eitaa logo
『شھید محـمدحسین محمدخآنے』
1.5هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
41 فایل
شهید محمدحسین محمدخانے [حاج عمار] ولادت ۱۳۶۴/۴/۹ ټـهران شهادت ۱۳۹۴/۸/۱۶ حلب سوریہ🕊 با حضور مادر‌بزرگـوار شهیــد🌹 خادم تبادل⇦ @shahid_Mohammad_khani_tab خادم کانال ⇦ @Sh_MohammadKhani کانال متحدمون در روبیکا⇦ https://rubika.ir/molazeman_haram313
مشاهده در ایتا
دانلود
『شھید محـمدحسین محمدخآنے』
💚الحمدالله‌الذی‌جعلنا‌من‌المتمسکین‌ ✨️بولایه‌امیرالمومنین(ع)✨️ امیرالمؤمنین علی (ع) : در روز
✨️🕊 اجرتون با حضرت امیر المومنین⚘️ منتظر دریافت نذورات شما هستیم ...🌙 حتی در حد ۵ تومن هم شده در این نذر سهیم باشید...و ثواب عیدی دادن در عید غدیر را ببرید 🌱
زنگ‌ِتفریح‌دنیاهمیشگی‌نیست زنگ‌بعدش‌حساب‌وکتاب‌داریم.. حواسمون باشه:))) https://eitaa.com/joinchat/4012245048C42ddbe23a
『شھید محـمدحسین محمدخآنے』
خودش خیلے وقت ها با صداے گرفتہ هــم روضہ میخواند. فکر این را نمے کرد که ممکن است بگویند چقدر صدایش بد است. مے گفت الان وظیفه ام روضہ خواندن است حتی با صدای گرفتہ. آخر روضہ هـــم نصیحت می کرد : "رفیق نکنہ جا بمونے! نکنہ ارباب تو رو نخره! نکنہ روسیاه بشے! اگه نخره آبروت میره." 🕊🥀
دعاگوتون هستم مزار شهدا بهشت رضا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤دل هفت آسمان 🕯امشب غمین است 🖤تو گویی لحظه ی 🕯مرگ زمین است 🖤همانند پدر 🕯درحجره ی خود 🖤جواد ابن الرضا 🕯مسموم کین است 🏴شهادت جانگداز امام جواد علیه السلام تسلیت باد🏴
✍ فرصت‌ها را غنیمت شمار 🔹مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود. 🔸کشاورز به او گفت: من سه گاو نر را آزاد می‌کنم. اگر توانستی دم یکی از این گاوها را بگیری، من دخترم را به تو خواهم داد. 🔹مرد قبول کرد. اولین در طویله که بزرگ‌ترین در هم بود، باز شد. باورکردنی نبود، بزرگ‌ترین و خشمگین‌ترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود، بیرون آمد. 🔸گاو با سم به زمین می‌کوبید و به طرف مرد جوان حمله برد. جوان خود را کنار کشید و گاو از مرتع گذشت. 🔹دومین در طویله که کوچک‌تر بود، باز شد. گاو کوچک‌تر از قبلی بود اما با سرعت حرکت می‌کرد. 🔸جوان پیش خودش گفت: منطق می‌گوید این را هم ول کنم چون گاو بعدی کوچک‌تر است و این ارزش جنگیدن ندارد. 🔹سومین در طویله هم باز شد و همان طور که فکر می‌کرد ضعیف‌ترین و کوچک‌ترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود، بیرون پرید. 🔸پس لبخندی زد و در موقع مناسب روی گاو پرید و دستش را دراز کرد تا دم گاو را بگیرد اما گاو دم نداشت! 🔹سعی کنید همیشه اولین فرصت‌ها را دریابید، زیرا ممکن است دیگر هیچ‌وقت نصیبتان نشود. https://eitaa.com/joinchat/4012245048C42ddbe23a
『شھید محـمدحسین محمدخآنے』
براے مراسمی کہ می خواست بخواند سہ، چهار ساعت با خودش خلوت می کرد. بہ بهانہ شعر پیدا کردن می رفت گوشہ اتاق می نشست. از روی لهوف برای خودش روضہ می خواند. میگفت تا خودم درک نکنم چطور اشاعہ بدهم. 🕊🥀