نمونه تواضع
از #امام_حسن_عسکری علیه السلام
از تواضع این است که :
۱. سلام کردن به هرکس که می گذری
۲. و نشستن پائین مجلس
قال:
من التواضع السلام على كل من تمر به و الجلوس دون شرف المجلس.
قمی ، الانوار البهیه ص۲۶۳
@MohammadGelayeri
نعمت بدون حسود
از #امام_حسن_عسکری علیه السلام:
فروتنی نعمتی است که کسی بر آن حسادت نمی کند
قال:التواضع نعمة لا يحسد عليها.
قمی ، الانوار البهیه ص۲۶۳
@MohammadGelayeri
حضرت مهدى موعود
(كه غالباً به لقب #امام_عصر و #صاحب_الزمان ذكر مىشود) فرزند امام يازدهم است كه اسمش مطابق اسم پيغمبر اكرم بود در سال ٢٥٦ يا ٢٥٥ هجرى در سامرا متولد شده و تا سال ٢٦٠ هجرى كه پدر بزرگوارش شهيد شد تحت كفالت و تربيت پدر مىزيست و از مردم پنهان و پوشيده بود و جز عدهاى از خواص شيعه كسى به شرف ملاقات وى نائل نمىشد.
و پس از شهادت امام يازدهم كه امامت در آن حضرت مستقر شد به امر خدا غيبت اختيار كرد و جز با نواب خاص خود به كسى ظاهر نمىشد جز در موارد استثنائى.
علامه طباطبایی ، شیعه در اسلام ص۱۹۳
#امامت حضرت #مهدی مبارک
@MohammadGelayeri
هدایت شده از محمد هادی
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ بی تفاوتی نسبت به نظام اسلامی ننگ است.
🔹هیچ کس در عالم روحانیت نمیتواند خودش را از نظام اسلامی جدا بگیرد.
🎙مقام معظم رهبری | 1391/07/19
🌐 #آنتی_سکولار را دنبال کنید👇🏻
🆔 @antisecular_ir
هدایت شده از محمد گلایری
نواب خاص امام عصر عج
آن حضرت چندى عثمان بن سعيد عمرى را كه از اصحاب جد و پدرش بود و ثقه و امين ايشان قرار داشت نائب خود قرار داد و به توسط وى به عرايض و سؤالات شيعه جواب مىداد.
و پس از عثمان بن سعيد، فرزندش محمد بن عثمان به نيابت امام منصوب شد
و پس از وفات محمد بن عثمان عمرى ابو القاسم حسين ابن روح نوبختى نائب خاص بود
و پس از وفات حسين بن روح نوبختى على بن محمد سمرى نيابت ناحيه مقدسه امام را داشت.
و چند روز به مرگ على بن محمد سمرى (كه در سال سيصد و بيست و نه هجرى اتفاق افتاد) مانده بود كه از ناحيه مقدسه توقيعى صادر شد كه در آن به على بن محمد سمرى ابلاغ شده بود كه تا شش روز بدرود زندگى خواهد گفت و پس از آن در نيابت خاصه بسته و غيبت كبرى واقع خواهد شد و تا روزى كه خدا در ظهور آن حضرت اذن دهد غيبت دوام خواهد يافت،
و به مقتضاى اين توقيع #غيبت امام زمان عليه السلام به دو بخش منقسم مىشود.
اول #غيبت_صغرى كه از سال دويست و شصت هجرى شروع نموده و در سال سيصد و بيست و نه خاتمه مىيابد و تقريباً هفتاد سال مدت امتداد آن مىباشد.
دوم #غيبت_كبرى كه از سال سيصد و بيست و نه شروع كرده و تا وقتىكه خدا بخواهد ادامه خواهد يافت.
پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله در حديث متفق عليه مىفرمايند: «اگر نمانده باشد از دنيا مگر يك روز خدا آن روز را دراز مىكند تا مهدى از فرزندان من ظهور نموده دنيا را پر از عدل و داد كند چنانكه از ظلم و جور پر شده باشد»
علامه طباطبایی ، شیعه در اسلام ، ص ۱۹۳ و ۱۹۴
@MohammadGelayeri
هدایت شده از نیکزاد
باسمه تعالی
چرا در مباحث فقهی فقها، استناد به نهج البلاغه خیلی کم و نادر است؟
پاسخ
البته در مباحث حقوقی و سیاسی و حکومت و حکمرانی فقها مخصوصاً فقها و اندیشمندان متاخر استنادات نسبتا فراوانی به نهج البلاغه دارند.
اما در عین حال در کل، استنادات فقهی به نهج البلاغه چندان زیاد نیست به نظر میرسد این امر حداقل به خاطر دو جهت زیر است:
۱- مباحثی که در نهج البلاغه مطرح شده است معمولاً مباحث فقهی به معنای بیان احکام شرعی نیست. مباحث نهج البلاغه نوعاً در موارد زیر است
الهیات و معارف اسلامی، بیان عوالم غیب و فرشتگان ، ذکر پارهای از آیات و نشانههای شگفت انگیز قدرت و حکمت الهی در جهان، مباحث گوناگون در مورد عالم برزخ و معاد و حیات پس از مرگ و تاکید بر توجه به آن ، بیان مباحث عرفانی و سیر و سلوک روحی، بیان فلسفه و حکمت احکام و شرایع، بیان مباحث اخلاقی و مواعظ و نصایح و حکمتها در سطح گسترده، نکوهش دنیا و مذمت دلبستگی و تعلق به آن، دعوت به جهاد و بیان اهمیت آن، نکوهش اصحاب و یاران خود و مردم کوفه به خاطر عدم اطاعت و همراهی، نکوهش خلفا و بیان موارد سوء استفاده از بیت المال، نکوهش معاویه و طلحه و زبیر و برخی از خواص، نکوهش اصحاب و یاران خود و مردم کوفه، نامههای متعدد به استانداران و کارگزاران خود برای رعایت حدود و موازین شرعی و توجه به ارباب رجوع و .....
۲- سید رضی رحمة الله علیه مطالب و مباحث نهج البلاغه را به صورت مرسل و بدون ذکر اسناد و مدارک بیان کرده است هر چند برخی از محققین متاخر زحمات ارزشمندی برای پیدا کردن اسناد و مدارک نهج البلاغه متحمل شدهاند و در این رابطه کتابهایی نگاشتهاند اما در عین حال حتی مواردی که اسناد و مدارک آن را پیدا کردهاند در بسیاری از موارد از جهت فقهی و رجالی این اسناد، قابل استناد برای فتاوای فقهی نیست.
نیکزاد
دعای امام سجاد علیه السلام
طاووس یمانی می گوید ، شبی در حجر (کعبه) بودم که علی بن الحسین عليهما السلام وارد شد ، ( به خودم )گفتم : مردی صالح از اهلبیت خیر است ، حتما امشب به دعای گوش فرا دهم ، نماز خواند سپس سجده کرد ، گوش فرا دادم پس شنیدم که می گوید :
« عبيدك بفنائك، مسكينك بفنائك، فقيرك بفنائك، سائلك بفنائك.»
طاووس می گوید : این کلمات را حفظ کردم و در مشکلی نخواندم مگر خداوند آن را از من بر طرف کرد.
تنوخی ، (فی 384) ، الفرح بعد الشدة ج1 ص 148 ، زمخشری ( فی 538) ربیع الابرار ج 2 ص 355
در ربیع الابرار فقط دو بند اول دعا وجود دارد )
@MohammadGelayeri
فرصت محدود نعمتها
در این جهان نا آرام انتظار ثبات و بقای نعمتها انتظاری نابجا است ، از حضرت امیر علیه اسلام نقل شده است :
«مردم به چیزی خوشا به آن نمی گویند مگر این که روزگار برای آن روز بدی را پنهان کرده است»
« ما قال الناس لشيء طوبى، إلاّ و قد خبأ الدهر له يوم سوء. »
شاعر عرب(ابو العتاهیه) در این باره گفت:
«خانه ی با خراب شدن خانه آباد می شود ، و زنده ی با میراث مرده ی زندگی می کند»
«يعمر بيت بخراب بيت ، يعيش حي بتراث ميت»
زمخشری، محمود بن عمر، ربیع الأبرار و نصوص الأخبار، جلد: ۱، صص ۴۴۷،و ۴۵۱ مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، بیروت - لبنان، 1412 ه.ق.
@MohammadGelayeri
هدایت شده از نیکزاد
بسمه تعالی
انتقادات آقای آقامیری بر حضرت نوح این است که چرا برای قومش درخواست عذاب کرد آیا بهتر نبود که در خواست عذاب نمیکرد به ویژه اینکه با عذاب شدن آنها و فرستادن آنها به جهنم، کار شیطان را راحت کرد که به دنبال به جهنم فرستادن آنها بود از این گذشته چرا بعد از فرا رسیدن عذاب تنها برای فرزندش دلسوزی کرد و از او خواست که سوار کشتی شود؟
پاسخ
اولاً قرآن کریم هم در سوره هود و هم در سوره نوح بیان میکند که حضرت نوح مدت بسیار مدی د و طولانی برای قومش دلسوزی کرد و شبانه روز و آشکار و پنهان آنها را به راه راست یعنی راه هدایت و رحمت و مغفرت الهی دعوت کرد و با انواع ادبیات و استدلال منطقی و خیرخواهانه آنها را ارشاد کرد قرآن کریم میفرماید ۹۵۰ سال اینگونه تلاش کرد اما جز فرار و تکذیب و استهزاء ثمری نداشت.
پس حضرت نوح به اندازه کافی برای قومش دلسوزی کرد. در آیه ۳۲ سوره هود آمده است که قوم نوح به او گفتند خیلی زیاد با ما چانه زنی کردید دیگر بس است اگر راست میگویید آن عذاب موعود را برای ما بیاور.
خداوند در سوره هود میفرماید که ما به نوح وحی کردیم که جز همین عدهای که ایمان آوردند از قوم تو کسی دیگر ایمان نخواهد آورد( آیه ۳۶)
بنابراین ماندن قوم نوح و عذاب نشدن آنها نه تنها سودی به حال آنها نداشت بلکه بر گمراهی و عذاب آنها افزوده میشد. بر این اساس این سخن ایشان که عذاب آنها به نفع شیطان تمام شد نادرست است، چون جهنمی شدن همه آنها قبل از عذاب، حتمیت یافته بود.
و در سوره نوح از قول حضرت نوح خطاب به خداوند آمده است که خدایا اگر اینها در زمین باقی بمانند بندگان تو را گمراه میکنند و جز فاجر کافر زاد و ولد نمیکنند از اینجا نیز استفاده میشود که نفرین حضرت نوح از سر دلسوزی برای دیگران و آیندگان بوده است.
و در حقیقت با این عذاب، زمین از لوث وجود مفسدان و گمراه کنندگان پاک شد و زمینه برای هدایت نسلهای آینده فراهم شد.
از این گذشته از آیات سوره هود استفاده میشود که عذاب قوم نوح مشیت و اراده خداوند بوده است. به دلیل اینکه وقتی قومش از او خواستند عذاب موعود را بیاورد در پاسخ فرمود: «قَالَ إِنَّمَا يَأْتِيكُمْ بِهِ اللَّهُ إِنْ شَاءَ وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ»
یعنی نوح گفت: آن وعده را تنها اگر خدا خواهد به شما میرساند و هیچ از آن مفرّی ندارید..
در آیات بعدی میفرماید: « وَٱصۡنَعِ ٱلۡفُلۡكَ بِأَعۡيُنِنَا وَوَحۡيِنَا وَلَا تُخَٰطِبۡنِي فِي ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ إِنَّهُم مُّغۡرَقُونَ » یعنی خداوند به نوح فرمود: به ساختن کشتی در حضور و مشاهده ما و به دستور ما مشغول شو و درباره ستمکاران که البته باید غرق شوند دیگر ( به عنوان شفاعت ) با من سخن مگوی.
از این گذشته در مورد اقوام و امم دیگر مانند قوم عاد و ثمود و لوط که خداوند بر آنها عذاب فرستاد چه میگویید آیا بر مشیت خداوند هم نقد دارید.
در مورد خطاب حضرت نوح به فرزندش، پاسخ این است که به صورت طبیعی هر پدری به صورت ویژه خواهان خوشبختی و نجات و هدایت فرزندش است به همین خاطر حضرت نوح تا آخرین لحظه احتمال میدهد که شاید فرزند گمراه اوبا ادبیات پدرانه هدایت شود لذا از او میخواهد که از جمع کافران جدا شود و ایمان آورد و به کشتی وارد شود.
نیکزاد
پنجره🇮🇷
بسمه تعالی انتقادات آقای آقامیری بر حضرت نوح این است که چرا برای قومش درخواست عذاب کرد آیا بهتر نبود
در خصوص فرزندش چون احتمال این می رفت که داخل در «اهلک»باشد
حَتّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ اَلتَّنُّورُ قُلْنَا اِحْمِلْ فِيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اِثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلاّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ اَلْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلاّ قَلِيلٌ (هود٤٠)