◽️ #سیاحت_غرب #آقانجفی_قوچانی
#قسمت_اول
📛😳📃😢📛
... و من مُردم.
😢 گویا مرا نمیبینند و صدای مرا نمیشنوند و دانستم که آنها از من دورند و من نظر آشنایی و دوستی به آن جنازه دارم، خصوص بشره (پوست بدن) پهلوی چپ او را که برهنه بود و چشمهای خود را به آنجا دوخته بودم.
جنازه را بعد از غسل و دیگر کارها به طرف قبرستان بردند. من هم جزء مشایعین (تشییع کنندگان) رفتم و در میان آنها بعضی از جانوران وحشی و درندگان از هر قبیل میدیدم که از آنها وحشت داشتم ولی دیگران وحشت نداشتند و آنها نیز اذیتی نداشتند. گویا اهلی و به آنها مأنوس بودند.
و جنازه را سرازیر گور نمودند و من در گور ایستاده و تماشا میکردم.
و در آن حال مرا ترس و وحشت گرفته بود بویژه هنگامی که دیدم در گور🦎 جانورهایی پیدا شدند🦂و به جنازه حملهور گردیدند و آن مردی که در گور جنازه را خوابانید، متعرّض آن جانورها نشد. گویا آنها را نمیدید و از گور بیرون شد.
و من از جهت علاقمندی به آن جنازه داخل گور شدم، برای بیرون نمودن آن جانوران؛ ولی آنها زیاد بودند و بر من غلبه داشتند
و دیگر آنکه مرا چنان ترس گرفته بود که تمام اعضای بدن میلرزید و از مردم دادرسی خواستم، کسی به دادم نرسید و مشغول کار خود بودند. گویا هنگامه میان گور را نمیدیدند.😵
ناگهان اشخاص دیگری در گور پیدا شدند که آنها کمک نموده آن جانوران فرار نمودند. خواستم از آنها بپرسم که آنها کیانند؟ گفتند: «إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ؛ همانا حسنات و اعمال نیک، سیّئات و بدکاریها را از بین میبرد / سوره هود، 114» و ناپدید شدند.
پس از فراغت از این هنگامه، ملتفت شدم که مردم سرِ گور را پوشانیدهاند و من را در میان گور تنگ و تاریک ترک کردهاند.😞
و میبینم آنها را که رو به خانههایشان میروند، حتی خویشان و دوستان و زن و بچه خودم که شب و روز در صدد آسایش آنها بودم.
از بیوفایی آنان بسی اندوهناک شدم و از خوف و وحشت گور و تنهایی، نزدیک بود دلم بترکد.😖
ادامه دارد....
💀🔥🔥👹🔥🔥💀
▫️ #سیاحت غرب #نجفی_قوچانی
📛😳📃😢📛
#قسمت_دوم
🙁با حال غربت و وحشت فوق العاده و یأس از غیر خدا در بالاسر جنازه نشستم. کم کم دیدم قبر میلرزد و از دیوارها و سقف لحد خاک میریزد و بخصوص از پایین پای قبر که بسیار تلاطم دارد
😲مثل اینکه جانوری آنجا را میخواهد بشکافد و داخل قبر شود و بالآخره آنجا شکافته شد، دیدم دو نفر با صورتی موحش و هیکل مهیب داخل قبر شدند، مثل دیوهای قوی هیکل 😳
و از دهان و دو سوراخ بینیهایشان دود و شعله آتش بیرون میرود و گرزهای آهنین که با آتش سرخ شده بود که برقهای آتش از آنها جستن میکرد، در دست داشتند و به صدای رعدآسا که گویا زمین و زمان را به لرزه درآورد از جنازه پرسش نمودند که: «مَن رَبُّک؟ ؛ خدای تو کیست؟» و من از ترس و وحشت، نه دل داشتم و نه زبان.
فکر کردم که جنازه بیروح جواب اینها را نخواهد داد و یقین است که با این گرزها خواهند زد تا قبر پر از آتش شود و با آن وحشتِ وصف ناشدنی، این آتش سوزان هم سربار خواهد شد؛ پس بهتر این است که من جواب گویم.
توجه نمودم به سوی حق و چاره سازِ بیچارگان و کارسازِ درماندگان، و در دل متوسل شدم به علی ابن ابیطالب (ع) چون او را به خوبی میشناختم و دادرس درماندگان فهمیده بودم و دوست داشتم او را، و قدرت و توانایی او را در همه عوالم و منازل نافذ میدانستم [یعنی معتقد بودم در همهی عالمها و منزلگاهها قدرت و نفوذ دارد] و این یکی از نعمتها و چارهسازیهای خداوند بود که در همچو موقع وحشت و خطرناکی که آدمی از هوش بیگانه میشود «وَ تَرَی النَّاسَ سُکاری وَ ما هُمْ بِسُکاری ؛ و مردم را (از وحشت آن روز) بیخود و مست بنگری در صورتی که مست نیستند/ سوره حج:2» آن وسیلهی بزرگ را به یاد آدمی میآورد
و به مجرّد این خطور و الهام [همین که این فکر به ذهن و خاطرم گذشت] ، قلبم قوّت گرفت و زبانم باز شد و چون سکوت و لاجوابیِ (جواب ندادن) من به طول انجامیده بود، آن دو سائل (سؤال کننده) به غیظ به شدت وصف ناشدنی دوباره سؤال نمودند که: «خدا و معبود تو کیست؟»، به صوت و هیبتی که صد درجه از اولی سختتر و شدیدتر بود و از شدت غیظ صورتشان سیاه و از چشمهایشان برقِ آتش شعله میزد و گرزها بالا رفت و مهیّای (آماده) زدن شدند.😱😳
من اول نترسیدم و به صدای ضعیف جواب گفتم که: معبود من خدای یگانه بیهمتاست.
🔘 «هُوَ اللَّهُ الَّذي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحيمُ. هُوَ اللَّهُ الَّذي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِکُونَ؛ اوست خدایى که جز او معبودى شایسته پرستش نیست و به نهان و آشکار جهان داناست. اوست که گسترده مهر و مهربان است. اوست خدایى که جز او معبودى شایسته پرستش نیست؛ همان فرمانروایى که تدبیر امور بندگان در اختیار اوست و در کمال پاکى و طهارت است. با بندگانش برخوردى سالم و درست دارد. ایمنى بخش، برترى چیره، شکست ناپذیر، جبران کننده کاستىها و بزرگمنش و باعظمت است. منزّه است خدا از این که به او شرک ورزند. / سوره حشر، 22و23»
✨این آیه شریفه را که در دنیا در تعقیب نماز صبح [به آن] مداومت داشتم، محض اظهار فضل برای آنها خواندم که خیال نکنند بنیآدم فضلی و کمالی ندارد چنانکه روز اول بر خلقت بنیآدم اعتراض نمودند که غیر از فساد و خونریزی چیزی در آنها نیست.
و بالجمله پس از تلاوت آیه شریفه در جواب آنها، دیدم غضب آنها شکست و گرفتگی صورتشان فرو نشست حتی یکی به دیگری گفت معلوم میشود که این از علمای اسلام است و بعد از این بهطور نزاکت از او سؤال شود.😍
💀🔥🔥👹🔥🔥💀
1.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من یکی از فامیلام تو اطلاعات هست!
باور کنید به همین شکل شایعه پراکنی میکنند.
✨در حضور هفت گروه هفت کار رو مخفی انجام بده تا سعادتمند گردی:
🌸۱. در حضور فقیر دم از مال و منالت نزن
🌸۲. در حضور بیمار سلامتیت را به رخش نکش
🌸۳. در حضور ناتوان قدرت نمایی نکن
🌸۴. در برابر غصه دار. خوشحالی نکن
🌸۵. در برابر زندانی آزادی ات رو جلوه نمایی نکن
🌸۶. در حضور افراد بدون فرزند از فرزندت تعریف و نوازش نکن
🌸۷. در برابر یتیم. از پدر و مادرت نگو
🔴 #فرمول_زدودن_کینه
💠 زن و شوهری که نمیتوانند به راحتی #کینه همسر خود را از دل بیرون کنند این کارها را تمرین کنند:
✍ اندیشیدن به نقاط #مثبت وی
✍ #شکرگزاری خدا بخاطر پیش نیامدن شرایط سختتر و ناگوارتر
✍ ایجاد ارتباط #کلامی فوری و محبتآمیز
✍ تصور حالات خوش و #لذتهای گذشته زندگی
✍ #تعریف و تمجید از وی در نزد دیگران
💠 بدانید مبارزه با #کینهورزی، شما را بشدّت #محبوب همسر میکند.