آقا؛ ردای سبز امامت مبارکت..💚🌸 پوشیدن لباس خلافت مبارکت...😍💐 منتظران عیدتون مبارک🌺🌺 #عید_بیعت🎊 صـبحتون بخــیر و امــام زمـانی @MohammadHossein_MohammadKhani

ســلام به بــرادر شــهیدم❤️ می گـویند : شهـدا 🌷رفتند تا ما بمانیم ... ولـــی 🍁من می گویـم : " شهـدا رفتند🦋 تا ما هم به دنبالـشان بـرویـم " آری ! جـامانـده ایـم😭 ... دل ❤️را بایـد صـافــ کـرد ! #رزقڪ_شهـادت #شهید_محمدحسین_محمدخانے 🥀 ═✧❁🌸یازهـرا🌸❁✧═┄ @MohammadHossein_MohammadKhani

به نیابت از بــرادر شـهیدم 💚 قــربة الی اللہ✨🍃

🎉آقا، ردای سبز😍 🎊امامت مبارکت😍 🎉پوشیدن لباس خلافت مبارکت😍 🎊ای آخرین 🎉ذخیره زهرایی حسین 🎊آغاز روزگار امامت مبارکت😍 🎊عید امامت و زعامت مولای منتظران مبارکباد 💐🎉 💚 @MohammadHossein_MohammadKhani

‌ انٺ مولا😍و أنا هرچہ صلاح اسٺ حسن طرز گفٺار دعا را؛ کرمٺ ریخٺ بہ هم🌱 #امام_حسن صلوات الله و سلامه علیه #دوشنبه هاے امام حــسنی💚🍃 @MohammadHossein_MohammadKhani

عــشــق فقـط آقـام حــسݩ☺️♥️🍃💚 #دوشـنبہ هــاے امـام حــسنی🌺

یا مــهدی💚 #پـیشنهـاد پـروفـایل

هو الحبیب... . و کسی گفت چنین گفت کسی می آید . مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید . و کسی گفت چنین گفت بیا برگردیم . که نمک خورده ی اوییم بیا برگردیم . خسته منشین که حدیبیه حنینی دارد . عاقبت صلح حسن جنگ حسینی دارد . . . نمردم ز فراقت ز سخت جانی نیست امید وصال در این ماجرا گلو گیر است صوت شهید محمد حسین محمد خانے @MohammadHossein_MohammadKhani

🌼امشب مهمونتم مولا 🌺یا بن الحسن 🎤 سید رضا_نریمانی #شور 🌸اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸 #ما_ملت_شهادتیم #شهید محمد حسین محمد خانی @MohammadHossein_MohammadKhani

#عید_بیعت سالࢪوز #آغاز_ولایت_امام_زمان (عج) بر شما مبارڪ😍 #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج #شهیدمحمدحسین_محمدخانی

• #عید_بیعت • #تم_مهدوی ۵۵ 📲 • #تم 🔺ایتاتو امام زمانی کن😊🌹 ایتایی متفاوت رو تجربه کن👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1214906384Cdb15194a25 @MohammadHossein_MohammadKhani

🍃🌷🍂🍂طنزشهیدانه مادر شهید سعید علیزاده میگفت : سعید ببین.: برو من کاری ندارم یا شهید میشی یا سالم بر میگردی! :) من حوصله جانبازی ایناروندارم..😁🌱 #مادرانه...

رفـــقـــآ 🌺 خـــتم بــرا داداش رو بـیایــن زود تـر بــخونیم 😉☺️ وقــتـی نـداریـم به دوســتاݩ هــم بــگیــݩ نــگاهــ امــام زمــان نـذر زنـدگـیتـوݩ🙃😍💚

▪️تصویر جالبی از عبور و مرور بدون تشریفات حاج قاسم سلیمانی در یکی از خیابانهای تهران 🆔@MohammadHossein_MohammadKhani

#قصه_دلبری #قسمت_پنجاه_و_هشتم به من قول داده بود اگر موقع تحویل بچه نروم بیمارستان،درست و حسابی اجازه میدهد که بچه را ببینم،آنهم تنهایی. بعد از غسل و کفن چند لحظه باهم کنارش تنها نشستیم.خیلی بچه را بوسیدیم و با روضه حضرت علی اصغر با او وداع کردیم، با این روضه که امام مستأصل قنداقه را بردند پشت خیمه. میترسیدم بالای سر بچه جان بدهد.تازه می‌فهمیدم که چرا میگویند امام از دل رباب. سیع میکردم خیلی ناله و زجه نزنم.میدانستم اگر بیتابی مرا ببیند بیشتر به او سخت میگزرد،همه را میریختم در خودم. بردیمش قطعه نونهالان.خودض رفت پایین قبر.کفن بچه را سر دست گرفته بود و خیلی بیتابی میکرد.شروع کرد به روضه خواندن.همه به حال او و روضه هایش میسوختند.حاج آقا مهدوی نژاد وسط روضه خوانی اش دم گرفت تا فضا را دستش بگیرد.بچه را گذاشت داخل قبر اما بالا نمی‌آمد .کسی جرأت نداشت بهش بگوید با بالا.یکدفعه قاطی میکرد و داد میزد.پدرش رفت و گفت دیگه بسه.فایده نداشت.منم رفتم بهش التماس کردم ،صدقه سر روضه های امام حسین بود که زود به خود آمدیم.چیزی دیگر نمی‌توانست این موضوع را جمع کند. ادامه دارد...