eitaa logo
مقدمات اجتهاد
2.9هزار دنبال‌کننده
632 عکس
101 ویدیو
679 فایل
📚 اینجا سعی داریم به شما کمک کنیم تا به مطالبی که در مسیر رسیدن به #اجتهاد نیاز داری، خیلی راحت دسترسی داشته باشی و نیاز نباشه در کانال های متعدد عضو باشی ارتباط و تبادل: @Yafatemahaghithini
مشاهده در ایتا
دانلود
۴۵. ارتباط میان قول به دلالت ماده امر بر وجوب و اعتبار استعلاء در ماده امر چه گونه است؟ آیا بین این دو ملازمه بر قرار است یا خیر؟ (با تامل در هویت استعلا به این سؤال پاسخ دهید.) ۴۶. تفاوت دلالت التزامی تصوری بر طلب (که مرحوم شهید صدر در حلقه ثالثه فرموده اند) و مدلول به این دلالت با دلالت تصدیقیه ثانیه بر طلب (که در حلقه ثانیه فرموده‌اند.) و مدلول به این دلالت را تبیین کنید. ۴۷. آیا لازمه فرمایش مرحوم نائینی این است که ایشان قطع نظر از حکم عقل وجود احکام تکلیفیه خمسه را قبول نداشته باشند؟ برای پاسخ به این سؤال به عبارت خود مرحوم نائینی مراجعه کنید. ۴۸. با توجه به اشکال شهید صدر به احتمال سوم در کلام مرحوم نائینی، ضمن مقایسه نظر مرحوم نائینی با بحث برائت عقلیه بیان کنید چرا این احتمال خروج از محل بحث است؟ ۴۹. در مورد تقریب سوم از اطلاق به سؤالات زیر پاسخ دهید: الف) اگر معنی صیغه امر را نسبت طلبیه یا نسبت بعثیه بدانیم آیا این تقریب مطرح می‌شود یا خیر؟ ب) با توجه به این‌که تقریب سوم از اطلاق بر مبنای معنی موضوع له است چرا این دلالت اطلاقی شمرده شده و چرا مثل عموم که دلالتش وضعی شمرده می‌شود نیست؟ ج) اطلاق در این بیان از قبیل کدامیک از موارد زیر است: ۱. شمول عالم نسبت به فساق در مثال اکرم العالم ۲. جایی که زید مردد بین یک عالم معروف و یک فرد معمولی است و جمله اکرم زیدا عند الاطلاق منصرف به زید عالم می‌شود. ۵۰. اگر دلالت ماده امر بر وجوب را بالوضع ندانیم بلکه با یکی از سه بیان اطلاق قبول کنیم در جمله «زید امر ابنه» با کدام یک از بیانهای اطلاق میتوان اثبات کرد مراد از امر، طلب وجوبی است. ۵۱. طبق مبنای اطلاق اگر یکی از اوامری که در سیاق واحد آمده اند به نحو تعدد دال و مدلول با قرینه متصله بر استحباب دلالت کرد آیا اقتضای سیاق این است که سایر اوامر هم بر استحباب دلالت کنند؟ ۵۲. با توجه به مطالب مرحوم شهید صدر در بحث جمله خبریه در مقام طلب به سؤالات زیر پاسخ دهید: الف) آیا وجه دوم در توجیه دلالت جمله خبری بر طلب نیاز به تقییدی که در وجه اول گفته شد دارد یا خیر؟ ب) مرحوم شهید صدر اینجا میفرمایند طبق احتمال مجاز بودن جمله خبریه دلالت بر وجوب مشکل است آیا این مطلب با وجه سومی که قبلا در باب دلالت اطلاقی صیغه امر بر وجوب گفته بودند منافات ندارد؟ ۵۳. چرا با اجراء اطلاق در متعلق امر اطلاق بدلی ثابت میشود نه شمولیت؟ @halqat
۵۴. مرحوم مظفر در اصول فقه، لحاظی به عنوان لحاظ «ماهیت مهمله» مطرح کرده است. ضمن توضیح تفاوت بین فرمایشات مرحوم مظفر و شهید صدر در باب انواع لحاظ ماهیت، بفرمایید آیا «ماهیت مهمله» ضمن یکی از لحاظات ارائه شده توسط شهید صدر قرار می‌گیرد یا چیز دیگری است؟ ۵۵. آیا مفهوم «لا بشرط قسمی» (منظور مفهوم انسان نیست.) و مفهوم «لا بشرط مقسمی» قسیم هم هستند یا یکی مصداق دیگریست؟ رابطه‌ی آن‌ها را توضیح دهید. ۵۶. با توجه به این‌که شهید صدر فرمودند معنی اسم جنس مرئی «لا بشرط قسمی» است که قهرا منطبق بر همه‌ی افراد است، چرا جهت اثبات اطلاق، نیاز به مقدمات حکمت داریم؟ و چرا استعمال لفظ در هنگام وجود قید مجازی نمی‌شود؟ ۵۷. در بحث «تقابل بین اطلاق و تقیید» روشن است که اگر تقابل بین اطلاق و تقیید را «تناقض» بدانیم (نه «ملکه و عدم»)، «اطلاق» و «تقیید» قابل ارتفاع نخواهند بود. در این صورت هر چیزی در عالم باید یا مطلق باشد یا مقید. آیا قائلین به این قول، ملتزم می‌شوند که هر چیزی (حتی موجودات خارجی) یا مطلق هستند یا مقید؟ توضیح دهید. ۵۸. شهید صدردر مورد تقابل بین اطلاق و تقیید توضیح می‌دهند که: «لأن الاطلاق نرید به الخصوصیة التی تقتضی صلاحیة المفهوم للانطباق علی جمیع الأفراد» با توجه به این عبارت، آیا نزاع در تقابل بین اطلاق و تقیید یک نزاع لفظی بوده و بازگشت به این دارد که «اطلاق» برای چه معنایی اصطلاح شده است؟ جایگزین ضابطه‌ای که شهید صدر در این‌جا به اطلاق نسبت داده‌اند، چه ضابطه‌ی دیگری می‌توان ارائه داد تا تقابل بین اطلاق و تقیید، تناقض نباشد؟ ۵۹. با توجه به مطالب شهید صدر چرا رابطه‌ی بین مفهوم «عالم» و «عالم عادل» تباین است؟ آیا این ادعا مبتنی بر مبنای شهید صدر در بودن نسب ناقصه است؟ یا بدون این مبنا نیز می‌توان از ادعای دفاع کرد؟ ۶۰. شهید صدر می‌فرمایند «اطلاق» خارج از دلالت تصوریه‌ی کلام می‌باشد، چرا که تنها راه ورود «اطلاق» در دلالت تصوریه، این است که اسم جنس برای «مطلق» وضع شده باشد (و قبلا گفته شد که این‌طور نیست.) آیا نمی‌توان «اطلاق» را مدلول تصوری کلام دانست؟ ۶۱. طبق فرمایشات شهید صدر در بحث قاعده‌ی قیود، آیا می‌توان نتیجه گرفت همان عناوینی که در خطاب مولی به کار رفته‌اند در مراد جدی (حکم لوح محفوظ) اخذ شده‌اند؟ برای مثال: اگر مولی در خطاب از تعبیر «اکرم المُعمّمین» استفاده کرده باشد و در خارج «علما» با «معممین» تساوی داشته باشند، آیا می‌توان نتیجه گرفت آن‌چه در مراد جدی اخذ شده است، «علما» نیست، بلکه «معممین» است؟ مثال دیگر: اگر مولی فرمود «اکرم العلماء» می‌توان گفت که در مراد جدی (حکم لوح محفوظ) یک حکم واحد به وجوب اکرام جمیع علما داریم؟ یا این احتمال منتفی نیست که هر کدام از علما (فقها، اصولیین، نحویین، مفسرین و ...) وجوب اکرام مستقلی داشته باشند؟ ۶۲ ارتباط بحث اصالت ایجابی بین مدلول لفظی کلام و مدلول تصدیقی جدی (قاعده احترازیت قیود)، با بحث قضیه‌ی و چیست؟ آیا می‌توان از این اصل قضایای حقیقیه بودنِ خطابات شارع را نتیجه گرفت؟ ۶۳. با توجه به بیانات مرحوم شهید صدر آیا اصل در مقام بیان بودن و اصالة الاطلاق دو اصل هستند یا یک اصل؟توضیح دهید. ۶۴. «و يلاحظ أن ظهور حال المتکلم في التطابق الإيجابي – أي في أن كل ما يقوله يريده – أقوی من ظهور حاله في التطابق السلبي، أي في أن كل ما لا یقوله لا يریده». الف: وجه اقوائیت ظهور چیست؟ ب: آیا این اقوائیت همیشگیست یا غالبی؟ آیا می‌توان مثال‌هایی یافت که در آن‌ها اقوائیت محل تردید باشد؟ ۶۵. اگر متکلم این است که «آن چه را نگفته، نخواسته»، درصورتی که مخاطب احتمال دهد متکلم به جهت ، قیدی را بیان نکرده است، باز هم می‌تواند با تمسک به ظاهر حال به اطلاق‌گیری کرد؟ @halqat
۶۶. الف: آیا با تمسک به اطلاق آیه «کلوا مما امسکن...»‌ که در باب تذکیه‌ی حیوان صید شده توسط کلب وارد شده است، می‌توان نتیجه گرفت بدون تطهیر محل برخورد دهان و دندان کلب می‌توان صید را خورد؟ ب: آیا می‌توان جهت نفی اشتراط شروط مشکوک در نماز به آیه «اقیموا الصلاة» تمسک کرد؟ ج: آیا با تمسک به اطلاق فقره «احل الله البیع» در آیه «احل الله البیع و حرم الربا» می‌توان شرطیت مواردی که احتمال شرطیتشان در بیع را می‌دهیم نفی کرد؟ ۶۷. اگر متکلم با ادامه دادن تکلم، در جمله‌ی دیگری قید را ذکر کند، آیا قرینه‌ی متصله حساب می‌شود یا منفصله؟ به عبارت دیگر، معیار متصل یا منفصل بودن چیست؟ ۶۸. اگر کلام متکلم با قید منفصل تقیید خورده باشد، آیا کماکان می‌توان به ظاهر حالش در این که در مقام بیان تمام مرادش است تمسک کرد و نسبت به دیگر قیود، اطلاق را ثابت دانست؟ ۶۹. با مراجعه به فرمایشات مرحوم آخوند خراسانی در مورد «قدر متیقن در مقام تخاطب» (کفایة الأصول، ص ۲۴۷ طبع آل البیت علیهم السلام)، موارد زیر را بررسی نمایید: الف) مقصود مرحوم آخوند را توضیح دهید. ب) آیا استدلال مرحوم آخوند می‌تواند توجیه کننده‌ی تفصیل بین «قدر متیقن در مقام تخاطب» و «قدر متیق خارجی» باشد؟ هم‌چنین اگر برای مثال مولا بخواهد علمای عدول اکرام شوند و از قضا تمامی علما عادل باشند و مولی بگوید «اکرم العالم» می‌توان ثابت کرد در مراد جدی مولی قید عدالت اخذ نشده است؟ ج) خود مرحوم آخوند در فقه، مورد سؤال را مانع از جریان اطلاق در جواب نشمرده‌اند، آیا این مشی فقهی با مبنایشان در این بحث قابل جمع است یا خیر؟ د) فرق «قدر متیقن در مقام تخاطب» با «محتمل القرینیة» چیست؟ ۷۰. استدلال مرحوم آخوند برای دخالت قدر متیقن در مقام تخاطب را در فروض زیر برسی کنید: الف) دلیل الزامی است و اطلاقش بدلی. ب) دلیل الزامی است و اطلاقش شمولی. ج) دلیل ترخیصی است و اطلاقش بدلی. د) دلیل ترخیصی است و اطلاقش شمولی. ۷۱. در بحث اطلاق بدلی و شمولی، وجه دوم و سوم در مسئله را نقد و بررسی بفرمایید. (با توجه به مثال‌های مختلف که در بعضی اطلاق در امر و در بعضی اطلاق در نهی باشد و هم‌چنین در بعضی اطلاق در متعلق و در بعضی اطلاق در متعلق المتعلق باشد.) ۷۲. در تنبیه سوم از تنبیهات اطلاق، آیا تفاوتی که شهید صدر بین امر و نهی گذاشتند، طبق مبنای آباء و ابناء در بحث کلی و فرد هم قابل توجیه است یا صرفا با مبنای اب و ابناء سازگاری دارد؟ @halqat
۷۳. با توجه به فرمایشات شهید صدر در انتهای بحث اطلاق و ابتدای بحث عموم، آیا می‌توان پذیرفت که در عام شمولی، قوانین متعددی وجود دارند ولی در اطلاق شمولی، یک قانون واحد (با تطبیقات)؟ ۷۴. شهید صدر با تمسک به تعریفی که از عموم ارائه می‌دهند، جهت خروج «اطلاق شمولی» از تعریف را بیان می‌کنند؛ توضیح دهید چرا تعریف شامل «اطلاق بدلی» نمی‌شود و چرا شهید صدر خروج «اطلاق بدلی» از تعریف را مطرح نکرده‌اند؟ ۷۵. تفاوت تعابیر زیر را بدون لحاظ نحوه‌ی تعلق حکم توضیح دهید: الف) أي عالم شئت ب) جمیع العلماء ج) مجموع العلماء ۷۶. در بحث اشتراط قرینه‌ی حکمت در جریان عموم، با توجه به نظری که شهید صدر اتخاذ کرده‌اند، موارد زیر را بررسی کنید: الف) اگر مدخول اداة عموم لفظی باشد که در معنای مجازی استعمال شده است، چه طور استیعاب معنای مجازی آن (معنای مراد از مدخول) فهمیده می‌شود؟ ب) آیا در جایی که می‌دانیم متکلم در مقام بیان یک قید نیست، باز هم عمومیت استظهار می‌شود؟ ۷۷. با مراجعه به فرمایشات مرحوم آخوند خراسانی در بحث «عام و خاص» و بحث «اجتماع امر و نهی، بحث تقدیم نهی بر امر» توضیح دهید آیا شهید صدر نظر مرحوم آخوند در مورد اشتراط قرینه حکمت در جریان عموم را به درستی منتقل کرده‌اند؟ اگر تفاوتی دارد، بیان فرمایید. ۷۸. با توجه به این که شهید صدر «احد العلماء» را عام بدلی شمرده‌اند، آیا جمله‌ی «مات أحد العلماء» نیز عموم بدلی دارد؟ ۷۹. اگر متکلم بگوید «أکرم کل عالم، و المقصود مطلق العالم» آیا مدلول تصدیقی در دلالت تصوری کلام داخل شده است؟ ۸۰. الف) در مواردی مانند «إقرأ کل الکتاب»، مرحوم محقق عراقی وجهی مطرح نموده‌اند که چرا استیعاب به اجزاء تعلق می‌گیرد و نه به افراد. آیا می‌توان با تمسک به همین بیان، اثبات کرد که تعابیری مانند «أکرم کل العلماء» ظهور در عام مجموعی دارد؟ ب) تفاوت «عام مجموعی» با «عموم بلحاظ الاجزاء» چیست؟ آیا این دو دارای یک حقیقت هستند؟ (ر.ک: الأساس فی اصول الفقه٫ استاد محمدحسین عبدی دام عزه) ۸۱. با توجه به فرمایش مرحوم عراقی در وجه دلالت «اقرأ کل الکتاب» بر عموم بلحاظ اجزاء، قرینه‌ی مذکور باعث چه تجوزی می‌گردد؟ آیا خود «کل» مجاز می‌شود یا مدخول آن؟ ۸۲. اگر لام بر سر جمع برای دلالت بر استیعاب وضع نشده است و دلالت جمع معرف به لام مستقیما مدلول لام نیست، چرا کماکان جمع معرف به لام «عام» به حساب می‌آید و نه «مطلق»؟ ۸۳. آیا تقاریب نحوه‌ی دلالت جمع محلی به ال بر استیعاب، در مثالی مانند «اصعد الطبقات» نیز می‌آید؟ ۸۴. الف) چرا اطلاق در نکره نمی‌تواند شمولی باشد؟ ب) ثمره عملی این که دلالت نکره در سیاق نفی عقلی باشد یا لفظی چیست؟ @halqat
۸۵. چرا مشهور در ضابطه‌ی مفهوم «علیت» را هم لازم دانسته‌اند و به «انحصار» بسنده نکرده‌اند؟ ۸۶. مراد از طبیعی الحکم که در رکن دوم ضابطه‌ی مفهوم مطرح شده، طبیعتی است که به نحو شمولی شامل افرادش می‌شود یا به نحو بدلی؟ ۸۷. با توجه به مطالب مرحوم شهید صدر در تقاریب اثبات مفهوم شرط به سوالات زیر پاسخ دهید: الف) اطلاق‌هایی که در تقاریب مفهوم شرط ذکر شده هر کدام اطلاقِ کدام بخش از جمله است؟ (شرط، جزاء، هیأت جمله شرطیه و...) و تاثیر هر کدام در اثبات مفهوم شرط چیست؟ ب) توضیح دهید چرا بعضی از این اطلاق‌ها در برخی تقریب‌ها استفاده نشده و نیاز به آن نبوده است؟ ج) در وجه ثالث چرا نمی‌توان ابتدا با اطلاق، علت تامه بودن را اثبات و سپس با اطلاق دوم ثابت کرد همیشه علت تامه است و در نتیجه علت منحصره است؟ د) با توجه به این‌که اطلاقِ جزاء، سنخ الحکم را ثابت می‌کند آیا اشکالی که به وجه رابع گرفتند حل نمی‌شود؟ ه) تفاوت وجهی که در بحث ضابطه مفهوم برای دلالت تصدیقی بر مفهوم گفتند با وجه رابع از وجوه دلالت جمله شرطیه بر مفهوم چیست؟ ۸۸. با توجه به مطالب شهید صدر در بحث شرطِ محققِ موضوع به سوالات زیر پاسخ دهید: الف) در جایی که شرط، محقق موضوع است آیا جمله شرطیه در معنای مجازی استعمال شده یا خیر؟ و اگر در معنای حقیقی استعمال شده چرا مفهوم نداشته باشد؟ ب) اگر متکلم بگوید «الحکم بوجوب الختان متوقف علی موضوع الولد» آیا می‌توان اثبات کرد مکلف نسبت به غیر فرزندش تکلیف به ختان ندارد؟ اگر می‌شود، فرق این جمله با جمله «ان رزقت ولدا فاختنه» چیست؟ ج) در جمله «اذا افطرت فکفّر» و جمله «من اکرمَک اکرمْه» آیا شرط محقق موضوع است یا خیر؟ ۸۹. در بحث مفهوم وصف مرحوم شهید صدر فرموده‌اند بتوانیم سنخ الحکم را استفاده کنیم باز استفاده مفهوم اشکال دارد! چرا در فرض استفاده شخص الحکم فرمودند می‌توانیم انتفاء آن را با انتفاء وصف نتیجه بگیریم، ولی در فرض استفاده سنخ الحکم نمی‌توانیم انتفاء آن را با انتفاء وصف نتیجه بگیریم؟ آیا این دو مطلب با هم تنافی ندارند؟ ۹۰. در جمله «إن رکِب الامیرُ مُعمّماً فخُذ رکابَه» انتفاء حکم در حال رکوب، بدون عمامه، از باب مفهوم است یا مفهوم ؟ آیا شرط در این جمله شرطیه محقّق موضوع است؟ ۹۱. با توجه به مطالب مرحوم شهید صدر در بحث مفهوم غایت بیان کنید: الف) رکن اول مفهوم که در بحث ضابطه فرمودند، چه طور در این‌جا تطبیق می‌شود؟ ب) در استفاده رکن دوم آیا بین مثال‌های زیر فرق است؟ «اغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق» «اتموا الصیام الی اللیل» «صم حتی تصبح شیخا» ۹۲. در مثال «اکرم العلماء الّا الشّعراء» نتیجه انتفاء حکم و انتفاء حکم چیست؟ آیا مفهوم استثناء، وجوب اکرامِ عالمِ شاعر از باب هاشمی بودن را هم نفی می‌کند یا خیر؟ ۹۳. آیا بیانی که در مفهوم حصر برای اثبات سنخ الحکم گفته‌اند در استثناء هم می‌آید یا خیر؟ @halqat
کافی: مجموع روایاتی که در کتاب کافی بدون احتساب روایات روضهٔ کافی امده است، 19001حدیث است که مشتمل بر16090حدیث مسند و536حدیث مرفوع و1917حدیث مرسل پ458حدیث موقوف میباشد. • من لا یحضره الفقیه: مجموع روایاتش 6288حدیث است که مشتمل بر 3971حدیث مسند و1792حدیث مرفوع و59حدیث مرسل و466حدیث موقوف میباشد. • تهذیب الاحکام: مجموع روایاتش16226حدیث است ومشتمل بر14847حدیث مسند و204حدیث مرفوع و922حدیث مرسل و252حدیث موقوف میباشد. • استبصار: مجموع روایاتش 6530حدیث میباشد ومشتمل بر6092حدیث مسند و40حدیث مرفوع و305حدیث مرسل و93حدیث موقوف است. -••-••-••-••-••-••-••-••-••-••-••-••-••-••- 🌑این اعداد طبق آماری است که در نرم افزار درایة النور منتشر شده است. ‼️کپی باذکر منبع مجاز☑️ https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
🗂 مصاحبه حجة الإسلام و المسلمین حاج شیخ 🗞 ماهیت شناسی الگوریتم اجتهاد 📢 کانال واحد تحقیق مدرسه نورالرضا علیه‌السلام در پیام‌رسان ایتا: 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1995178133C9f5ca40c95 📢 📢📢 📢📢📢
استاد معتمدی.m4a
29.1M
«امکان استدلال به مذاق شریعت و دیگر ادله ی مبتنی بر استقراء» 💬 با ارائه حجت الاسلام و المسلمین محمد معتمدی 📚 استاد دروس خارج و سطح عالی حوزه علمیه اصفهان ⏳ دوشنبه 19 دی 🔰 عصرانه علمی - مدرسه تخصصی فقه امام کاظم علیه السلام قم @asranehelmi @asranehelmi @asranehelmi
هدایت شده از احمد فربهی
چند نکته درباره‌ی فقه و اصول خواندن فلسفه‌پژوهان 1- کسی که می‌خواهد در «مباحث فلسفیِ مستنبط از منابع وحیانی» کار کند باید سه چیز را مسلط باشد؛ اصول استنباط فقه‌المعارف، مهارت استنباط در زمینه‌ی فقه‌المعارف، منابع استنباطِ متناسب با فقه‌المعارف 2- بخشی از اصول استنباط فقه‌الاحکام(اصول فقه مصطلح) برای فقه معارف قابل استفاده است مانند بخش وسیعی از مباحث الفاظ و مباحث حجج و مباحث تعارض ادله ازاین‌رو به‌تناسب علم نافع، باید مباحث اصولی را کار کرد و نسبت به سرفصل‌های مورد نیاز در فقه‌المعارف تخصص پیدا کرد. 3- کتاب‌های فقه‌الاحکام زمینه‌ی مناسبی برای کسب مهارت استنباط‌اند اگر چه موضوعات آن‌ها ناظر به احکام است ولی فرایند استنباطی که در آن‌ها به‌کار رفته، قابل الگوگیری درفقه‌المعارف هست. 4- در فقه و اصول مصطلح هر مقدار که مشترک با فقه‌المعارف است روی آن باید کار تخصصی کرد و سایر مباحث را به‌اندازه‌‌ی اطلاعات میان‌رشته‌ای و نیز اطلاعات نیمه‌تخصصی که متناسب با یک عالم دینی است بخواند. 5- برداشتم از فرمایشات آقای جوادی این است که طلبه باید یک درس فقه‌الاحکام و یک اصول و یک فلسفه داشته باشد خود ایشان هم رفتارشان همین‌طور بوده، بدون شک برای اعتبار اجتماعی در جامعه‌ی دینی، این رفتار خیلی خوب است اما نمی‌دانم بهترین گزینه باشد در هر صورت جامعیت مطلق عادتا ممکن نیست و جامعیت نسبی هم ممکن است و هم مطلوب. 6- استفاده حکماء‌ از روایات عادتا استفاده‌ی محتوایی، ارشادی و تعلّمی بوده از این‌رو احتیاج شدیدی به بحث رجال نداشته اند اگر چه کلیات آن ضروری و جزئیات آن به‌قدر امکان مطلوب است اما در هر صورت هر جا که استفاده‌ی یک حکیم از روایات، استفاده‌ی تعبدی برای استناد تعبدی است احراز صدور لازم است. 7- اگر کسی اهداف اجتماعی در سر دارد تسلط در فقه‌الاحکام زمینه‌ی خوبی برای اعتماد به او و مقبولیت اجتماعی است به‌طوری که بدون این تسلط، اعتبار اجتماعی یافتن در جامعه‌ی دینی کار سختی می‌شود. 8- باید اصولی متناسب با فقه‌المعارف تولید کرد بخشی از آن از طریق کار در کتاب‌های اصولی متداول قابل تحصیل است و بخشی از آن باید ابتداءا تولید شود. 9- فقه‌المعارف در حوزه، مرسوم نیست در صورتی که باید مرسوم شود به‌طوری که بزرگان حکمت در انتها باید به درس خارج فقه‌المعارف برسند ولی الان این‌طوری نیست باید تلاش کرد فقه‌المعارف، گفتمان‌سازی سپس جریان‌سازی و در انتها مدرسه‌سازی شود. در این‌صورت فقه و اصول در بین فلسفه‌خوان‌ها هم جدی‌تر می‌شود. 10 برای امتداد اجتماعی بخشیدن به فلسفه، مطالعه‌ی فلسفه‌ های مضاف و تفسیرهای موضوعی ناظر به آن‌ لازم است یعنی مثلا فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی و نیز مباحث جامعه و تاریخ در قرآن و روایات بایدخوانده شود. https://eitaa.com/farbehy
💢🎙 ❇️ با حضور: حجت الاسلام و المسلمین عالم زاده نوری زیدعزه معاون محترم تهذیب حوزه علمیه مولف و محقق برجسته حوزه تربیت اسلامی ❇️ موضوع: جلسه افتتاحیه حلقه فقه تربیت 📆 مورخ: پنجشنبه، 1401/09/30 ساعت16 ✍️🗒لینک متن سخنرانی ✅https://b2n.ir/t11230 🔴🎙لینک صوت مراسم ✅https://b2n.ir/m77614 🔰 مدرسه عالی امام حسین علیه السلام