هدایت شده از ❇️مَهدیُّ الاُمَم❇️[عج]
#رجعت_و_مسائل_آن
#بخش_سوم
#دلایل_عقلی_اثبات_امکان_وقوعی_رجعت
برای اثبات امکان وقوعی رجعت، دلایل عقلی متعدّدی ارائه شده است که مهمترین آنها عبارتند از:
۱)#امتناع_ذاتی_و_امکان_وقوعی.
مفهوم امتناع بالذّات و امکان وقوعی.
«ممتنع بالذّات» مفهومی است که صرف تصوّر ذات آن، عدم را برایش ضروری میسازد؛ مانند اجتماع نقیضین و شریک برای خداوند متعال، روشن است که در مفهوم «رجعت» عدم ضرورت ندارد. بنابراین، در آن امتناع ذاتی نیست و دارای امکان وقوعی میباشد (ر.ک؛ طباطبائی، 1417ق.: 85).
علاّمه طباطبائی در تفسیر امکان وقوعی مینویسد: «امکان وقوعی در برابر امتناع وقوعی است و بیانگر آن است که شیء نه تنها امکان ذاتی دارد و ذاتش یک ذات ممتنع نیست، بلکه تحقّق و وقوعش نیز محال نمیباشد؛ یعنی هیچ محذوری بر وقوع آن مترتّب نمیشود و هیچ محالی از تحقّقش لازم نمیآید» (همان: 62).
امکان وقوعی رجعت از منظر عقل
تصوّر اصل رجعت و نه وقوع آن، هیچ یک مستلزم تناقض و محال نیست؛ زیرا ملاک ممتنع بودن یک حادثه این است که تصوّر ذاتش از قبیل اجتماع نقیضین یا ارتفاع نقیضین باشد یا آنکه وقوعش منجر به آن دو گردد و شیئی که نه امتناع ذاتی داشته باشد و نه امتناع وقوعی، دارای امکان وقوعی است. بنابراین، چون تحقّق رجعت مستلزم هیچ محذور عقلی نیست، از نظر عقل، در شمار حوادث محال محسوب نمیشود.
۲) #اَدَلُّ_الدَّلِیلِ_عَلَی_اِمکَانِ_الشَّیءِ_وُقُوعُه
در فلسفه اسلامی ضابطهای است که میگویند: «وقوع هر چیزی بهترین دلیل بر امکان آن چیز است». بازگشت برخی از مردگان به دنیا از اموری است که اتّفاق افتاده است. در قرآن نمونههایی از زنده شدن برخی از مردگان در اقوام گذشته به صراحت آمده است؛ نظیر زنده شدن افرادی از قوم حضرت موسی(ع) (ر.ک؛ البقره/ 56ـ55)، زنده شدن مقتول بنیاسرائیل (ر.ک؛ البقره/ 73ـ72)، زنده شدن افرادی که از ترس مرگ از دیار خود خارج شده بودند (ر.ک؛ البقره/ 243)، زنده شدن مردگان بهوسیله حضرت عیسی(ع) (ر.ک؛ آلعمران/ 43)، زنده شدن یکی از پیامبران بعد از صد سال (ر.ک؛ البقره/ 259).
۳)#حُکمُ_الأمثالِ_فِی_مَا_یَجُوزُ_وَ_مَا_لاَیَجُوزُ_واحدٌ
در استدلالی دیگر، بر اساس قاعده فلسفیِ «حُکمُ الأَمثَالِ فِی مَا یَجُوزُ وَ فِی مَا لاَیَجُوزُ وَاحِدٌ»، دو یا چند چیز که طبیعت و ماهیّت مشابهی داشته باشند، در احکام و محمولات مساوی هستند؛ بدین معنا که هر حکمی بر یکی از آنها روا باشد، بر دیگری هم رواست (ر.ک؛ ابراهیمی دینانی، 1380: 208[ابراهیمی دینانی، غلامحسین. (1380). قواعد کلّی در فلسفه اسلامی. تهران: مؤسّسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی]. با توجّه به این قاعده فلسفی، چون بین «رجعت» و «معاد» از نظر بازگشت انسان به حیات مجدّد و پیوند روح مجرّد با بدن شباهت وجود دارد، همان ادلّهای که بر امکان معاد در قیامت اقامه میشود، امکان رجعت را نیز اثبات میکند.
[طباطبائی، سیّد محمّدحسین. (1417ق.). الف. المیزان فی تفسیر القرآن. قم: دفتر انتشارات اسلامیجامعه مدرّسین حوزه] علمیّه قم
https://eitaa.com/mahdilomam