eitaa logo
سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
705 دنبال‌کننده
405 عکس
83 ویدیو
22 فایل
﷽ طلبه‌‌ای 👳🏻‍♂️ از سلالهٔ مادر 🌱 متعهد 💍 اهل قلم ✍️ از تبار امام رئوف 💛 _ معین ؟! : یارے کنندهــ. •| امید است معینِ معینِ جهانیان باشیم .. 🤠 شناس : @Pole_Moallagh 👤 ناشناس : https://daigo.ir/secret/SeyedMoein 💬 حرفامون : @Mosahebat_Shagerdha
مشاهده در ایتا
دانلود
سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
. #حُرِّ‌امامِ‌زَمان #سِـدنـا #حا_میم #خورشید_من #همیشه‌تنها #زد_الف #شین . . . #سین منتظر نوشته‌
✍️ سلام مولای من سلام آقای صبورم باز هم منم، آهوی گریزپای بزم نوکری ! حتم دارم این نامه‌ها را که می‌خوانی، جای کلمات، اشک می‌خوانی و دلتنگی می‌بینی. حتم دارم نامه‌هایم را که می‌خوانی، پدرانه فراموش می‌کنی خطایم را و گرچه زود متوجه نشوم اما، حتم دارم با خواندن هر واژه و دیدن هر اشکِ قبل از نوشتن‌اش، به آغوش گرفته‌ای مرا میدانم عزیزِ جانم، میدانم .. هر زمان که دست شما را رها کردم، به ظاهر نفس کشیدم و زندگی کردم. که من در این دوری، در گیرِ گناه و خطا بودم هر گناه؛ لکه‌ی ننگ سنگین و گرانی بود که به جانم خریدم و در عوض فروختم نگاهت را، ارزان تر از همه چیز .. خوب میدانم اما تو خود شاهدی که چگونه ثانیه به ثانیه‌ی هفته‌ها را به شوق دیدار و ملاقات شما دویدم. غمگین مباش که زمین خوردم .. اصلا خوشا احوال من که جمعه‌ها را میان هر عبارت دعای ندبه گم شدم و تو را پیدا کردم .. ___
📪 پیام جدید سلام علیکم خوب هستید؟ زیارتتون قبول ببخشید بنده هم به تازگی متوجه شدم .. تبریک میگم ازدواجتون رو، خیلی خوشحال شدم✨ ان‌شاءالله زیر سایه خاندان کرم خوشبخت و سلامت باشید، فرزندان صالح و خدمتگزاری برای اسلام تربیت کنید🌿 ___ سلام و نور ✨ ممنونم از لطف و محبت‌تون 🍃 ان‌شاءالله با دعای شما و عنایت آقا خیلی دعامون کنین منتظر نوشته‌هاتون هستیم .. .
‌ آمده‌ام از اشک بنویسم ، از روزهایی که شما را نمی‌بینم ؛ از همان زمان هایی که سرتاسر وجودم از حرارت غم می‌سوزد و چشمم که نه ، قلبم غرق در سیل اشک‌ها می‌شود و می‌بارد .. نمی‌دانم مرا به یاد می‌آوری یا نه ، اما من ، همان طفل گریزپا و ناخلفی هستم که وقتی از زخم روی دست و پایش خسته می‌شد و دلش از دنیا و آدم‌هایش می‌گرفت ، کنج کمد دیواری اتاق می‌نشست و خودش را زیر سایه‌ات و در حریم حرم‌ات تصور می‌کرد .. امامِ من ، عزیزِ من ، ای که رویای دیدارت خیالِ هر شب و روزم ! نمی‌خواهی فرزند دلشکسته‌ات را به آغوشت بفشاری ؟! حالا که بالأخره ابر چشمم باریدن گرفت و با اشک زائرت شدم چه ؟ سهمم از خیال دیدنت ، پناهگاهی به وسعت آغوشت نمی‌شود؟ ای آرامش دل‌های بی قرار ! با دست و دل و جوارحی که نفْسم آنها را سوی دنیا می‌کشید و فریب می‌داد ، آمده‌ام سویت .. آغوشت را باز نگهدار که طولانی مدتی‌ست در راهم و جز آغوش تو ، خیال خوش دیگری ندارم .. ✍️ ✍️