیب و غریب بود.
شهلا به خانم کچویی زنگ زد و چند دقیقه ای
با او حرف زد. وقتی تلفن را گذاشت، گفت:
"خانم کچویی امشب به مسجد نرفته و خبری
از زینب ندارد."شهلا با حالتی مشکوک ادامه داد که خانم کچویی از گم شدن زینب وحشت
زده شده و با نگرانی برخورد کرده است.
وقتی از تماس گرفتن با دوستان زینب ناامید
شدیم ،با خانم دارابی خداحافظی کردیم و به خانه برگشتیم . در حیاط را که باز
کردم ،چشمم به بوته گل رز باغچه ی گوشه ی حیاط افتاد. جلو رفتم و کنار باغچه به دیوار
تکیه زدم. بلندی بوته به اندازه قد زینب و شهلا بود. از بالا تا پایین بوته ،گل های رز صورتی
خودنمایی میکردند .آن درختچه هر فصل گل میداد و انگار برای آن بوته ،همیشه فصل بهار
بود. زینب هر روز با علاقه به درختچه گل رز آب میداد تا بیشتر گل دهد. او این چند روز باقی مانده به سال تحویل ،در تمیز کردن خانه
خیلی به من کمک میکرد .البته همان طور که مشغول کار بود به من میگفت:
"مامان، من به نیت عید به تو کمک نمیکنم؛ما که عید نداریم. توی جبهه رزمنده ها میجنگند
و خیلی از آنها زخمی و شهید میشوند، آن وقت ما عید بگیریم؟ من فقط به نیت تمیزی و
نظافت خانه کمک میکنم."
کنارِ بوته گل رز مثل مجسمه بی حرکت
ایستاده بودم و به حرف های او فکر میکردم که مادرم به حیاط آمد و گفت :
"کبری، ننه ،آنجا نایست. هوا سرد است بیا تویِ خانه. شهلا و شهرام طاقت ناراحتیِ تو را
ندارند..."
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّڪَالْفَــرَج
#معصومه_رامهر_مزی
🌸
☘🌸
🌸☘🌸
☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸
☘🌸☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸☘🌸༄⸙
˓•𝚂𝙰𝙷𝙴𝙻•˒:
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
☘🌸☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸
☘🌸☘🌸
🌸☘🌸
☘🌸
🌸
#من_میتࢪا_نیستمـ🌿
#زینب_کمایی
#قسمتچهارم
نمیتوانستم آرام باشم. دلم برای شهلا و شهرام میسوخت؛ آنها هم نگران حال خواهرشان
بودند. بی هوا به آشپزخانه رفتم. انگار رفتن من به آشپزخانه عادت همیشگیام شده بود.
کابینت ها از تمیزی برق میزدند. بغض گلویم را گرفت.
زینب، روز قبل، تمام کابینت ها را اسکاچ و تاید کشیده بود. دستم را به کابینت ها کشیدم و بی
اختیار زیر گریه زدم؛گریه ای از ته وجودم.
دیروز به زینب گفتم:
"مامان، خیلی در تمیز کردن خانه کمکم کردی. دوست داری برای جبران زحمت هایت چه
چیزی برایت بخرم؟ تو دو سال است برای عید هیچ چیز نخریده ای، حالا یک چیز را که
دوست داری بگو تا برایت بخرم."
زینب گفت:
"مامان به من اجازه بده جمعه اول سال را به نماز جمعه بروم. دلم میخواهد سال را با نماز جمعه و جماعت شروع کنم."
به زینب گفتم:
"مادر، ای کاش مثل همهی دخترها کفشی، کیفی، لباسی، میخریدی و به خودت
میرسیدی. هروقت دلت خواست نماز جمعه برو، ولی دل من را هم خوش کن."
صدای گریه ام بلند شده بود. شهلا و شهرام به آشپزخانه آمدند و خودشان را توی بغلم
انداختند. با اینکه آن شب بخاطر سال تحویل، غذای مفصلی درست کرده بودم، قابلمه ها
دست نخورده روی اجاق گاز ماند. کسی شام نخورد. با آن نگرانی، آب هم از گلوی ما پایین نمیرفت؛ چه رسد به غذا.
باید کاری میکردم، نمیتوانستم دست روی دست بگذارم. اول به فکرم رسید که به
کلانتری بروم، اما همیشه توی مغزمان کرده بودند که یک خانواده آبرومند هیچ وقت پایش
به کلانتری باز نمیشود.
چهارتایی از خانه بیرون زدیم و در کوچه و
خیابان های شاهین شهر دنبال زینب میگشتیم. شهرام، کلاس چهارم دبستان بود.
جلوی ما میدوید و هر دختر چادری را میدید، میگفت حتما آن دختر، زینب است.
خیابان ها خلوت بود. شب اول سال نو بود و خانواده ها خوش و خرم کنار هم بودند. افراد
کمی در خیابان ها رفت و آمد میکردند.
توی تاریکی شب یک دفعه تصور کردم که
زینب از دور به طرف ما میآید؛ اما این فقط یک تصور بود. دخترم قبل از اذان مغرب لباس
های قدیمیاش را پوشید و روسری سرمهای رنگش را سر کرد و چادرش را تنگ به صورتش
گرفت و رفت.دوتا چشم سیاه قشنگش میان صورت لاغر و سفیدش، معصومیت عجیبی به
او میداد....
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّڪَالْفَــرَج
#معصومه_رامهر_مزی
🌸
☘🌸
🌸☘🌸
☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸
☘🌸☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸☘🌸༄⸙
☀️ خواب #بینالطلوعین را ترک کنیم
💠 آیتالله #بهجت رحمةالله علیه:
یکی از آقایان خواب دیده بود که برآورده شدن حاجتت به دست فلانی است. به نزد او میرود و میگوید:
🔸ابتلا به هم و غم داشتیم، ما را نزد شما فرستادند.
او با خونسردی جواب میدهد:
🌔 به ما هم گفتند، اگر حاجتت را به ما عرضه داشتی بگوییم که، آن خواب #بینالطوعین را ترک کن، گرفتاریِ دنیایی تو رفع میشود.
📖 در محضر بهجت،ج۲ ،ص۳۵۶
@Modafeene_shohada
5.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️داری غرق میشی فقط بگو یاصاحبالزمان ادرکنی...
👌 سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام مومنی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
@Modafeene_shohada
4.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🍃صبحتون بخیر وشادی🍃🌸
🌸🍃شاد و زیبا و تلنگرانه
نوووشِ دلتون ...🌸🍃
@Modafeene_shohada
2.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂🥀سوآل: مدت هشت ساله که استرس و اضطراب دارم ؛ ایا در طب سنتی راهی برای درمانش وجود داره؟
🍃🌸پاسخ : بله👇
🍃🌼داشتن اضطرابِ مداوم نشونه اینه که مزاجشون سرد هستش لذا اول باید مزاجشون رو گرم کنن با:👇
🍃🌸روزی سه تا پنج وعده ارده و شیره انگور بخورین
🍃🌸هفته ای دو وعده فسنجون میل کنین و ترجیها فسنجونشون بادام باشه بجای گردو.
🍃🌸استشمام عطر های گرممثل عطر گل محمدی ؛ گل نرگس در موقع خواب
🍃🌸روزی یه قاشق مربا خوری اسپند با اب قورت بدین و بخورین
🍃🌸روزی بییت عدد کشمش سیاه میل کنین
❣این دوره درمانی رو ۴۰ تا ۱۲۰ روز(بستگی بشدت و عمق اضطراب) ادامه بدین
📚استاد ؛ حکیم ؛ دکتر حسین خیر اندیش
@Modafeene_shohada
🔴امام خامنه ای(مدظله)؛بسیج تنها تا آن روز پیروز است که در یک دست بسیجی«قرآن» و در دست دیگرش«سلاح» باشد
♦️هرکس وارد این عرصه(بسیج) شد، باارزشترین افرادجامعه است.
#بسیج
#لبیک_یا_خامنه_ای
#برای_ایران
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲
#احکام
#سجده_نماز_واجب
◾️🌷 سؤال: آیا گفتن «یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنه» و «یا مهدی ادرکنی» و توسلات شبیه این در سجده نماز واجب و بعد از گفتن #ذکر واجب باعث بطلان نماز می شو د؟
🔷 پاسخ: 👇👇
🌷 امام خامنه ای: مخاطب قرار دادن غير خداوند در نماز باعث باطل نماز مىگردد.
🌷 آیت الله مکارم: خطاب به غیر خداوند در نماز جایز نیست.
🌷 آیت الله شبیری زنجانی: جایز نیست و موجب بطلان نماز است.
🌷 آیت الله وحید: در نماز حتماً باید خطاب به خدا باشد خطاب به غیر خدا موجب بطلان نماز است می توانید بگویید «اللهم إجعل فاطمةَ شفیعةً لنا فی الجنة » یا «أللهم أدرکنی بحق مولای صاحب الزمان».
🌷 آیت الله فاضل: در سجده نماز باید ذکر و دعایی گفته شود که مربوط به ذکر خداوند و دعا وطلب حاجت از خداوند باشد، بنابراین توسلاتی مانند یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنه و یا گفتن یا مهدی ادرکنی و سایر توسلات در سجده نمازهای واجب و مستحب خودداری شود.
@Modafeene_shohada
♨️ واقعیتهایی شنیده نشده از کشورهای حاضر در #جام_جهانی
🔰 تونس نتونس!
🔻 انقلاب سال 2011 تونس به دلیل دخالتهای بیگانگان و بیثباتی سیاسی نتوانست وضعیت اقتصادی و سیاسی این کشور را بهبود بخشد.
بر اساس آمارهای دولتی، چهار میلیون تونسی، از جمعیت حدود 12 میلیون نفری، فقیر محسوب میشوند.
💢 وزیر امور اجتماعی تونس گفت :«تعداد خانوادههای نیازمند از 310 هزار خانواده در سال 2010 به بیش از 960 هزار نفر افزایش یافته است.
نزدیک به 6 میلیون تونس یا نیمی از جمعیت زیر خط فقر هستند.
بانک جهانی میگوید بیکاری بالا است و در سال ۲۰۲۱ به ۱۸.۴ درصد رسیده است.
🔻 در حاشیه پایتخت، کودکانی از لابهلای قایقها میگذرند و به دنبال بطریهای پلاستیکی خالی میگردند تا آنها را بفروشند. این یک منظره رایج در اکثر شهرهای بزرگ تونس است. مجامع بین المللی تخمین میزنند که 8000 تونسی از این راه امرار معاش میکنند.
@Modafeene_shohada