هدایت شده از جرعه ناب
#فرزدق_و_شعر_درباره_امام_سجاد_علیه_السلام
در دوران حکومت ولید بن عبدالملک اموى، ولیعهد و برادرش هشام بن عبدالملک به قصد حج، به مکه آمد و به آهنگ طواف قدم در مسجدالحرام گذاشت.
چون به نزدیک حجرالاسود رسید، فشار جمعیت میان او و حطیم حائل شد، ناگزیر قدم واپس نهاد و بر منبرى که براى وى نصب کردند، به انتظار فروکاستن ازدحام جمعیت نشست و بزرگان شام که همراه او بودند در اطرافش جمع شدند و به تماشاى مطاف پرداختند.
در این هنگام حضرت على بن الحسین(ع) که سیمایش از همگان زیباتر و جامههایش از همگان پاکیزهتر و شمیم نسیمش از همه طواف کنندگان دلپذیرتر بود، از افق مسجد درخشید و به مطاف آمد و چون به نزدیک حجرالاسود رسید؛ موج جمعیت دربرابر هیبت و عظمتش واپس نشست و منطقه استلام را در برابرش خالى از ازدحام کرد، تا به آسانى دست به حجرالاسود رساند و به طواف پرداخت
تماشاى این منظره موجى از خشم و حسد در دل و جان هشام بن عبدالملک برانگیخت و در همین حال که آتش کینه در درونش زبانه میکشید، یکى از بزرگان شام رو به او کرد و با لحنى آمیخته به حیرت گفت: این کیست که تمام جمعیت به تجلیل و تکریم او پرداختند و صحنه مطاف براى او خلوت گردید؟ هشام با آن که شخصیت امام را نیک میشناخت، اما از شدت کینه و حسد و از بیم آن که درباریانش به او مایل شوند و تحت تأثیر مقام و کلامش قرار گیرند، خود را به نادانى زد و در جواب مرد شامى گفت : او را نمیشناسم
فَرَزْدَق که این را شنید چنین گفت
هَذا الّذي تَعرِفُ البَطْحاءُ وَطْأتَهُ
وَالبَيْتُ يعْرِفُهُ وَالحِلُّ وَالحَرَمُ
هذا ابنُ خَيرِ عِبادِ الله كُلّهِمُ،
هذا التّقيّ النّقيّ الطّاهِرُ العَلَمُ
هذا ابنُ فاطمَةٍ، إنْ كُنْتَ جاهِلَهُ
بِجَدّهِ أنْبِيَاءُ الله قَدْ خُتِمُوا
يُغْضِي حَياءً، وَيُغضَى من مَهابَتِه
فَمَا يُكَلَّمُ إلاّ حِينَ يَبْتَسِمُ
ما قال: لا قطُّ، إلاّ في تَشَهُّدِهِ
،لَوْلا التّشَهّدُ كانَتْ لاءَهُ نَعَمُ
(دیوان فرزدق دار الكتب العلمية، بيروت - لبنان، الطبعة الاولی ۱۹۸۷ ص۵۱۱)
او(امام زین العابدین علیه السلام ) کسی است که قدم هایش را مکه و کعبه وحِل(خارج حرم) و حرم اورا می شناسد
او فرزند بهترین بندگان خداست پرهیزکار پاکیزه پاک و نشانه الهی برای مردم است
او فرزند حضرت فاطمه است اگر نمی شناسی و جدش خاتم پیامبران است
او از حياء چشم را بر هم مىگذارد و از هيبتش چشم بر هم گذارده مىشود و سخن گفته نمىشود با او مگر وقتى كه لبخند مىزند
هرگز به کسی نه نگفت مگر در تشهد
اگر تشهد نبود هیچگاه از او نه نمی شنیدی
https://eitaa.com/jorenab