eitaa logo
مدافعین شهدا
123 دنبال‌کننده
21.8هزار عکس
21.2هزار ویدیو
109 فایل
﷽ . اگر می‌خواهید تاثیرگذار باشید . اگر می‌خواهید به عمر و خدمت و جایگاه‌تون ظلم نکرده باشید ؛ ما راهـے جز اینکھ یک شهید زنده در این عصر باشیم نداریم ! _ حاج احمد کاظمی . @Maskat 👈 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
9.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 «سلام ما را به رهبرمان بر‌سانید و به ایشان بگویید، جان می‌دهیم خون می‌دهیم ولی یک وجب از خاک این وطن را نمی‌دهیم» 🔺رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح کشور از هنگ مرزی ارومیه و پاسگاه مرزی مرگرش و مرکز اتوبان سرو در حوزه گمرک سرو بازدید کرد. 🔺در مراسم استقبال، یکی از سربازان هنگ مرزی ارومیه با اعلام اینکه سلام ما را به رهبرمان بر‌سانید و به ایشان بگویید مشتاق دیدارشان هستیم، گفت: به دستان بریده حضرت ابوالفضل العباس (ع)، جان می‌دهیم، خون می‌دهیم ولی یک وجب از خاک این وطن را نمی‌دهیم. @Modafeene_shohada
♦️‌ سفارش مولوی محبی، از بزرگان اهل سنت به مولوی عبدالحمید 🔹‌ یادتان می آید که در زمان شاه اگر مهمان خاصی برای خان می آمد و ما علما را احضار میکرد تا برویم و پای مهمان را شستشو داده و ماساژ دهیم‌؟ به لطف خدا امروز صاحب عزت و احترام هستیم.
مدافعین شهدا
اگر میخوای همونی بشی که خدا میخواد و اخلاقت شبیه یه مومن واقعی بشه، حتما اینو بخون🧡🌱 در قالب داست
اگر میخوای همونی بشی که خدا میخواد و اخلاقت شبیه یه مومن واقعی بشه، حتما اینو بخون🧡🌱 در قالب داستانه اما پُر از نکته‌های طلایی برای خالص شدن و عاقبت‌بخیری! قسمت دوم | چرا ابراهيم هادی؟ هيجان زده از خواب پريدم! ساعت سه بامداد روزِ بيستم مرداد 1386 مطابق با بيست و هفتم رجب و مبعث حضرت رسول اكرم 9 بود. اين خواب رويای صادقه‌ای بود که لرزه بر اندامم انداخت! كاغذی برداشتم و به سرعت آنچه را ديده و شنيده بودم نوشتم.. ديگر خواب به چشمانم نمی‌آمد. در ذهن، خاطراتی كه از ابراهيم هادی شنيده بودم مرور كردم.. فراموش نمی‌كنم؛ آخرين شبِ ماه رمضان سال 1373 در مسجدالشهداء بودم، به همراه بچه‌های قديمیِ جنگ، به منزل شهيد ابراهيم هادی رفتيم.. مراسم بخاطر فوت مادر اين شهيد بود. منزلشان پشتِ مسجد، داخل كوچه شهيد موافق قرار داشت. حاج حسين الله‌كرم در مورد شهيد هادی شروع به صحبت كرد.. خاطرات ايشان عجيب بود! من تا آن زمان از هيچكس شبيه آن را نشنيده بودم. آن شب لطف خدا شامل حالِ من شد. من كه جنگ را نديده بودم، من كه در زمان شهادت ايشان فقط هفت سال داشتم، اما خدا خواست در آن جلسه حضور داشته باشم تا يكی از بندگان خالصش را بشناسم.. اين صحبت‌ها سال‌ها ذهنِ مرا به خود مشغول كرد. باورم نميشد، يک رزمنده اينقدر حماسه آفريده و تا اين اندازه گمنام باشد! عجيب‌تر آن كه خودش از خدا خواسته بود که گمنام بماند و با گذشت سال‌‌ها، هنوز هم پيكرش پيدا نشده و مطلبی هم از او نقل نگرديده! من در همه كلاس‌های درس و برای همه بچه‌ها از او می‌گفتم.. هنوز تا اذان صبح فرصت باقی است؛ خواب از چشمانم پريده.. خيلی دوست دارم بدانم چرا شیخ زاهد، ابراهيم را الگوی اخلاقِ عملی معرفی كرده؟ 🔸ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سه جمله از وصیت نامه ی مارلون براندو : 1_بازیگری حرفه‌ای پوچ و تو خالی است 2_هر چه پول درآوردم خرج روانپزشک ها کردم 3_دیدن هنرپیشگان در تلویزیون که از زندگی خصوصی خود می‌گویند تهوع آور است
"میلتون اریکسون" روان‌درمانگر و نابغه برنامه‌ريزى‌هاى ذهنى، وقتی دوازده ساله بود دچار بيمارى فلج اطفال شد. ده ماه بعد شنید که پزشکی به مادرش گف: پسرتان شب را تا صبح دوام نمیاورد! اریکسون صدای گریه مادرش را شنید، فکر کرد که میداند شاید اگر شب را دوام بیاورم مادرم اینطور زجر نکشد. تصمیم گرفت تا سپیده دم نخوابد. وقتی خورشید بالا آمد فریاد زد: مادر، من هنوز زنده ام! چنان شادی عظیمی خانه را گرفت که تصمیم گرفت همیشه تمام تلاشش را بکند که یک شب دیگر درد و رنج خانواده اش را عقب بیندازد! اریکسون در سال 1980 در هفتاد و پنج سالگی در گذشت و از خود چندین کتاب مهم درباره ظرفیت عظیم انسان برای غلبه بر محدودیت هایش بجا گذاشت...!
کریم‌خان زند هرگز به کسی باج نمی‌داد! می‌گویند وقتی میخواست سفیر عثمانی را بپذیرد، اطرافیان او نصیحتش میکردند که جامه‌های نو خود را بپوش و خود را آراسته کن و پای خود را دراز مکن، اما هنگام این دیدار، کریم خان یک پای خود را دراز کرد، تنبان مندرسی به پا نمود که سر کاسه زانوی آن پاره و استرش نمودار شد!او مدت‌ها سفیر را نمی‌پذیرفت. می‌گفت: اگر با ما کاری دارد ما با او کاری نداریم!
بازيهای کودکی حکمتی داشت لي لی : تمرین تعادل درزندگی سرسره : سخت بالارفتن و راحت پایین آمدن هفت سنگ : تمرین نشانه گرفتن به هدف آلاكلنگ : ديدن بالا و پايين زندگي گل يا پوچ : دقت در انتخاب خاله بازي : آيين مهمانداري آسيا بچرخ : حمايت از همديگر و متحد شدن يادش بخير، اون روزا..... ياد گرفتن زندگي چه ساده بود.....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Parhizkar003050.mp3
زمان: حجم: 143.5K
ـــــــــــــــــ📻🌿ـــــــــــــــــ و (مى‌گويد: آمده‌ام تا) تورات را كه پيش از من (نازل شده‌) است، تصديق كننده باشم و تا پاره‌اى از آنچه را كه بر شما حرام گرديده، براى شما حلال كنم و از جانب پروردگارتان براى شما نشانه‌اى آورده‌ام. پس از خدا پروا داريد و مرا اطاعت كنيد. ↵ آل‌عمران/۵۰
خدا اینجوری بهمون میگه بنده‌ی نازک نارنجیِ من: وَ خُلِقَ الإِنسَانُ ضَعِيفًا :) @Modafeene_shohada