🔴بله بازهم تاکید میکنیم تمام کشته شدگان به دلیل ضربه مغزی بر اثر برخورد با باتوم است و این حجم از اسلحه در دستان یک تروریست فقط جهت زیبایی دکوراسیون منزلش میباشد.
راستی یه سوال: این همه مامور و بسیجی به شهادت رسیدن، با چی شهید شدن؟!/ کلا ۳ چهار مورد مثل شهید عجمیان و شهید علیوردی با ضرب و شتم و شکنجه بوده، پس اون اسلحههایی که تیر جنگی به مامور و بسیجی در اصفهان و زاهدان و ایذه و مشهد زدند، مال کی بوده؟! تصویر گویاست...
@Modafeene_shohada
خسارت سنگین دروغ پدر
🔻شورای امنیت کشور، رسما اعلام کرد که ۲۰۰نفر در اغتشاشات اخیر جان خود را از دست دادند که عمده ایشان یا نیروهای حافظ امنیت بودند یا مردم بیگناهی بودند که قربانی کشته سازی دشمن شدند...بعلاوه هزاران میلیارد خسارت مالی...
🔻آیا امجد امینی، پدر مهسا، که با دروغ گویی صریح، اولین شعلههای این آتش را دامنگیر کشور کرد، اکنون با این وضعیت راضی شده است یا هنوز ...
🔻هیچ فرد ایرانی نبود که از فوت مهسا غمگین نشده باشد مگر خارج نشینان و دواعش داخلی که به بهانه نام او، تیغ روی #آرمانها کشیدند و چادر از سر زنان
🔻شاید بعدها همه ببینند که #دروغ_مهسا یک پروژه کاملا طراحی شده بوده؛ و آن روز، روز رسیدگی به همه دروغ ها خواهد بود.
✍حمیدرضا ابراهیمی
@Modafeene_shohada
16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انگار دارن بیدار میشن
سرنا امینی ببینید چی میگه،،
🔹وقتی رادیکالیسم فضای مجازی، شاخص های خودشون رو هم به ستوه میاره
@Modafeene_shohada
مدافعین شهدا
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸 ☘🌸☘🌸☘🌸 🌸☘🌸☘🌸 ☘🌸☘🌸 🌸☘🌸 ☘🌸 🌸 #من_میتࢪا_نیستمـ🌿 #زینب_کمایی #قسمت_هشتم از آگاهی که به خانه ب
ســـربــازِ گمنام💚:
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
☘🌸☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸
☘🌸☘🌸
🌸☘🌸
☘🌸
🌸
#من_میتࢪا_نیستمـ🌿
#زینب_کمایی
#قسمت_نهم
من مـات و متحیر به او نگاه میکردم. با اینکه همهی آن حرف هارا باور داشتم و میدانستم
که جنس دخترم چیست، اما از گستردگی فعالیت های زینب در شاهین شهر بی خبر بودم
و این قسمت حرف ها برای من تازگی داشت.
امام جمعه گفت:
"زینب کمایی آنقدر شخصیت بالایی دارد که من به او قسم میخورم."
بعد از این حرف، من زیر گریه زدم. خدایا، زینب من به کجا رسیده که امام جمعهی یک
شهر به او قسم میخورد؟
زن و دختر امام جمعه هم خیلی خوب زینب را
میشناختند. از زمان گم شدن زینب تا رفتن به خانهی امام جمعه، تازه فهمیدم که همه دختر
مرا میشناسند و فقط من خاک برسر دخترم را آنطور که باید و شاید، هنوز نشناخته بودم.
اگر خجالت و حیایی در کار نبود، جلوی آقای حسینی، دو دستی توی سرم میکوبیدم.
آقای حسینی که انگار بیشتر از رئیس آگاهی و خانم کچویی به دست داشتنِ منافقین یقین
داشت، با من خیلی حرف زد و به من گفت:
"به نظر من شما باید خودتان را برای هر
شرایطی آماده کنید. احتمالا دست منافقین در ماجرای گم شدن زینب است. شما باید در حد و
لیاقت زینب رفتار کنید."حس میکردم بجای اشڪ، از چشم هایم خون سرازیر است. هرچه
بیشتر برای پیدا کردن دختر عزیزم تلاش میکردم و جلوتر میرفتم، ناامیدتر میشدم.
زینب هر لحظه بیشتر از من دور میشد.
آن روز آقای حسینی هم قول داد که از طریق
سپاه و بسیج دنبال زینب بگردد.
در سال های اول جنگ، بنزین کوپنی بود و
خیلی سخت گیر میآمد. امام جمعه، کوپنِ بنزین، به آقای روستا داد تا مـا بتوانیم به
راحتی به جاهای مختلف سر بزنیم و دنبال دخترم بگردیم.
قبل از هرکاری به خانه برگشتم. میدانستم که مادرم و شهرام و شهلا منتظر و نگران هستند.
آنها هم مثل من از شنیدنِ خبرهای جدید، نگران تر از قبل شدند. مادرم ذکر #یاحســین
علیه سلام✨ #یازینب سلام الله علیها✨ #یاعلـے علیه سلام✨ از دهنش نمیافتاد.
نذر مشکل گشا کرد. مادرم هرچه اصرار کرد که (کبری، یک استکان چای بخور... یک تکه نان
دهنت بگذار ... رنگت مثل گچ سفید شده)، من قبول نکردم.
حس میکردم طنابی به دور گردنم به سختی پیچیده شده است. حتی صدا و نالهام هم بزور
خارج میشد. شهرام هم سوار ماشین آقای روستا شد و برای جست و جو با ما آمد.
نمیدانستم به کجا باید سر بزنم...
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّڪَالْفَــرَج
#معصومه_رامهر_مزی
🌸
☘🌸
🌸☘🌸
☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸
☘🌸☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸☘🌸༄⸙
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
☘🌸☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸
☘🌸☘🌸
🌸☘🌸
☘🌸
🌸
#من_میتࢪا_نیستمـ🌿
#زینب_کمایی
#قسمتدهم
روز دوم عید بود و همه جا تعطیل بود. فقط به بیمارستان ها و درمانگاه ها ودوباره به
پزشکی قانونی و پایگاه بسیج سر زدیم.
وقتی هوا روشن بود، کمتر میترسیدم. انگار
حضور خورشید توی آسمان دلگرمم میکرد. اما به محض اینکه هوا تاریک میشد، افکار زشت
و ترسناک از همه طرف به من هجوم میآورد.
شب دوم از راه رسید و خانواده ی من همچنان
در سکوت و انتظار و ترس، دست و پا میزدند.
تازه میفهمیدم که درد گم کردن عزیز، چقدر
سخت است. گم شدهی من معلوم نبود که کجاست. نمی توانستم بنشینم یا بخوابم.
به هرطرف نگاه میکردم، سایهی زینب را میدیدم. همیشه جانماز و چادر نمازش در اتاق
خواب رو قبله پهن بود؛ در اتاقی که فرش نداشت و سردترین اتاق خانه ما بود. هیچکس
در آن اتاق نمیخوابید و از آنجا استفاده نمیکرد. آنجا بهترین مکان برای نماز های
طولانی زینب بود. روی سجادهی زینب افتادم. از همان خدایی که زینب عاشقش بود، با
التماس و گریه خواستم که زینب را تنها نگذارد.
مادرم که حال مرا میدید، پشت سرم همه جا میآمد و میگفت:
"کبری، مرا سوزاندی، کبری، آرام بگیر."
آن شب تا صبح خواب به چشمم نیامد. از
پشت پنجره به آسمان خیره شده بودم.
همهی زندگی ام از بچگی تا ازدواج، تا به دنیا
آمدن بچه ها و جنگ مثل یک فیلم از جلوی چشم هایم میگذشت.
آن شب فهمیدم که همیشه در زندگیام رازی وجود داشته؛ رازی نگفتنی. انگار همه چیز به
هم مربوط میشد. زندگی و سرنوشت من طوری رقم خورده بود و پیشرفته بود که باید
آخرش به اینجا میرسید.
آن شب حوصلهی حرف زدن با هیچکس را
نداشتم. دلم میخواست تنهای تنها باشم؛ خودم و خدا.
باید دوباره زندگیام را مرور میکردم تا آن راز را پیدا کنم؛ رازی را که میدانستم وجود دارد،
اما جرئت بیانش را نداشتم. باید از خودم شروع میکردم.
من کی هستم؟ از کجا آمده ام؟
پدر و مادرم چه کسانی بودند؟
زندگیام چطور شروع شد و چطور گذشت؟
زینب که نیمهی وجودم بود، چطور به اینجا
رسید؟اگر به همهی این ها جواب میدادم، شاید میتوانستم بفهمم که دخترم کجاست و
شاید قدرت پیدا میکردم که آن ترس را دور کنم و خودم را برای شرایطی بدتر و سخت تر
در زندگی آماده کنم...
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّڪَالْفَــرَج
#معصومه_رامهر_مزی
🌸
☘🌸
🌸☘🌸
☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸
☘🌸☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸☘🌸༄⸙
7.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴عاقبت اعتماد به دشمن
اززبان میرزاکوچک خان جنگلی
@Modafeene_shohada
به فراخوانشان دقت کنید
🔹هشتگ زده اند که مسلح شوید. این یعنی فراخوان رسمی برای کشتار مردم در خیابان!!
🔹یعنی پروژه کشته سازی شان ادامه دارد و کیان پیرفلک و حمیدرضا روحی های جدید در راه هستند.
🔹بنظرم خودتان و فرزندانتان را از هرگونه تجمع برحذر دارید و با دیدن هر حرکت مشکوک با عوامل پلیس در تماس باشید.
@Modafeene_shohada
میدونستید قطر که 250 میلیارد دلار هزینه جام جهانی کرده شبکه گازرسانی نداره؟
میدونستید ایران تنها کشوری است که سیستم گازکشی داره و ارزش این پروژه 4 تریلیون دلاره؟
#ایران_قوی
@Modafeene_shohada
2.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایول داره سازنده ش!!!👍
@Modafeene_shohada